۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۳۶۱۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۳۱-۰۴-۱۳۹۱
کد ۲۲۳۶۱۰
انتشار: ۱۰:۲۳ - ۳۱-۰۴-۱۳۹۱
دیروزنامه

قوام السلطنه: کشتیبان را سیاستی دگر آمد/ شاه:من رئیس کشور هستم و بالاتر از هر چیز!

من با تجربه ای که از سی و پنج سال سلطنت به دست آورده ام مطمئنا از مردم کوچه و بازار بیشتر می دانم که مردم کشورم چگونه فکر می کنند...

عصر ایران- بیست و هفتم تیر ماه سال 1331 قوام السلطنه، جانشینی دکتر مصدق را که به دلیل اختلاف نظر با شاه استعفا کرده بود، پذیرفت و اعلامیه ای صادر کرد که مردم را به اطاعت از اوامر و نواهی فرا می خواند و در پایان آن تاکید کرده بود که "کشتیبان را سیاستی دگر آمد". اما او و شاه دو روز بعد مجبور شدند در مقابل قیام سی تیر مردم تسلیم شوند و مصدق دوباره نخست وزیر ایران شد.

بیست و چهارسال بعد از آن تاریخ هم، محمدرضا پهلوی در گفتگو با یک خبرنگار خارجی از ریاست خود بر کشور سخن می گفت و این در حالی بود که سه سال بعد از این مصاحبه، جایی در ایران نداشت. بازخوانی پیام قوام السلطنه در 28 تیر 1331 و مصاحبه شاه در 27 تیر 1355 از آرشیو مطبوعات ، خالی از لطف نیست.

اعلامیه نخست وزیر

روزنامه اطلاعات 28 تیر 1331

دو ساعت بعد از ظهر دیروز این اطلاعیه از طرف آقای قوام السلطنه نخست وزیر به وسیله رادیو تهران منتشر گردید:

ملت ایران!

بدون اندک تردید و درنگ دعوت شاهنشاه متبوع و مخفم خود را به مقام ریاست دولت پذیرفته و با وجود کبر سن و نیاز به استراحت، این بار سنگین را بر دوش گرفتم. در مقابل سختی و آشفتگی اوضاع، در مذهب یک وطن خواه صمیمی، کفر بود که به ملاحظات شخصی شانه از خدمتگزاری خالی کند و با بی قیدی به پریشانی و سیه بختی مملکت نظاره نماید.

حس مسئولیت و تکلیف مرا بر آن داشت که از فرصت مغتنم استفاده کرده و در مقام ترمیم ویرانی ها برآیم. در اینجا تذکر این نکته اساسی را لازم می دانم که به مناسبات حسنه با عموم ممالک، خاصه با دول بزرگ دنیا اهمیت بسیار می دهم و رفتار خود را نسبت به آن ها مطابق با مقدرات بین الملل می نمایم و لکن به اتباع ایرانی اجازه نخواهم داد که به اتکاء اجانب، اغراض خود را بر دولت من تحمیل کنند.

هم وطنان به عدل و داد مانند نان و آب نیازمندند. باید قوه قضائیه مستقل باشد و واقعا از دو قوه مقننه و مجریه تفکیک و از زیر نفوذ آن ها آزاد شود.

من شبی با وجدان آرام سر به بالین خواهم نهاد که در زندان های پایتخت و ولایات یک نفر بی گناه با ناله و آه به سر نبرد. من می خواهم تمام اهالی این کشور اعم از مامور دولت و صنعتگر و کارگر و برزگر و بازرگان، غنی و ثروتمند باشند. از چشم تنگی برخی رجال که در صدد کسر حقوق کارمندان و مصادره اتومبیل و فروش ادارات برآمده اند، تنفر دارم.

به همان اندازه که از عوامفریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نموده اند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته و زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف به هدر داده اند.

ملت ایران!
من به اتکاء حمایت شما و نمایندگان شما این مقام را قبول کردم و هدف نهایی ام رفاه و سعادت شماست و به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواحی حکومت فرا رسیده است.

کشتیبان را سیاستی دگر آمد.

طهران- 27 تیر 1331

رئیس الوزرا- قوام السلطنه

شاه در پاسخ به خبرنگاران خارجی: احزاب سیاسی اختراع غرب است!

روزنامه اطلاعات 27 تیر 1355

سوال: مسئله دیگری که شاید اعلی حضرت آن را تشریح کنند این است که می توان گفت تمام تصمیمات مهم در این کشور را خود اعلیحضرت اتخاذ می کنند. آیا این روش نمی تواند به نوعی از عدم دخالت مردم تعبیر گردد؟

شاهنشاه: فکر نمی کنم. بیش از هر چیز میان من و مردم کشورم، رشته های عمیق اعتماد و اطمینان وجود دارد و فکر می کنم مردم قضاوت ها و تصمیمات مرا می می پذیرند. من با تجربه ای که از سی و پنج سال سلطنت به دست آورده ام مطمئنا از مردم کوچه و بازار بیشتر می دانم که مردم کشورم چگونه فکر می کنند...

سوال: اعلیحضرت فرمودند که اکنون یک حزب سیاسی دارید. در شرفیابی قبلی فرموده بودید که کوششهایی برای تقویت و توسعه نظام دو حزبی جریان دارد. چرا فکرتان را تغییر دادید؟

شاهنشاه:... قبلا یک حزب حاکمه و یک حزب مخالف داشتیم، ولی درون حزب جدی شاید ده، پانزده یا بیست دسته به وجود آمد که هر گروه نظرات و اندیشه ها و پندارهای متفاوت دارند و در حقیقت اکنون امکانات بسیار بیشتری برای اظهار نظر و عقاید در اختیار داریم.

سوال: آنچه راجع به نظام یک حزبی فرمودید با تجربیاتی که در دیگر کشورهای یک حزبی دیده شده مغایرت دارد.

شاهنشاه: بله، شاید. اما می دانید که من در این کشور یک مقام سیاسی محسوب نمی شوم. من رئیس کشور هستم و بالاتر از احزاب سیاسی قرار گرفته ام و توانایی کافی برای تحمیل رقابت های منصفانه بین مردم را دارم. در دیگر نظام ها وقتی که مقام سیاسی، اصول یک حزبی را تحمیل می کند، شرایطی پدید می آید که شما آن را دیکتاتوری و یا خفقان عمومی و غیره و غیره می خوانید. اما این جا پادشاه برتر و فراتر از همه این چیزهاست...

سوال: آیا اعلیحضرت در نظر دارند نظام یک حزبی را ادامه دهند یا پس از رشد کافی، نظام چند حزبی را از نو معرفی کنند؟

ما احزاب سیاسی و برخی چیزهای دیگر را از غرب پذیرا شده ایم و چیزی نیست که خود اختراع کرده باشیم. چون این شیوه ای از غربی هاست، اولا ما مجبور نیستیم هرکاری که غربی ها انجام می دهند تقلید کرده و عین آن را انجام دهیم و ثانیا اینکه فکر نمی کنم شما بتوانید نمونه ای بارز از بهترین حکومت را عرضه کنید و بگویید فلان دولت بهترین است. بنابراین آنچه از نظر ما بهترین است بر می گزینیم ونیازی به توصیه دیگران نداریم که راه ما را تعیین کنند. ما هرگز کورکورانه از شما به خاطر اینکه اندیشه تان غربی است پیروی و تقلید نخواهیم کرد.

ارسال به دوستان