قانون - شعری که اخيرا حاج محمود کریمی - یکی از مداحان حاضر در جشن پیروزی احمدینژاد در خرداد 1388 در میدان ولیعصر(عج)- نوشته و در آن به رئیسجمهور به خاطر رئیس دفترش تاخته است، میتواند مدخلی برای موضوع چرایی و چگونگی ورود مداحان به عرصه سیاست باشد.
به گزارش قانون، شعر محمود کریمی 29 رمضان سروده شده و در آن مانند برنامه طنز «خندهبازار» به جای برخی کلمات از کلمه «بوق» استفاده شده است. شعر، البته ناظر به سخنان چند ماه پیش سعید حدادیان دیگر مداح اهل بیت هم هست و به نوعی دفاع از او محسوب میشود تا جایی که «ضربه حداد» «شطّ رنج» معرفی میشود و شعر در حالی پایان مییابد که در آن گفته شده هر کس «سعید» زندگی کند همینگونه هم میمیرد. البته شعر نکات مهمتری هم دارد مثل این بیت که در آن گفته میشود:
آی آقای بوق خالیبند / بوقها را نریختی به حساب
بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بیحساب و کتاب
با یک بار قرائت سطحی این شعر، آنچه مشخص میشود این است که «مداح شاعر» در مقام دفاع از همکیش خود طعنههایی نیز به رئیسجمهور و برنامههایش زده است.
تاریخچه ورود مداحان به سیاست اما ورود مداحان به عرصه سیاست، بعد از جنگ هشت ساله آغاز شد. حتی پیش از انقلاب در هیاتهای مذهبی -جایگاه نیروهای مذهبی انقلابی- اثری از ورود مداحان به سیاست دیده نمیشود و اگر هیات، بار سیاسی داشت از روحانیت نشات میگرفت، نه از مداح.
با پایان جنگ تحمیلی و خارج شدن کشور از محیط جنگ و انقلاب و ورود به دوره توسعه و سازندگی و البته اصلاحات، مداحان هیئتهای مذهبی فریادگران عرصه ارزشهای انقلابی و دینی شدند. در هیاتها از تجمل و وضع حجاب نالیدند و اگر زمانی برای آرمانهای انقلاب به خصوص ولایت فقیه احساس خطر کرده و احساس کردند که عدهای منافق در حال ضربه زدن به انقلاب هستند از میکروفون و جایگاه خود به نقد نشستند و البته برخی اوقات از دایره اخلاق و قانون هم خارج شدند.
مداحان به چه چیزهایی واکنش نشان میدهند؟به طور کلی میتوان مهمترین خط قرمزهای مداحان را که آنها را واردار به واکنش میکند؛ ولایت فقیه، مساله حجاب، بحث نفاق و حضور آمریکا در کشور و نهایتا بحثهای اقتصادی دانست. این خود نکته مهمی است که مداحان اولویت خود را مباحث سیاسی و فرهنگی میدانند و اگر در بعد اقتصادی هم وارد میشوند به دلیل این است که میترسند آرمانها و ارزشهای انقلاب مورد تعدی قرار گیرد یا باور دارند مورد تعدی قرار گرفته است.
نکته دیگر این است که ورود به این موضوعات کارکردی است که روحانیت هم در مجالس مذهبی برای خود تعریف کرده است. در این میان به نظر میرسد مداحان بیشتر مورد اقبال جوانان هستند و در مقابل روحانیت سخنان خود را عمقیتر بیان میکند.
البته هر دوی این گروهها تاثیر بالایی در طبقه دیندار دارند، تاثیری که هم به دلیل جایگاهی است که از آن سخن میگویند (هیات مذهبی) و هم به خاطر پیوستگی ارتباط آنها با مخاطبان است. هیات در همه سال پابرجاست و مداح و سخنران در این برهه زمانی خودآگاه یا ناخودآگاه بر مخاطب اثر میگذارند که نمونه واضح آن را میتوان در انتخابات 1384 دید.
مداح حق داردکسی نمیتواند حق مداحان در مورد اظهارنظر سیاسی را بگیرد. مداح به عنوان یک شهروند میتواند از حق آزادی بیان خود استفاده کند. ضمن اینکه اصل بر اباحه اعمال است و نمیتوان این اعمال را جرم یا تخلف محسوب کرد. به هیچ عنوان هم نباید به این سمت رفت که دولت (به معنای عام) در این بخش وارد شود و این عرصه مدنی را هم ذیل قانون بیاورد. اصل هشتم قانون اساسی هم در این باره باید ذکر شود که میگوید: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند.»
سوءاستفاده از حق، ممنوعالبته کسانی که برای حق خود اقدام میکنند باید در ذهن داشته باشند که هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد( اصل 40 قانون اساسی).
مداحان نباید در این اظهارنظرها از حدود قانون و اخلاق خارج شوند. اگر دیگران را به «قتل» تشویق کنند و یا رئیس دولت را به «خالیبندی» متهم کنند آنگاه است که میتوانند متهم به عناوین مجرمانه از قبیل «تهدید به قتل» یا «افترا» شوند. ضمن اینکه نقض غرض هم کرده و از خط قرمز خود هم خارج شدهاند که مگر این سخنان رهبر معظم انقلاب و ولیفقیهی نیست که گاهش مداحان به زعم خود به دفاع از جايگاه ولايت برخاستهاند: «تهمتهایى زدند، حرفهایى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگویى متهم کردند!» (خطبههای نمازجمعه-29 خرداد)
هیات، حزب نیستنکته بعدی هم این است که نباید کارکرد اصلی هیئتهای مذهبی را فراموش کرده و آن را به حزب تبدیل کرد. نباید کاری کرد که عدهای که یا به دعواهای سیاسی علاقهای ندارند یا به هر دلیلی با نظر مداحان موافق نیستند از هیاتها رانده شوند. عیبی ندارد که از منظر سیاست دینی، سخنی بگوییم اما باید مواظب باشیم که دین سیاسی نسازیم و این ذهنیت پیش نیاید که فلان هیئت مذهبی طرفدار فلان جناح سیاسی است. نباید گذاشت با اظهار نظرهای سیاسی کوتاه مدت این پایگاه دینی، بخشی از مخاطبان خود را از دست دهد چرا که اگر اینچنین شود هم از نظر تبلیغ دینی شکست خورده و هم از اثرات مثبت هیئتهای مذهبی مانند همبستگی اجتماعی صرفنظر شده است.
مخاطب هم نقش داردنکته دیگری هم هست که باید به آن توجه کرد. مداحی شغلی است که نیاز به مخاطب دارد و هیچگاه کاری نمیکند و شعری نمیخواند و نمیسراید که این جامعه مخاطب را از دست بدهد یا آنها را رنجیده کند. اساسا میتوان گفت که بعد از مدتی میان مخاطب و مداح تعاملی ناخودآگاه پیش میآید که هر دو در اعمال خود دیگری را محاسبه میکنند. بنا به این است که اگر نقدی به مداح وارد می کتیم باید به آینه او - یعنی مخاطب - هم توجه کنیم. هرچه باشد «مستمع صاحبسخن را بر سر ذوق آورد».