دوره قاجارلباس و مد قاجاريه، شايد ديرپاترين مد ايراني در دوره معاصر باشد، نبود ارتباطات، نبود امكان تنوع در پوشاك و خصايص فرهنگي مردمان باعث شده بود دهها سال كم و بيش يك مد ثابت در دوره قاجار تا پهلوي اول حاكم باشد.
لباس مردان در دوره قاجار چيزي بيش از اين نبود؛ پيراهن زير يا زيرپوش ـ زيرپيراهني امروز ـ پيراهن رو، جليقه، قبا يا جبه، شال كمر و كمربند، سرداري، عبا و شنل و كلاه معروف قجري كه استوانهاي كوتاه بود.
در دوره قاجاريه، مفهوم مد براي زنان چندان معنايي نداشت، زيرا ارتباطات اجتماعي زنان بسيار محدود بود. زنان در دوره قاجار، دامن شلواري، چارقد، چادر، روبنده، پيچه يا نقاب ميپوشيدند. با وقوع انقلاب مشروطه در آخرين سالهاي دوره قاجار موجي از مدهاي اروپايي روانه ايران شد؛ مدگرايان ايراني در اين دوره، شيفته مدهاي فرانسوي بودند.
دهه 20؛ لباس متحدالشكلدهه 20 شمسي را بايد يك مبدأ در تحول لباس و تيپ ايراني به شمار آورد. رضاشاه در راستاي برنامههاي مدرنيزاسيون اجباري خود لباس «متحدالشكل» را از ابتداي سلطنت 16 سالهاش در دستور كار خود قرار داد: ممنوعيت لباس قجري، ممنوعيت حجاب، اجباريشدن كت و شلوار و كلاه پهلوي و در نهايت كلاه شاپو و در يك كلام «فرنگيشدن از فرق سر تا نوك پا» در دوره رضاخان، يونيفرمهاي اداري و نظامي ايران از آلمانيها كپيبرداري ميشد و حتي سبيل هيتلري پديده نوظهور تيپ ايراني در سالهاي قبل از شهريور 1320 بود كه تا سالها در فرهنگ عامه ايراني حاضر بود.
سقوط رضاشاه و اشغال ايران توسط نيروهاي متفقين، مهمترين حوادث دهه 20 شمسي است. اتفاقا هر كدام از اين رويدادها، اثر مستقيم و قابل تاملي بر تيپ و لباس ايراني داشت. در اين فضا حتي در طراحي جديد لباسهاي نظامي ايران، كاملا از الگوي آمريكايي كپيبرداري شده بود و يونيفرمهاي نظاميان ايراني شباهت عجيبي به يونيفرمهاي آمريكايي داشت. دهه 20 را ميتوان دهه كلاه شاپو ناميد!
دهه 50؛ تحول در مد ايرانيشهرهاي بزرگ بهدليل خصوصيات اجتماعي و اقتصادي و ارتباطات فرهنگي هميشه محل صدور مد و لباس به شهرهاي كوچك و حتي روستاها بود. دو نيروي موثر در گسترش مد و مدگرايي، زنان و جوانان بودند؛ در دهه 50 اين دو نيروي موثر با تمام قوا به دنبال مد بودند، مد و لباس ايراني در دهه 50 تحت تاثير دهه 70 ميلادي غرب، دچار يك تحول بزرگ شد. در دهه 50، مجلات و ژورنالهاي غربي سهم عمدهاي در مدگرايي جامعه به عهده داشتند، جريان رسمي نشريات وابسته به رژيم پهلوي ـ مثل زن روز، اطلاعات جوانان و... اين موج را تقويت ميكردند، از سوي ديگر گروههاي پانك، هيپيها، آرايش موي مخصوص بيتلها، جوانان شهرنشين ايراني را تحت تاثير قرار داده بود. موي بلند، عينكهاي فريم كائوچويي، شلوارهاي پاچهگشاد، پيراهنهاي يقه باز و كتهايي كه يقه آنها روي پيراهن پخش ميشد، مهمترين المان مدلهاي دهه 50 بود. اگر به فيلمهاي دوران انقلاب نگاه كنيم، بسياري از جوانان چنين ظاهري داشتند.
