عصر ایران نفر اول:
* اومدم طلبم رو بگیرم حاجی! گیرم!
- پول چیه پسرم؟! چرا اینقدر مادیاتی هستی؟! بازی در این تیم بزرگ مایه افتخار هر کسی هست! تو به خاطر تماشاچی ها بازی کردی نه به خاطر پول!
* چرا حرف توی دهنم می ذاری حاجی؟! (به دور و برش نگاه می کند!) نکنه خبرنگارها اومدن که باز داری حرف های عشقولانه می زنی؟!
- نه! می خواستم با احساساتت بازی کنم! ولی انگار این حرف ها قدیمی شده... ببین! توی حساب بانکی ام هیچی نیست! باور کن!
* یه چیزی بده که یکم ارزش داشته باشه!
- خب ماشینم مالِ تو! اینم سویچش! رنگ فابریکه! مالِ یک مدیرباشگاهی بوده که فقط صبح به صبح باهاش می رفته باشگاه و بعدازظهرها برمی گشته!
* اینکه خیلی کمه!
- خب عینک دودی ام که توی ماشینه هم مالِ تو! از فردای روزی که دکترا گرفتم اون عینک دودی رو خریدم!
* مطمئن باشم عقبش نخورده؟! جلوبندی اش سالمه؟!
- آره بابا! مطمئن باش! نویه نویه! 10ماه هم بیمه داره!
***
نفر دوم:
* حاجی! من هم اومدم طلبم رو بگیرم!
- باور کن هیچی ندارم!
* خودم دیدم دیروز ماشینت رو دادی به نفر قبلی! یک چیزی هم به جای طلبم به من بده!
- همون یک ماشین رو داشتم! ... باشه! امروز با موتورگازی اومدم باشگاه! اینهم مال تو! بیا ...
***
نفر سوم:
* حاجی! به همه طلب هاشون رو دادی! پس من چی؟!
- بیا مدرک دکترام مالِ تو!
* دکترا می خوام چیکار؟! منکه نمی خوام معاون اول رئیس جمهور بشم! منکه نمی خوام وزیر کشور بشم! یک چیزی بده به دردم بخوره!
- بیا تو هم این کت و شلوارم رو بگیر! خیلی می ارزه! وقتی دلار ارزون بود یک عالمه پولش رو دادم! الان که باید کلی گرون شده باشه!
***
نفر چهارم:
* حاجی من هم طلبم رو می خوام!
- امروز یارانه هام رو واریز کرده بودن! بیا اینهم 44000تومن مالِ تو!
* پس اون 1500 دیگه اش چی؟!
- لوس نشو! بذار کرایه تاکسی داشته باشم بتونم برگردم خونه!
***
نفر پنجم:* حاجی به من هم یک چیزی بده!
- دیر رسیدی! هر چی داشتم دادم به نفرهای قبلی!
* دروغ نگو! دروغ نگو! تو رو خدا گولم نزن!
- دروغم کجا بود! نکنه توقع داری پیراهن و پیژامه ام رو به تو بدم؟!
* نه! ... این رو می خوام!
- دست به اون نزن! اون همه عمر منه! زندگی منه! بدون اون شب ها خوابم نمی بره!
* حالا من برش می دارم و با خودم می برم! هر وقت تونستی چک ات رو پاس کنی اون موقع پس می دمش!
- نه! هر چی دلت می خواد ببر، مدرک شوالیه ام رو با خودت نبر!
***
توضیح ضروری اولی: نوشته های فوق مربوط به متن یک نمایشنامه خیابانی در شهر بورکینافاسو بود و هیچ ارتباطی به اینکه حاجی فتح الله زاده لكسوس كرمرنگش را به خاطر بدهی باشگاه به صادقی داده ندارد!
توضیح ضروری آخری: نمی دانیم چرا این قدر موضوع خودروی آقای فتح الله زاده مهم است! روزنامه ورزشی گل از قول صادقی در خصوص لکسوس حاجی نوشت: "عقبش خورده جلوبنديش هم داغونه!" و فردایش این گفته از طرف سایت استقلال تکذیب شد!