مشرق - هواپیمای بدون سرنشینRQ-170 که اصطلاحا Sentinel یا دیده بان نامیده می شود و برخی آنرا جانور قندهار (محلی که اولین بار تصویر آن منتشر شد) می گویند، یکی از مدرن ترین پهپادهای ارتش امریکایی است که استفاده از آن دستاوردهای مهمی برای نیروهای مسلح این کشور به همراه داشته و حتی در اقدامی مهم همچون کشتن اسامه بن لادن نیز ایفای نقش کرده است.
در یک نگاه کلی، RQ-170 از نظر طراحی شبیه به بمب افکن پنهان کار B-2 نیروی هوایی آمریکا است که به منظور انجام عملیات های شناسایی در ارتفاع بالا ساخته شده است و با توجه به اینکه در سال 2007 میلادی و پس از دو سال از عملیاتی شدن این پهپاد، اولین تصاویر آن منتشر شد، مشخص می شود که از جمله جدیدترین و مدرن ترین هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی بوده که از درجه حفاظت بالایی نیز برخوردار است.
پس از انتشار خبر مربوط به ساقط شدن این هواپیما در خاک ایران، مهمترین سناریوی رسانه های غربی، کم اهمیت نشان دادن این اتفاق مهم است؛ این روند از انتشار تصاویر مربوط به هواپیمای بدون سرنشین پردیتور در اخبار رسانه های مهم دنیا شروع شده و با ذکر جملات و کدهای خبری همچون "از دست رفتن کنترل هواپیما" و اشاره به "گم شدن آن در هفته گذشته"، تلاش کردند موضوع را یک اتفاق ساده نظامی جلوه دهند و از این طریق، تلاش رسانه های کشورمان برای انعکاس این دستاورد مهم دفاعی، یک هیجان غیرحرفه ای معرفی شود.
اما چرا باید به این شگرد روانی رسانه های غربی و ارتش آمریکا شک کرد؟ پاسخ در بررسی زوایا و نحوه فعالیت این پهپاد مرموز امریکایی نهفته است.
می توان موضوع را با یک توضیح ساده پیش برد. امریکا به عنوان سازنده این هواپیمای مدرن، اعلام می کند که این هواپیما چند روز پیش «ناپدید» و احتمالا پس از سقوط، به دست ایران افتاده است و این موضوع هیچ نشانه ای از توانمندی خاص دفاعی در کشورمان ندارد.
این نکته شاید برای فرونشاندن جو رسانه ای موثر باشد اما از نظر بررسی کارشناسی، کاملا مردود است.
در جواب باید گفت:
وقتی سامانه های بدون سرنشین قدیمی تر و کمتر پیشرفته نسبت به RQ-170 ، مثل پردیتور دارای سیستمی هستند که به محض قطع ارتباط مرکز فرماندهی و کنترل با پهپاد، به صورت اتوماتیک به سمت پایگاه مبداء باز خواهند گشت، چگونه است که این سیستم بسیار پیشرفته که می توان جزئیاتی از عملکرد آنرا در مستند " Secrets of Navy Seal Team Six " که از شبکه دیسکاوری در سال 2011 پخش شده، مشاهده کرد فاقد این سامانه یا حتی فاقد سیستم های مرسوم برای تعیین موقعیت باشد؟!
نکته دیگر اینکه، این پهپادها دارای سیستم هایی هستند که پس از ناامیدی یگان هدایت کننده از بازگرداندن آن، یا به صورت دستوری و یا اتوماتیک، برای جلوگیری از دستیابی دیگران به اطلاعات آن، منفجر می شوند. پس چگونه ممکن است این پرنده مدرن بدون سرنشین، به راحتی در اختیار کشورمان قرار گرفته باشد؟
در فاز بعدی، به نظر می رسد آمریکا تلاش کرده به کمک رسانه های غربی، موضوع دستیابی کشورمان به این پهپاد را فاقد دستاورد برای ایران تفسیر کند و آسوشیتدپرس، با اشاره به اینکه «احتمالاً این هواپیما از ارتفاع بسیار بالا سقوط کرده و قطعات بزرگی به دست ایرانی ها نیفتاده» این موضوع را از دو منظر مورد توجه قرار دهد؛ 1- عدم دخالت ایران در سقوط این پهپاد 2- بی ارزش بودن قطعات به دست آمده.
اما پاسخ به این دو شبهه:
1- اگر این پهپاد توسط ایران، حداقل شناسایی و ساقط نشده، چگونه از قطعات کوچک آن می توان فهمید که این پرنده RQ-170 است؟
2- قطعات بر فرض کوچک هم می تواند اطلاعات مناسبی از تکنولوژی مواد به کار رفته در آن در اختیار نیروهای مسلح کشورمان قرار دهد.
