عصرایران ؛ سیاوش قربانی - چند روز پیش، خانواده های معظم شهدای هسته ای به دیدار آقای هاشمی رفسنجانی می روند. مبنای چنین دیدارهایی هم معلوم است. میزبان از شان والای شهدا تجلیل می کند و ضمن تفقد و همدردی ، موضوع صحبت را به مسائل مهم روز می کشاند.
تا اینجای کار اتفاق خاصی نیفتاده است. نه شکایتی متوجه میهمانان این مجلس است و نه ملامتی روانه ی میزبان.
اما دیروز– 25 اردیبهشت 1391 - روزنامه دولت در خبری کوتاه واکنش تندی را منتشر کرد که گویا از سوی پدر شهید والامقام "احمدی روشن" سر زده است.
مثل اینکه جناب "رحیم احمدی روشن" از دیدار خانواده های شهدای هسته ای کشور با آقای هاشمی اظهار ناخرسندی کرده و نفس این حرکت را تلاشی برای منفعت طلبی آقای هاشمی دانسته است؟
بخشی از اظهارات ایشان به همان ترتیبی که در روزنامه دولت و به نقل از خبرگزاری فارس آمده است: "... امروز خانواده های شهدای هسته ای را دور خودشان جمع می کنند و با آنها عکس و فیلم می گیرند و می خواهند از خون شهدای هسته ای به نفع خودشان استفاده کنند... چه حقی دارند که با خانواده شهدا عکس و فیلم می گیرند و مردم را ملعبه دست خودشان می کنند؟ ..."
در اینکه به فرض صحت ، اصل موضوع چقدر می تواند مهم باشد، بحث نمی کنیم اما نباید چند نکته اساسی را هم از نظر دور داشت .
اینهمه بد اخلاقی برای چیست؟ اینهمه سمی که هر روز از مجرای رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب به کام مردم و مخاطبان می ریزیم، چه دستاوردی دارد؟ نبض نشاط و بالندگی جامعه دست رسانه هاست. باید امید را به جامعه تزریق کرد. اصلی که همواره بنیانگذار انقلاب فریاد می زد و همه اندیشمندان بر آن پای می فشارند.
چرا هر کس که فرصتی برای حرف زدن و مطرح شدن پیدا می کند، باید معرکه بگیرد و بد اخلاقی کند؟ برای اینکه دوباره نامش را بیاورند و یا نانش را تامین کنند ؟
شرف شهدای هسته ای ایران و کرامت آنها به گمنامی شان بود نه به نامداری و اینگونه بد اخلاقی ها...
شهریاری ها، علی محمدی ها، رضایی نژاد و احمدی روشن و... را چه کسی می شناخت ؟ شرافت این بزرگمردان ایرانی در بی ادعایی آنها است... مثل همه سربازانی که سر در راه ایران اسلامی باخته اند و آبرو خریده اند.
اگر قرار باشد، با شهید شدن یک عزیز، چند نفر دیگر نامدار شوند و اینگونه بد اخلاقی کنند، که سنگ روی سنگ بند نمی شود.
چه اتفاقی در مجلس آقای رفسنجانی افتاده است. جالب آنکه خود همین آقای رفسنجانی را باید از بنیانگذاران حرکت به سمت هسته ای شدن کشور دانست. چرا باید اینچنین از فرصت پیش آمده به عنوان پدر شهید استفاده کرد و اینگونه بی محابا، به کس دیگر تاخت؟
زمان برای اظهار دوستی و مرافقت در حال گذر است و بدخواهی ها و سیاهی ها به سرعت می رود، آخرین روزنه های ایمان و تقوا در جامعه سیاسی را هم شکار کند.
با آوردن این خبر در روزنامه ایران هیچ اتفاقی نیفتاد نه توطئه ای خنثی شد، نه برکتی حاصل آمد و نه مشکلی از دوش مردم برداشتیم.اما تا دلمان بخواهد به کارنامه سیاه گویی ها، بد خواهی ها و لجاجت های بی حاصل، افزودیم.
امروز از شهید والا مقام "احمدی روشن" به بزرگی یاد می کنند و حتما پدر بزرگوار ایشان نیز آنقدر کرامت و بلند نظری دارد، که خود را آلوده چنین بازی های سخیفی نکند که اینچنین دامن فضای سیاسی کشور را گرفته است.
هاشمی رفسنجانی هم مثل بسیاری دیگر از رجال این کشور، بخشی از تاریخ معاصر ایران است و خوب یا بد آن را باید تاریخ قضاوت کند .
امروز ممکن است تاریخ را آنطور که اراده می کنیم بنویسیم، اما نباید انتظار داشت فردا تاریخ را از روی همین دستنوشته ها بخوانند... .