اتحادیه اروپا، بعد از توافق اولیه اعضایش، در سی ژانویه قرار است طرح تحریم نفت ایران را تصویب کند. به نظر شما این طرح چقدر احتمال تصویب دارد؟
اگر قرار باشد کل کشورهای اروپایی این طرح را تصویب و نفت ایران را تحریم کنند، اوضاع به گونه ای می شود اما اگر قرار باشد به اعضای این اتحادیه اختیار داده شود که خودشان به صورت جداگانه در این باره تصمیم گیری کنند، اوضاع به گونه دیگری می شود. در این حالت دوم ممکن است برخی از کشورها نفت ایران را تحریم کنند و برخی دیگر چنین سیاستی در پیش نگیرند.
شما فکر می کنید کدام حالت محقق می شود؟
در اتحادیه اروپا تصمیمات جمعی است و بنابراین ممکن است همه با هم نفت ایران را تحریم کنند. اما کشورهای اروپایی ای که عضو اتحادیه اروپا نیستند می توانند نفت ایران را تحریم نکنند. گستره تحریم نفت ایران از سوی کشورهای اروپایی بستگی به فشارهای این اتحادیه بر اعضای خودش دارد.
ممکن است ایران با لابی یا امتیاز دادن به برخی از کشورهای اروپایی، آنها را به پیروی نکردن از سیاست تحریم ترغیب کند؟
دولت ایران ظاهراً راهکارهای دیگری برای این کار دارد. ما در نظام بین الملل، علاوه بر دشمن، دوستانی هم داریم. کشورهای شرق آسیا دوستان ما هستند. اگر ما بتوانیم نفت مان را به این کشورها صادر کنیم، تحریم اروپایی ها اثر چندانی نخواهد داشت. متخصصان انرژی می گویند اگر ما تمام نفت کشورهای شرق آسیا را تامین کنیم، دیگر نیازی به صدور نفت به اروپا نخواهیم داشت.
فرض کنید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا تامین شد و کشورهای عربی، با افزایش صادرت نفت، کمبود نفت ایران را در بازار بین المللی نفت جبران کردند. در این صورت ما باید نفت خودمان را زیر قیمت به کشورهای شرق آسیا بفروشیم؟
در شرایط اضطراری، تحمل فشار گریزناپذیر است. مثلاً هند به ایران کلی بدهی بابت خرید نفت داشت و آخرش هم معلوم نشد بدهی اش را چطور تسویه کرد. مسلماً کشورهای شرق آسیا به راحتی کشورهای اروپایی پول نفت خریداری شده را نمی دهند. اما معلوم نیست که نفت ایران زیر قیمت فروش برود. این قابل پیش بینی نیست و تا حد زیادی به قدرت چانه زنی ایران با کشورهای شرق آسیا بستگی دارد. اگر قدرت چانه زنی ما بالا باشد، ممکن است نفت مان را با همان قیمت جهانی بفروشیم ولی اگر در محدودیت قرار بگیریم، احتمالاً باید نفت را با تخفیف قیمت به کشورهای شرق آسیا بفروشیم.
احتمال تحریم نفت ایران از سوی کشورهای شرق آسیا چقدر است؟
چین و هند که بعید است نفت ما را تحریم کنند ولی ژاپن و کره جنوبی تحت فشار آمریکا ممکن است سرانجام به تحریم نفت ایران تن دهند. اگر منافع ژاپن و کره اقتضا کند، از سیاست تحریم مد نظر آمریکا و اتحادیه اروپا پیروی می کند.
اگر نفت ایران زیر قیمت فروخته شود، پیامدهای اقتصادی اش در داخل کشور چه خواهد بود؟
اگر دولت بعد از این تحریم ها، هزینه های غیرمهم اش را کم کند، ممکن است اثر این تحریم خیلی کم باشد ولی اگر هزینه های غیرمهم کاهش نیابد، طبیعتاً تحریم نفت ایران آثار خودش را در اقتصاد داخل کشور نشان خواهد داد.
منظور شما از هزینه های مهم و غیرمهم چیست؟
الان بحث بودجه سایه مطرح شده است. بودجه سایه در واقع همان بودجه اضطراری است. وقتی که وزیر دارایی می گوید ما بودجه سایه تهیه کرده ایم، یعنی مجلس یک بودجه اصلی در مجلس تصویب می شود و اگر دولت تشخیص دهد، به علت تحریم نفتی، نمی تواند از درآمدهای لازم برخوردار شود، از بودجه سایه استفاده می کند. بودجه سایه محدودتر از بودجه اصلی است. بودجه سایه در نتیجه این ملاحظه شکل پدید آمده است که شاید درآمدهای حاصل از فروش نفت، که در بودجه گنجانده شده است، تحقق نیابد.