واضح تر اینکه، در سالهای اخیر تعدادی از پهپادهای آمریکایی در افغانستان، عراق، پاکستان یا حتی سومالی سقوط کرده یا ساقط شده اند و در اکثر موارد نیروهای آمریکایی با بمباران لاشه به جامانده از پرنده مورد نظر، مانع از دسترسی سایر کشورها یا گروه ها به تکنولوژی به کار رفته در آنها شده اند. این مسئله نشان دهنده این واقعیت است که حتی یک پهپاد ساقط شده می تواند حاوی اطلاعات بسیار ذی قیمتی باشد، حال اگر این هواپیما به صورت تقریبا سالم بدست کشور دیگری بیفتد چه خواهد شد؟
پس می توان دریافت که طرح نکاتی مانند گم شدن این پرنده (با توجه به تکنولوژی به کار رفته در آن)، نابود شدن کامل آن (با توجه به مشخص شدن نوع این پهپاد توسط ایران) و بی ارزش بودن قطعات به دست آمده (با توجه به ترس امریکا از سقوط پهپادها در کشورهای مختلف) تنها خوراک رسانه ای برای شبکه ها و مطبوعات غربی محسوب می شود.
اما سوال پایانی و مهم در خصوص این اتفاق مهم، امکان اثبات دستیابی ایران به تکنولوژی کشف، انحراف و سپس هدایت پهپادهای مدرن آمریکا است.
اگرچه پاسخ قطعی به این سوال، تنها بر عهده کارشناسان متخصص و تایید مسئولان ارشد نیروهای مسلح کشورمان است، اما می توان چند شاهد مثال را برای تایید این موضوع مطرح کرد:
1- در کنفرانس مطبوعاتی 10 آگوست 2010 که در بیروت برگزار شد، سید حسن نصرالله اسنادی را نشان داد که توسط هواپیمای بدون سرنشین اسرائیل گرفته شده بود. انتشار این اسناد باعث به وجود آمدن فرضیات مختلفی شد که از جمله مهمترین آن، نفوذ حزب الله به سامانه پهپادهای رژیم صهیونیستی بود که هیچگاه مورد تکذیب قرار نگرفت. آیا ایران در این زمینه از حزب الله لبنان عقب تر است؟ قطعا خیر.
2- در اختیار داشتن رادارهایی مانند نبو، کاستا و برخی سامانه های بومی. به عنوان مثال بنا بر اطلاعات تایید شده رسانه های تخصصی غرب، رادار نبو پيشرفته ترين سيستم راداري VHF است که تاکنون ساخته شده و با استفاده از توانايي هاي AESA قابليت هدايت الکترونيکي امواج، رهگيري و تعقيب زاويه اي تک پالسها و داراي قابليت تصوير سازي 4 بعدي براي رد کردن اخلالگرهاي ديجيتال را دارا مي باشد.
3- خبرگزاری رویترز مهرماه سال جاری خبری درباره نفوذ برخی ویروس ها در سامانه هدایت پهپادهای امریکایی، منتشر کرد. به گفته این رسانه، « مقامات آمریکایی همچنان درحال بررسی این مسئله هستند که آیا این ویروس می تواند خطرناک باشد یا خیر و اینکه این ویروس چگونه می تواند بر سیستم رایانه ای به شدت محافظت شده هواپیماهای بدون سرنشین در پایگاه نوادا تاثیر بگذارد؛ جایی که خلبانان آمریکایی این هواپیماها را برای انجام دادن ماموریت در عراق ، افغانستان و نقاط دیگر به پرواز در می آورند . » نفوذ یک ویروس در چنین سیستم های پیشرفته ای، شاید چنین نتایجی را هم به همراه داشته باشد.
4- آن روز که قایق فوق سریع Bladerunner 51 به دست سپاه پاسداران افتاد و حتی رییس جمهور امریکا نسبت به این موضوع اعلام نگرانی کرد نیز برخی کارشناسان غربی معتقد بودند امکان کپی آن برای صنایع ایران امکان پذیر نیست، اما امروز جرات اصلاح سخنان خود را ندارند.
آخر اینکه به نظر می رسد ترفند فعالی آمریکا در جهت ترغیب مسئولان ایرانی برای نشان دادن این پهپاد و به تبع آن، مشخص شدن سریع میزان موفقیت کشورمان در شناسایی، اخلال و هدایت این پهپاد مدرن باشد اما هرچه هست مطمئن شده ایم که با شناساییRQ-170 ، دیگر هواپیماهای پنهانکار و پر ادعای نیروی هوایی آمریکا که اندازه ای بزرگتر از این دیده بان امریکایی دارند، فرصتی برای عرض اندام نخواهند داشت.