عصر ایران؛ هومان دوراندیش - حذف کشتی از المپیک، اگر چه برای ما ایرانی ها تلخ و دشوار است، ولی تصمیمی است که با قاطعیت نمی توان آن را نادرست قلمداد کرد.
در المپیک 2012 لندن، ایران برای اولین بار سه طلا در رشته کشتی بدست آورد ولی همه ما به یاد داریم که حمید سوریان و امید نوروزی و قاسم رضایی، برای کسب این سه طلا، هیچ فنی بر روی حریفان خود اجرا نکردند. آنها فقط محکم سرپا می ایستاندند و در درجه اول سعی می کردند از تشک خارج نشوند، بعد حریف را به بیرون تشک هل می دادند تا یک امتیاز از او پیش افتند و کشتی را ببرند.
البته آنها مطابق تاکتیک محمد بنا عمل می کردند و تاکتیک بنا هم با توجه به قوانین روز کشتی دنیا طراحی شده بود. ولی هر چه بود، ما شاهد کشتی هایی بدون رد و بدل شدن فن بودیم؛ مسابقه هایی غیرجذاب و ملال آور.
آنچه موجب می شد ما کشتی های سوریان و دیگران را با رغبت و هیجان تماشا کنیم، نه زیبایی کشتی گرفتن آنها، بلکه ایرانی بودن آنها بود. آنها هموطن ما بودند و ما دوست داشتیم هموطنمان پیروز شود و طلای المپیک را برای ایران به ارمغان بیاورد. همین!
زمانی نه چندان دور، الکساندر کارلین در کشتی فرنگی با اجرای فنون متعدد تماشاگان کشتی را به شوق می آورد. زمانی دورتر، ویلفرید دیتریش، در المپیک 1972 مونیخ، حریف آمریکایی 185 کیلویی اش را با سالتویی بی نظیر ضربه فنی کرد و دنیا را به حیرت واداشت. اما آن دوران در کشتی، بویژه کشتی فرنگی، ظاهراً گذشته است. امروز دیگر باید تماشاگر هل دادن های بی خلاقیت قهرمانان کشتی باشیم.
حال سوال این است که چرا چنین ورزش غیرجذابی باید در المپیک حضور داشته باشد؟ قوانین کشتی پیشترها این قدر مضحک نبود! امروز هر کشتی گیری می داند که اگر دو دقیقه اول را نبازد، دو دقیقه دوم با شانس گره خورده است. اگر شانس به او رو کند و حریفش مجبور به اجرای فن باشد، او می تواند مقاومت کند و به دلیل ناکامی حریف در اجرای فن، از حریف امتیاز بگیرد و دو دقیقه دوم را به نفع خود تمام کند. پس از آن، در دو دقیقه سوم، باز دفاع و فن نزدن و بستن کشتی را در پیش گیرد تا همه چیز تمام شود!
این شیوه کشتی گرفتن، با روح کشتی در تضاد است. وقتی که در پایان دو دقیقه بی نتیجه اول، کار به شانس و اقبال می کشد، هر کشتی گیری آرزو می کند که مجبور به اجرای فن نشود. یعنی کشتی گیران در درجه اول برای فن نخوردن به روی تشک می آیند نه برای فن زدن!
واقعا این ورزش بی بو و بی خاصیت چه جای تماشا دارد؟ همین که رئیس فیلا در واکنش به حذف کشتی از المپیک، استعفا می کند و حاضر نمی شود بماند و با اصلاح قوانین کشتی، راه بازگشت کشتی به المپیک را هموار کند، به خوبی نشان می دهد که کشتی در جهان امروز بیمار است.
از سال ها پیش خیلی ها تغییر قوانین فیلا و فیفا را با یکدیگر مقایسه می کردند و اولی را نشانه مدیریت ناکارآمد و دومی را نشانه مدیریت کارآمد می دانستند.
قوانین کشتی در 24 سال گذشته، هر چند وقت یکبار و به سرعت عوض شده اند ولی قوانین فوتبال بسیار کم و به تدریج عوض شده اند. مثلا در المپیک 1988، کشتی در دو وقت سه دقیقه ای برگزار می شد ولی از سال 1989، وقت کشتی به پنج دقیقه تغییر یافت. چند سال بعد کشتی مجدداً به دو وقت سه دقیقه ای برگشت و چند سال پس از آن نیز، وقت کشتی سه تا دو دقیقه شد! پیشترها نیز، در گذشته های دور، کشتی در سه وقت پنج دقیقه و بعد در سه وقت سه دقیقه برگزار می شد.
این همه سردرگمی در تعیین اساسی ترین قوانین کشتی، فقط مشتی نمونه خروار است و گر نه موارد دیگری را نیز می توان بر فهرست سردرگمی های فیلا افزود. هر چه هست، نتیجه این روند، از دست رفتن جذابیت کشتی در حد و اندازه ای بسیار محسوس است؛ و گر نه چرا کمیته بین المللی المپیک، در دهه های 1950 و 1960 در پی حذف کشتی از المپیک نبود؟ دلیلش روشن است: در آن دوران، کشتی جزو ورزش های جذاب المپیک بود.
در روزهای اخیر برخی از اهالی جامعه کشتی، بویژه خود کشتی گیران در گفتگو با تلویزیون ایران، حذف کشتی را محصول توطئه ای جهانی دانسته و در مذمت استعمار بریتانیا و سایر توطئه گران جهانی سخن ها گفتند!
عاقلی باید از راه برسد و به این علمای سیاسی یادآور شود که آمریکا و شوروی به عنوان دو کشور قدرتمند جهان امروز، هر دو در کشتی صاحب موقعیت مطلوبی هستند و طبیعی است که نمی خواهند با حذف شدن کشتی از المپیک، چهارده طلای بالقوه را در بازی های المپیک از دست بدهند.
باید پرسید کدام دست پنهان و کدام کانون توطئه، این دو ابرقدرت جهان را هم پشت سر گذاشته و کشتی را غلیرغم میل آنها، از مسابقات المپیک حذف کرده است.
توهم توطئه البته در ایران، بیماری واگیرداری است ولی بد نیست اهالی کشتی ایران، که سررشته چندانی در تحلیل امور سیاسی جهان ندارند و کارشان هل دادن حریف به بیرون تشک است، تحلیلگری سیاسی را کنار بگذارند و لختی به حال و روز امروز کشتی بیندیشند. شاید که از توهم خارج شوند و بپذیرند که حذف کشتی از المپیک، ناشی از مشکلات خود کشتی بوده است و لاغیر.