فروش نفت ایران با قیمت پایین تر از حد معمول، علیرغم استفاده از بودجه سایه، چه تاثیراتی بر زندگی روزمره مردم خواهد داشت؟
اگر دلار کمتری وارد اقتصاد شود، یک سری از هزینه های دلاری، مثل واردات، سفر بیماران به خارج از کشور، بورس های دانشجویان خارج کشور و ... باید محدود شود. حتی اگر دولت بتواند ال. سی ها را از طریق کشورهای دوست باز کند، مقدار ال . سی های باز شده به دلیل کمبود دلار کاهش می یابد. اگر واردات بخش صنعت و بخش های تولیدی کاهش یابد، این امر تاثیر خودش را در حوزه های تولیدی و صنعتی بر جای می گذارد. اما اگر به دلیل کاهش درآمد در اثر فروش زیر قیمت نفت، واردات میوه و تخم مرغ و برنج، یعنی محصولاتی که علی القاعده خودمان باید تولید کنیم، کاهش یابد، این یک سعادت است. الان ورود این محصولات به کشور، در کار تخریب تولید داخلی است.
وقتی بودجه به طور کلی پایین آمده، کمبود واردات میوه و برنج و ... منجر به رشد تولید در زمینه کشاورزی می شود؟
اگر پول و ارز موجود به سمت فعالیت های مولد اقتصاد و جاهایی برود که ما مزیت نسبی در تولید داریم، این امر موجب افزایش رشد تولید داخلی می شود. در این صورت واردات کشاورزی به اجبار محدود می شود و فعالیت تولیدی بخش کشاورزی ما افزایش می یابد.
اگر نفت ما تحریم شود، دولت باید بودجه جاری را کاهش دهد یا بودجه عمرانی را؟
بودجه جاری شامل هزینه هایی مثل حقوق کارکنان است. دولت که نمی تواند حقوق کارمندان را کاهش دهد. اگر چنین کاری کند، اقشار حقوق بگیر فلاکت زده تر از الان می شوند. بنابراین ممکن است دولت یک سری از هزینه های حاشیه ای را کاهش دهد و اگر این کار جواب نداد، باید هزینه های عمرانی اش را کمتر کند.
پیامدهای این امر چه خواهد بود؟
کاهش هزینه های عمرانی دولت اثر بلندمدت شدیدتری نسبت به کاهش هزینه های جاری خواهد داشت. در این صورت طرح های زیربنایی دولت ناتمام می ماند. مثلاً سرمایه گذاری زیادی انجام شده است تا راه آهن در فلان منطقه احداث شود. وقتی کاهش هزینه های عمرانی مانع از اتمام این خط آهن شود، یعنی همه سرمایه گذاری های قبلی دولت بدون بازده می ماند. البته کاهش بودجه عمرانی می تواند پیامد مثبتی هم داشته باشد و آن اینکه، حالا که دولت پول کمتری در اختیار دارد، سعی می کند بودجه اش را با خردمندی و کارایی بیشتری هزینه کند. این امر اگر به افزایش کارایی بخش خصوصی و دولت شود، مزیتی قابل توجه است.
به نظر شما، دولت از بودجه عمرانی می کاهد یا بودجه جاری؟
اگر بودجه جاری کم شود، دولت دیگر نمی تواند برخی از خدمات مهم را به مردم ارئه دهد. خدمات بیمارستان های دولتی و آموزش و پرورش از این جمله اند. فقدان چنین خدماتی مشکل آفرینی بیشتری برای دولت و جامعه دارد. اما اگر ساخت و ساز در فلان بندر حاشیه خلیج فارس یا دریای خزر را تمام نکنیم، مشکل چندانی به ایجاد نکرده و تاثیر محسوسی در زندگی مردم بر جای نمی گذارد.
شما به عنوان یک اقتصاددان چه توصیه ای به سیاستمداران ایران دارید؟من می گویم به تشخیص خود دولت، یک سری از هزینه ها که اولویت ندارند، از بوجه جاری باید کنار گذاشته شوند و یک سری از هزینه های فاقد اولویت نیز از بودجه عمرانی کاسته شوند.
این وضع بیشتر کدام اقشار و طبقات جامعه ایران را تحت فشار قرار خواهد داد؟
اقشار حقوق بگیری که پس اندازهای عجیب و غریب ندارند.
طبقات پایین چطور؟ دهقانان، کشاورزان، کارگران و حاشیه نشینان شهری؟
دهقانان اگر وضع کشاورزی خوب شود، مشکل چندانی برایشان پیش نمی آید. کارگران، در صورتی که واحدهای تولیدی رشد به علت عدم ورود کالاهای خارجی رشد کنند، وضعشان بدتر نمی شود که هیچ، بهتر هم می شود. مثلاً اگر کفش ملی یا ایران خودرو به وضع سابق خود برگردند، این امر اشتغال زاست. ممکن است این فشارها باعث شد که یک شوک به اقتصاد ایران وارد شود و کارایی پایین اقتصاد ما و نیز بهره وری نیروی کار ما بهبود یابد.
یعنی ممکن است عمده فشار اقتصادی بر طبقه متوسط اعمال شود و طبقات بالا و پایین فشار چندانی را تحمل نکنند؟
من فکر می کنم درآمد طبقات پایین کاهش بیشتری می یابد. برخی از خانواده های طبقه متوسط یک مستخدم برای نگهداری بچه هایشان یا نظافت منزل دارند؛ زیرا زن و شوهر هر دو شاغلند. وقتی که حقوق خانم این خانواده به شکل محسوسی کاهش یابد، ممکن است او دیگر سر کار نرود و خودش در خانه از بچه اش نگهداری کند. در این صورت آن مستخدم هم بیکار می شود و او بیشتر از این خانواده طبقه متوسط تحت فشار اقتصادی قرار می گیرد.