۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۰۲۶۵
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - ۱۵-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۸۰۲۶۵
انتشار: ۱۴:۲۰ - ۱۵-۰۶-۱۳۹۰

وضعیت اورژانسی موضوع حجاب

محمدرضا زائری

آنچه امروز می‌بینیم، نتیجه رفتار خود ماست

موضوع حجاب، موضوع چندوجهی و پیچیده‎ای است که تنها ماهیت عقیدتی ندارد. حجاب دارای ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی است و همین مسأله باعث می‎شود که هم موضوع حجاب اهمیت بسیاری پیدا کند و هم حساسیت و ظرافت فراوان داشته باشد.

احساس مسئولیت نهاد‎ها و اشخاص گوناگون نسبت به این موضوع و اظهار حساسیت درباره آن بسیار مهم و باارزش است، لیکن به همین نسبت، اگر دقت‎ها و ملاحظات لازم در نوع برخورد و رویارویی با آن وجود نداشته باشد، نه ‎تنها هر گونه اقدام بی‎نتیجه خواهد ماند، بلکه بدتر از آن به مرور باعث لوث شدن این موضوع مهم و سرنوشت‎ساز خواهد شد.

متأسفانه، هم‌اکنون بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی مسئول، به واکنش‎‎های شعاری و ظاهری تند و آتشین دلخوش هستند و با کلام و گفتار تأیید‎آمیز نسبت به امر حجاب، راضی می‎شوند و گاه چندان اهتمامی به میزان تأثیر و نتیجه عینی و عملی آن در زندگی واقعی جامعه ندارند.

این‎گونه موضع‎گیری‎ها البته چند لحظه یا چند ساعت، دل مؤمنین را شاد می‎کند و خیال برخی را راحت می‎سازد، ولی آیا به راستی در عمل نیز نتیجه‌ای دارد؟ اگر من نوعی به ‎عنوان یک روحانی یا نویسنده یا روزنامه‌نگار چند صفحه در نکوهش بی‎حجابی بنویسم یا به زنانی که حجاب را مراعات نمی‎کنند، ناسزا بگویم، مشکل حل می‎شود؟

شاید این رفتار، وظیفه شرعی شخصی من تلقی شود و من به اندازه توان و مسئولیت خود در نزد خداوند بریء‌الذمه باشم، ولی آیا در جامعه و در نگاهی واقع‎گرایانه و کلان، گامی برای ترویج حجاب و حل مشکل برداشته‎ام؟ متأسفانه باید گفت، بسیاری از ما در این زمینه دچار سطحی‎نگری و جهالت و بی‎بصیرتی جدی هستیم.

سال‎ها پیش و در آغاز جوانی، من نیز به عنوان یک فرد در این زمینه احساس مسئولیت می‎کردم و با خود می‎اندیشیدم که باید با زبان هنر و ادبیات برای ترویج حجاب بکوشم و از این‎روی، شعري با مضمون تشبیه حجاب به صدف سرودم و آن را به‎ صورت کارت تبریک نوروزی به چاپ رسانده و منتشر کردم.

آن شعر چنین بود که:

هر چه گوهر بینی اندر پرده است؛ بی‎صدف، هرگز نباشد دُرّ ناب.

اي ز مرواید ارزشمندتر؛ گوهر جسم تو را بايد حجاب.

بعد‎ها با خود انديشيدم و از خود پرسيدم: درست است كه ما اين کار را با نيت خير انجام داده‎ايم، ولی واقعا چند نفر با دريافت اين كارت و خواندن اين شعر ساده و عادي به حجاب تشويق شده و التزام يافته‎اند؟

بنابراین، در سال‎هاي بعد، موضوع حجاب به يكي از دغدغه‎ها و اهتمامات جدي من تبديل شد و به ویژه پس از اقامت در خارج از ايران و سفر به كشورهاي اسلامي و غيراسلامي و دیدن نوع پوشش و سبك زندگي مسلمانان به دريافت‎ها و پرسش‎هاي جدي رسيدم و نقطه نظرهاي تازه‎تري در زمينه راه‎هاي ترويج حجاب و تحليل عوامل سست شدن التزام بانوان به پوشش اسلامي پيدا كردم.

