حمید بهبهانی، وزیر سابق راه و ترابری و مشاور احمدی نژاد گفت : هنوز از دور برگردانهای من حرف میزنند . وی که استاد راهنمای محمود احمدینژاد در دانشگاه علم و صنعت بود ، به روزنامه جام جم می گوید مخالف ورود هواپیماهای قطری به خطوط ایرلاین ایران است .
به گزارش بازتاب ، اهم اظهارات وی بدین قرار است :
• من 3 سال معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری بودم (زمانیکه دکتر احمدینژاد شهردار بودند.) در آنجا کارهای قابل رویتی انجام دادیم که احداث دوربرگردانها یکی از اثرات آن سالهاست. هنوز بعد از 10 سال هم نقل مجلس است که خوب است یا بد؟ و متاسفانه این موضوع حالت سیاسی پیدا کرده است.
• اگر به سوابق وزرای راه نگاه کنید کمتر وزیری است که دکترای حمل و نقل و راه و ترابری داشته باشد. کمترین وزیری را میتوانید پیدا کنید که پیمانکار هم بوده، مشاور و ناظر هم بوده. یعنی من هم آن طرف میز بودم و هم این طرف میز. اگر دقت کنید اکثر وزرا لیسانس یا حداقل فوقلیسانس بودند آن هم در رشتههای سازه و دیگر رشتهها. لیسانس در حدی نیست که بتواند جوابگوی تمام مسائل یک وزارتخانه فنی و تخصصی باشد. من وزارتخانه را دگرگون کردم.
• وقتی آمدم دیدم جاهایی وجود دارد که میتوان در آن تونل احداث نکرد، ولی در آن مکانها تونل ساخته شده بود. ساخت تونل را ارزش قرار داده بودند! در صورتی که میتوانستند با یک تغییر جزئی مسیر را از جایی رد کنند که نیاز به تونل نداشته باشد. بررسی کردم دیدم یک کیلومتر تونل بین 20ـ 10 میلیارد تومان خرج و یک تا 3 سال کار دارد در صورتی که اگر راه تونل نداشت بین یک تا 2 میلیارد تومان هزینه داشت. در جاده آبعلی از احداث تونل پرهیز کردیم. به صورت ژئوتکس (بهبود یکپارچه استحکام کل سیستم سازه) عمل کردیم و دیوارهای مقاوم احداث کردیم. با پول یک کیلومتر تونل توانستیم 10 کیلومتر راه احداث کنیم. این هنر من بود.
• من هیچ اطلاعی از بحث ورود هواپیماهای قطری به داخل کشور ندارم. نه مشورتی با من شده نه اطلاعی دارم. اگر هواپیمای قطری با نشان ایران ایر یا یکی از خطوط هوایی حرکت کند اشکال ندارد، اما اگر بخواهد با نشان قطر داخل ایران کار کند به نظرم مردم خودمان هم زیاد خوششان نمیآید.
• موافق ورود هواپیمای قطری به ایران نیستم . از نظر افتخارآمیز بودن، آیا درست است که ما از یک کشور بسیار کوچک هواپیما برداریم و به داخل مملکتمان بیاوریم که با نشان قطر در خطوط هوایی ما فعالیت کند؟
• ما باید بتوانیم سر خودمان را بالا بگیریم. وقتی هواپیمای قطر را بیاوریم خیلی از این حرفها را هم نمیتوانیم بزنیم. اگر بخواهند وارد خاک ایران شوند. اولا باید خلیجهای خیالی را کنار بگذارند و «فقط نام خلیج فارس» را در نظر بگیرند. نشان آنها هم یکی از ایرلاینهای ایران باشد. با این شرایط وارد شوند قدمشان هم به روی چشم است.
• در مورد ساختار جدید وزات راه پس از ادغام ، مشورتی از من گرفته نشده. الان وزارت راه مظلوم قرار گرفته تمام مصادر وزارتخانه جدید با معاونت مسکن و شهرسازی پر شده است. به نظرم در این کار کمی عجله شد.
• من جزو استیضاحشدگان بودم. کسانی که به من رای منفی دادند دوستانم بودند. اکثرا به من زنگ زدند و گفتند اشتباه کردیم.
• الان در مسوولیتی که دارم ؛ آقای احمدینژاد خیلی از کارها را ارجاع میکنند به روی چشم میگذارم.