دهه 60؛ مد انقلابيبا پيروزي انقلاب اسلامي و عقبگرد مد و فرهنگ غربي در سطح جامعه و حتي در شهرهاي بزرگ، فرهنگ پوشش ايرانيان نيز دچار تحول شد. ميل به سادهزيستي، دوري از مد و جنگ تحميلي هشت ساله، همه و همه باعث شد اصولا مد در سالهاي دهه 60 شمسي به حاشيه برود، لباس مردان ايراني در اين سالها به شلوارهاي پارچهاي گشاد و پيراهنهاي ساده تغيير يافت. لباس رسمي و اداري در اين سالها هم كت و شلوار بدون كراوات بود. ريش و سبيل يا سبيل تك آرايش معمول صورت مردان ايراني در اين دهه بود. در دهه 60، كراوات بهعنوان نمادي از فرهنگ غربي به حاشيه رفت و به تيپهاي خاصي از جامعه منحصر شد.
مانتو به عنوان يك لباس ايراني زنانه هم در كنار چادر در اين دهه تنپوش غالب زنان ايراني بود. در سالهاي دهه 60 عملا مد و مدگرايي به حاشيه رفته بود، مدپرستان معدود آن دوره كه تحت تاثير فيلمهاي قاچاق هندي و هاليوودي به سر و وضعشان ميرسيدند، اگر پا به خيابان ميگذاشتند احتمالا با برخورد گشتهايي كه مسئول برخورد با مظاهر غربي و بدحجابي بودند مواجه ميشدند.بهطور خيلي خلاصه ميتوان گفت در دهه 60، فكر و ذكر مردم مد نبود!
دهه 70؛ تحول دوباره مد ايرانيبا پايان جنگ و از ميانرفتن الزامات خاص اقتصادي و سياسي آن از يك سو و آغاز دوره تاثير همهجانبه رسانههايي چون ويدئو و ماهواره، دوباره موج مدگرايي در جامعه آغاز شد. كاهش سختگيريها و افزايش واردات البسه خارجي هم در تشديد اين فضا موثر بود.
دهه 70 كمكم شلوارهاي پارچهاي جاي خود را به جينهاي تنگ داد و پيراهنهاي معمولي مردانه به تيشرت تبديل شد، آرايشگاههاي مردانه ديگر فقط وظيفه كوتاهكردن موها را به عهده نداشتند.
مدهاي زودگذر و ديرگذر! مرتب به جامعه ميآمد، حتي برخي سريالهاي تلويزيوني الهامبخش لباس و مد بودند، مثلا مدل لباس شعبان بيمخ در سريال هزاردستان. باعث تولد مانتوي خفاشي يا هزاردستاني در آن سالها شد. مدلهاي مختلف روسري و مانتو و تنوع در اين حوزه، اتفاق مهم لباس زنانه ايراني در دهه 70 بود. در اين دهه، همچنان سبيل بهعنوان يك نماد مردانه جاي خود را حفظ كرده بود، اتفاقي كه البته خيلي دوام نياورد!
دهه 80؛ دهه اينترنتدهه 80، دهه اينترنت بود. مد و مدگرايي اگر تا قبل از آن از پنجره تنگ ويدئو و ماهواره سلانهسلانه به خانهها و ميان جوانان و مردم ميآمد، حالا از بزرگراهي به نام اينترنت مستقيما به خانهها ميآمد. سرعت تحول مد در دهه 80، سريعترين دوره بود، به طوري كه شايد هر سال يك مد در جامعه ميآمد و برچسب «دمده» يا «از مدافتاده» به لباسهاي نهچندان كهنه داخل كمدها ميخورد. مانتوفروشي آنقدر زياد و متنوع بود كه قيمت آن كمتر با افزايش روبهرو ميشد و جزو متنوعترين و ارزانترين تنپوشهاي دهه 80 بود.
در دهه 80 بود كه سبيل از فرهنگ مد و ظاهر بسياري از ايرانيها رخت بربست. در عكسهاي اين دهه، دوباره ردپاي پنهان و آشكار كراوات ديده شد، در دهه 80، افراط در مد به حدي رسيد كه پليس دوباره مانند سالهاي دهه 60 به برخورد مستقيم با گونههاي افراطي و ناهنجار مد و مدگرايي پرداخت. داستان مد و مدگرايي به نظر پاياني ندارد و ما در دومين سال دهه 90 خورشيدي، ميراثدار اين فرهنگ هستيم.
منبع: جام جم