اين ديدگاه‎ها و نقطه نظرات را كه معمولا در سخنراني‎ها يا مقالات پراكنده منتشر شده بود، در قالب يك كتاب با نام «حجاب، بي‎حجاب» گرد آوردم و كوشيدم تا بدون حجاب و پرده ملاحظات و تعارف‎هاي معمول به موضوع حجاب بپردازم و به گمان خود، مهمترين عوامل و اسباب اين بحران و مشكل اجتماعي را برشمارم.

هر چه آن كارت تبريك و دو بيت شعر كم خاصيت و كم‎اثر مورد توجه قرار گرفت، اين كتاب مورد بي‎توجهي واقع شد، بلكه بدتر از آن، اكنون مدت‎هاست براي دريافت مجوز نشر ارشاد مشكل دارد و سبب تنها اين است كه تلاش كردم به واقعيت‎هاي عملي و عيني و حقايق اجتماعي و فرهنگي نظر كنم.

بی‌گمان اگر اين مجموعه را از برخي داستان‎هاي تكراري يا پاره‎اي بحث‎هاي كم خاصيت گرد آورده بودم و نامش را مثلا حجاب از ديدگاه اسلام يا هر عبارت تكراري و رسمي مانند اين مي‎گذاشتم، به سرعت چاپ مي‎شد و مورد توجه نهادهاي دولتي قرار مي‎گرفت و با بودجه بيت‎المال، هزار‎ها نسخه از آن خريداري و پخش مي‎شد و هرگز هم حتي يك‎ بار كسي از خود نمي‎پرسيد، اين كتاب واقعا چقدر در ترويج حجاب اثر عملي و عيني دارد و اصلا مگر حجاب تنها با كتاب سست شده كه با كتاب بخواهد محكم شود؟

ياد دارم كه يك بار برنامه‎اي از سيما پخش مي‎شد كه مجموعه مصاحبه‎هايي بود از نمايندگان ولي فقيه در استان‎هاي گوناگون كه درباره ارزش و اهميت و جايگاه ولايت فقيه سخن مي‎گفتند. جالب اين‎جا بود كه نام اين بزرگواران نيز دقيقا با همين مسئوليت نماينده ولي فقيه در استان فلان و بهمان آورده مي‎شد. احتمالا يك بار هم، نه كارگردان يا تهيه كننده و نه مدير شبكه و نه ریيس سازمان از خود نپرسيده‎اند كه چنين برنامه‎اي در تقويت بنيان‎هاي اعتقادي مردم نسبت به ولايت فقيه چه اندازه اثر دارد‎؟

آيا مردم نخواهند گفت، كسي كه نماينده ولي فقيه است، خب بايد هم حمايت كند (و خوش انصاف‎ها نكرده بودند، دست‌کم در معرفي آقايان بنويسند، امام جمعه فلان شهر كه اثر منفي‎اش كمتر بود) و با خود نينديشيده‎اند كه اگر كسي به ولايت فقيه معتقد باشد كه نيازي به اين مصاحبه‎هاي كليشه‎اي و شعاري ندارد و اگر معتقد نباشد كه اساسا برنامه را نگاه نمي‎كند!

اما آشكار است كه همه با توليد و پخش اين برنامه احساس مي‎كنند، براي تقويت بنيان‎هاي اعتقادي مخاطبان نسبت به ولايت فقيه، گامي بلند و مؤثر برداشته‎اند! ليكن اگر انسان عاقل و متعهد و دردمند و دلسوزي، بخواهد به اثر عملي و جدي اين‎گونه پيام‎ها در مخاطبان بينديشد و به جاي شعار دادن با اخلاص و صداقت در پي يافتن راه‎هاي درست براي ترويج حقايق دين و معارف الهي و احكام شرع باشد، به سست اعتقادي يا بي‎توجهي متهم مي‎شود (البته اگر او را بي‎بصيرت و عنصر فتنه يا ليبرال و بي‎دين و وابسته نخوانند) و البته اين خطر جدي و اساسي پيش روي ما در موضوعاتي از قبيل حجاب است.