• آزادراه تهران شمال داشت به نتیجه میرسید. تغییرات خیلی اثر میگذارد و زمانبر است. قرار بود تا هفته دولت 90 قطعه 4 افتتاح شود تا ترافیکهای شلوغ محلی، از مرزنآباد تا چالوس را اداره کند خوب هم جلو میرفتیم. افتتاح قطعه یک تا آخر دولت دهم پیشبینی شده و برای قطعه 2 و 3 هم برنامهریزی کرده بودیم که فاینانس را به سرعت تهیه کنند، تقریبا هم آماده بود تا به جای این که 2 خط ساخته شود یک خط را کامل کنیم، یک خط از تهران تا چالوس برای رفت و جاده موجود چالوس برای برگشت. اگر این عملی میشد باند دیگر را کنارش میساختیم آن موقع عملی بود اما الان بعید به نظر میرسد چون قبل از من بین وزارت راه و بنیاد اختلافی وجود داشت. من این اختلاف را برطرف کردم، اما وضعیت فعلی را نمیدانم. باید از رئیس بنیاد و وزیر محترم راه و شهرسازی سوال کرد که پروژه در چه وضعیتی قرار دارد.
• 30 سال از انقلاب گذشت. یک مرد قوی پیدا شد، جرأت کرد چند کار بزرگ را انجام دهد. یکی در مورد سوخت بود که کارت سوخت تهیه کرد و سوخت ارزان و مجانی را محدود کرد. به سوخت بها داد تا سرمایه آیندگان به این راحتی به باد نرود. دوم هدفمندی بود. در مدت این 30 سال همه از زیر این بار سنگین شانه خالی کردند. آقای احمدینژاد، رئیسجمهور محترم وارد گود شد با اینکه میدانست مشکل و دردسر دارد آن را عملی کرد چون نیاز مملکت است.
• مرحله اول آن انجام شد. در این مرحله اگر اجتماع را تقسیم کنیم 2 طبقه خواهیم داشت، یکی متوسط تا ضعیف و دیگری متوسط تا قوی. یارانهها در وضع زندگی گروه دوم اثری ندارد. اما در زندگی گروه اول تاثیر زیادی دارد. اینها افرادی هستند که بعضا خودرو هم ندارند که سوختی مصرف کنند. وقتی یک نفر سوار اتومبیل میشود و روی آسفالت رانندگی میکند از سوخت ملی استفاده میکند (سوخت که متعلق به دولت نیست، مال مردم است و دولت هم نماینده مردم است) در حالی که این سوخت باید صرف 5 ـ 4 نفر سرنشین یک ماشین شود. آسفالت از حق تمام مردم درست شده اما یک نفر از آن استفاده میکند. کسی که ماشین ندارد نه از آسفالت استفاده میکند و نه از سوخت، چه باید کرد؟ باید به نحوی از این طبقه گرفت و صرف امکانات عمومی کرد مثلا حمل و نقل عمومی را توسعه داد.
• ما 30 سال است در تحریم هستیم، 30 سال است که میگویند همه گزینهها روی میز است. این حرفها زیاد است. اما خدا پشتیبان این مملکت است ولایت پشتیبان است مردم خوشفکر ما هم حامی هستند. هر کاری که علیه ما انجام شده پاتک آن را پیدا کردیم.
• بورس دلار، یورو و ... در اروپا و آمریکا سقوط کرده است. مصیبتی که برای کشورهای اروپایی مثل یونان و اسپانیا وجود دارد به مراتب شدیدتر از مشکلات ماست. یک موقع پول داریم و نمیتوانیم چیزی بخریم اما یک موقع جنس هست اما پول نداریم که چیزی بخریم. این بدتر است. اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و یونان، رومانی، چک و اسلواکی همهشان میبینند، اما پول ندارند خرید کنند.
• من بیشتر مرد کار هستم. سیاست به هر کاری که وارد شود مشکلات را به همراه خواهد داشت. مملکت ما نیاز به کار دارد باید بتوانیم برای مردم یک زندگی راحت اسلامی درست کنیم نباید مردم را درگیر مسائل سیاسی کنیم. دود سیاسیکاریهایی که انجام میشود در چشم مردم میرود. مردم آرامش میخواهند. اگر ما باهم جمع شویم و یک سیاست در مقابل کشورهای خارجی داشته باشیم این خوب است، اما اگر بخواهیم بین خودمان سیاست داشته باشیم، سعی کنیم همدیگر را زمین بزنیم به نظرم درست نیست.
• من هر جا در این مملکت بتوانم به مردم و نظام و ولایت خدمت کنم با کمال میل میپذیرم، حتی رفتگری. اگر بدانم برای این مردم و نظام و ولایت خیر دارد انجام میدهم. برایم مهم نیست که وزیر باشم، نماینده باشم یا نباشم .