۰۷ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۴۸۶۲۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۶ - ۰۹-۱۰-۱۳۹۱
کد ۲۴۸۶۲۸
انتشار: ۰۹:۰۶ - ۰۹-۱۰-۱۳۹۱

دو برادر مهربان

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .

شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت:‌

درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند.

بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :‌ درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود.

بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگرمساوی است. تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
برچسب ها: داستان کوتاه
ارسال به دوستان
رواداری به سبک باستان؛ مسیحیان و زرتشتیان ۱۵۰۰ سال پیش دیوار به دیوار هم عبادت می‌کردند(+عکس) اولین زن ایرانی‌ که شناسنامه گرفت! / داستان صدور شناسنامه ۱۰۷ سال پیش سه شخصیت کتاب مقدس که احتمالا با موجودات فرازمینی در تماس بوده‌اند داستان تراژیک بابی فیشر؛ بهترین شطرنج‌باز تاریخ که دیوانه شد اساطیر ایران؛ اسپندارمذ/ روز زن و عشق در ایران باستان چه زمانی بود؟ طرز تهیه کیک زنبوری دسر ایده آل برای مهمانی های زمستانی طرز تهیه تورته دلا نونا؛ محبوب‌ترین کیک سنتی ایتالیا چگونه آشپزخانه‌ ای همیشه مرتب داشته باشیم؟ متن تبریک ولادت امام محمد تقی باور نمی‌کنید این گنج بزرگ سکه‌های طلا از کجا پیدا شد! یک میکروفن کوچک بزرگ‌ترین راز مریخ را لو داد طرز تهیه سوپ ماهیچه؛ داروی خانگی برای سرماخوردگی تفاوت تلویزیون OLED و QLED؛ کدام فناوری برای شما بهتر است؟ جوان ایرانی، اینستاگرام را تسخیر کرد؛ پروژه مرموز ۱۳۵۶ چیست؟ حلقه زوم دستی در شیائومی ۱۷ اولترا