اسلام به مروجان و مبلغان عاقل و فهيم و مكتب اهل‎بيت به دعوت‎كنندگان و سربازان لايق و كارآمدي نیازمند است كه با اخلاص كامل به نتيجه عملي بينديشند و راه‎هاي درستی براي هدايت بندگان خدا از ظلمت و گمراهي بيابند و به اجراي احكام شرع ـ همان‎ گونه كه خداوند خواسته ـ بدون سستي كمر ببندند؛ نه از خدا و دين سبقت بگيرند و تندروي كنند و نه در امر الهي دچار لرزش و كندروي شوند و به ياري مخاطبان محروم مظلومي برخيزند كه مكتب نجات‎بخش اسلام، مي‎تواند آنان را به كمال و سعادت برساند و از تيرگي و تباهي برهاند.

راحت مي‎توان شعار داد و فرياد زد و ناسزا گفت و نعره كشيد، اما به ‎راستي تكليف شرعي ما اين گونه ادا شده است؟ در شرايطي كه خداوند به عنايت و كرم خود، نعمت حكومت اسلامي را به ما ارزاني داشته و به بركت نفس گرم و مبارك امام و خون پاك شهيدان و مجاهدت و تحمل مردم و تدبير رهبر انقلاب داراي نظام اسلامي هستيم، آيا سزاوار است به‎جاي تدبير نظام‎مند و عقلاني و همه‎جانبه و برنامه‎ريزي كلان و درازمدت، به برخوردهاي بي‎منطق و ظاهري مشغول شويم؟

در جايي ‎كه ادارات دولتي، سازمان‎ها و نهادهاي اجتماعي، تشكيلات امنيتي و انتظامي، رسانه‎هاي گوناگون، آموزش و پرورش، نظام آموزش عالي، ابزارهاي منع و پيشگيري رسمي و ... همه در اختيار و تحت اداره و حاكميت ماست، آيا ناسزا گفتن به زناني كه حجاب اسلامي را رعايت نمي‎كنند و آن‎ها را حيوان بي پالان يا بي‎غيرت و بي‎شرف خطاب كردن، در حقيقت شانه خالي كردن از بار مسئوليت نيست؟!

اگر اين همه ابزار و تشكيلات و سازوكار رسمي و دولتي را نداشتيم و تقصير را به گردن رسانه‎هاي غرب و استكبار جهاني مي‎انداختيم و به در و ديوار بد و بيراه مي‌بستيم و به اين زنان ناسزا و ناروا مي‎گفتيم، شايد توجيه داشت، ولی امروز ما همه چيز را داريم و انتظار اين است كه مثل همه جاي دنيا با تدبير و مديريت كلان براي حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي خود بكوشيم.

اگر اين زنان را به ترك احكام الهي محكوم كنيم، آيا از ما نخواهند پرسيد كه مگر چه اندازه شما مردان به احكام الهي گردن نهاده‎ايد و اموري به مراتب مهمتر از حجاب (در اولويت طراز تعاليم ديني و آموزه‎هاي قرآني و اسلامي همچون قسط و عدل يا صداقت و وفاي به عهد) را رعايت كرده‎ايد؟
اگر بگوييم توصيه حضرت زهرا ـ‌سلام‎الله عليها ـ به التزام بيت را عمل كنيد و چون او باشيد، آيا نخواهند پرسيد كه شما مردان مگر چقدر توصيه امير مؤمنان به ورع و اجتهاد را عمل كرده‎ايد و چه اندازه چون او بوده‎ايد؟

اين مخاطب ما كه به حجاب اسلامي التزام ندارد، با شنيدن يك سخنراني يا خواندن يك مقاله بي‎حجاب نشده كه امروز از سر جهالت و ساده‎انگاري، گمان كنيم با شنيدن يك سخنراني يا خواندن يك مقاله حجاب را خواهد پذيرفت.

سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل... بيرون نمي‎توان كرد الا به روزگاران؛ رخدادی كه طي سال‎ها شكل گرفته و پديده‎اي كه از عناصر متعدد و پيچيده پدید آمده، يكباره و به سادگي حل شدنی نيست.

شايد كساني ‎كه نوشته‎هاي پيشين اين كمترين را نخوانده يا با مقالات و گفتارهاي اين ناچيز در موضوع حجاب آشنا نيستند، بگويند كه راهکار و تدبير ارایه كن؛ هرچند در كتاب مورد اشاره به تفصيل از اين زاويه نوشته‎ام، ولی در اينجا تنها به يكي دو نمونه ـ‌كه سال‎هاست در نشريات گوناگون بدان پرداخته‎ام ـ اشاره مي‎كنم.

قطعا صفحات حوادث روزنامه‎ها را دید‌ه‎ايد. زنان مجرم و بزهكار در تصاوير اين صفحات، معمولا با چادر نمايش داده مي‎شوند، در حالي كه پیش از دستگيري وضع متفاوتي داشته‎اند. قطعا در مجموعه‎هاي تلويزيوني و فيلم‎هاي سينمايي به اين نكته توجه داشته‎ايد كه معمولا زنان فقير و بدبخت و بي‎سواد با حجاب اسلامي و زنان ثروتمند و موفق و باسواد دور از حجاب اسلامي نمايش داده مي‎شوند.

عوامل متعدد ديگري نيز هست كه در اين‎جا گفتنی نيست و مجموع اين عوامل در كنار توطئه قوي و همه‎جانبه دشمن در جنگ نرم و شبيخون فرهنگي دهه‎هاي اخير، باعث شده تا ارزش‎ها و نگرش‎هاي مخاطب ما در سال‎ها تغيير كند. رفتار و عملكرد سلبي ما در برخي حوزه‎ها را نيز اگر به اين مجموعه بيفزاييد، خواهيد پذيرفت كه خودمان با دست خود به تخريب بنيان حجاب كمك كرده‎ايم.

رفتارهاي تهاجمي آشکارای دشمن از بيرون و رفتارهاي دوستان نادان از درون (نمونه ويژه‎نامه خاتون در روزهاي اخير، نشان داد قصه جدي‎تر از آن است كه گمان مي‎كنيم)، باعث شده تا موضوع حجاب، بيش از پيش، حساسيت و اهميت پيدا كند. وخامت حال اين بيمار به همان نسبت كه سرعت در معالجه و اقدام سريع و عاجل را اقتضا مي‎كند، به همان ميزان وسواس و دقت و ملاحظه مي‎طلبد.

اين جسم فرتوت و بيمار كه سال‎هاست به دلیل اقدامات ناشيانه و بي‎تدبيري و كوتاهي بدتر و بدتر شده، اينك در وضعيت اورژانس است؛ از يك طرف، اگر كوتاهي كنيم، ممكن است شدت خونريزي باعث قطع اميد شود و كار از كار بگذرد و از سوی ديگر، اگر باز هم اين بيمار رو به مرگ را در اختيار دانشجويان تازه كار پزشكي يا پرستاران ناشي بگذاريم، ممكن است همين اميد آخر را از دست دهيم.

موضوع حجاب، موضوعي نيست كه بتوان آن را ساده گرفت، چرا که اين مسأله، از يك سو چهره و نماي بيروني جامعه است كه بهتر از هر موضوع ديگري از باطن جامعه ما خبر مي‎دهد و بيماري‎هاي پنهان جامعه را به رخ مي‎كشد و از سوي ديگر، توجه و رسيدگي به آن مقدمه و آغاز تلاش جدي به بسياري از معضلات و مسائل اجتماعي ديگر مانند بحران خانواده مي‎تواند باشد.

منبع: پنجره
ارسال به دوستان