به گزارش مهر، در این یادداشت آمده است:
هنوز چند روزی بیشتر از مرگ نا بههنگام و شوکآور عسل بدیعی و حواشی، شایعات و دروغهای بیشماری که قلب خانوادهاش را آزرد نگذشته! هنوز یادمان هست با روحیه ابولفضل پورعرب به وسیله نشر اکاذیب بی رحمانهشان چه کردند. هنوز خاطره آن نوار ضبط شده که قلبمان را لرزاند و فریماه فرجامی عزیز را آنگونه به ما نشان داد، کابوس پس ِ ذهنمان است و هزاران هزار هنوز ِ دیگر که اگر بخواهم بگویم از صبر و حوصله خارج است.
قلم حرمت دارد. قلم صداقت و وجدان دارد. دست آن نویسندگانی که سال هاست به هر بها و بهانه ای شان و آبروی قلمشان را نفروختند را صمیمانه می بوسم. اما روی سخنم با آن هایی است که نه وجدان دارند و نه آبرویی برای از دست دادن...
چند روز پیش روی جلد یکی از مجلات، خبری در مورد خودم مشاهده کردم که نمی دانستم باید بخندم یا گریه کنم! عکسی از من و همسرم با این تیتر به چاپ رسیده بود: " منتظر تولد دخترم هستم، به زودی مادر می شوم". اول فکر کردم این هم از آن دست تیترهای معمول نشریات زرد است که خبر داخل صفحه در مورد فیلم است یا چیزی شبیه به آن! اما در داخل صفحه، این خبر (مادر شدن) با استناد به صفحه فیس بوک من، قاطعانه اعلام شده بود. خدا را شکر که تا امروز بارها و بارها در روزنامه ها، مجلات و سایت های مختلف اعلام کرده ام که صفحه ای در فیس بوک ندارم.
دوست عزیز، آیا فکر نمی کنی بازیگر هم مثل همه مردم جامعه خانواده دارد؟! آیا فکر نمی کنی این مساله ای که شما به عنوان تیتر مجله از آن استفاده کرده ای، خصوصی ترین مساله زندگی من ِ بازیگر است؟ آیا تا به حال به این فکر کرده ای که این همه دروغ و شایعه را به چه دلیلی می سازی؟! اگر این موضوع هم مثل همه موضوعاتی که در طول ده سال عمر کاری من به آن پرداخته شد، فقط مربوط به مسائل کاری بود، شاید مثل همیشه سکوت و از کنارتان عبور می کردم. اما این بار می خواهم بگویم لطفاً پایتان را فراتر از حد مجاز نگذارید و به حریم شخصی دیگران احترام بگذارید.
نیوشا ضیغمی
فروردین 91