عصر ایران ؛ مهرداد خدیر - کسر یک امتیاز از سه تیم استقلال تهران، ملوان بندر انزلی و سایپای البرز به خاطر به کار گیری الفاظ ناپسند از سوی تماشاگران و هواداران در دیدارهای هفته قبل، موضوع روز رسانه های ورزشی است.
این نوشته البته نمی خواهد از جنبه ورزشی به این قضیه نگاه کند و این نکته را بررسی کند که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اساساً چنین حقی دارد یا نه؟ و تا چه اندازه با مقررات منطقه ای و بین المللی انطباق دارد؟ یا کمیته انضباطی چگونه تشخیص می دهد ناسزاگویان هوادار این یا آن تیم اند و از سوی رقیب یا دیگری اجیر نشده اند یا سر خود زبان به فحش می گشایند؟ چرا که از یک سو در مرحله تجدید نظر است و از جانب دیگر به جنبه های فنی و حقوقی و در اصطلاح فردوسی پور «فوتبالی» آن پرداخته شده و می شود و اهمیت موضوع اتفاقا از منظر جامعه شناختی آن است.
نوروز امسال ودر حین سفر، مجال تماشای بخشی از برنامه «سکو» در شبکه باران - که شکل بومی همان برنامه 90 از شبکه سوم سیماست - دست داد.
این برنامه در آستانه بازی دربی ( مسابقه همشهری ها یا هم استانی ها) بین دو تیم شمالی داماش گیلان و ملوان بندر انزلی پخش می شد و در پی یافتن پاسخ این پرسش بود که چرا در ورزشگاه ها فحاشی می شود و این فحش و ناسزاهای بعضا بسیار رکیک ، از کجا آب می خورد؟
گفت و گوهای متعددی پخش شد و هر یک نظری دادند. در آن میان نکته ای که یک تماشاگر قدیمی بیان کرد بسیار به دل نشست. او می گفت: "موضوع، پیچیده نیست. اتفاقا خیلی هم ساده است. ما به استادیوم می رفتیم و می رویم تا فوتبال تماشا کنیم اما اینها به استادیوم می روند تا فحش بدهند. بنا براین جای تعجب ندارد که فحش می دهند!"
صادق هدایت - نویسنده نام دار ایرانی – می گوید: «فحش، یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش نباشد آدم دق می کند! از تعداد و نوع فحش در هر زبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سردرآورد و رابطه بین آنها را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد فحش آبدار زیاد دارد. ما که بر سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!»
استیون پینکر نیز در «پنجره ای به سرشت انسان» می نویسد: دشنام گویی بر 5 قسم است: زشت گویی( نقطه مقابل ادب)، پرخاش گری( آزار طرف مقابل)، بددهنی، دشنام تشدیدی و تخلیه احساسات ( درباره رخدادهای ناگهانی).
براین اساس می توان نتیجه گرفت فحش دادن در ورزشگاه ها ربطی به این که هوادار تیم آبی هستند یا قرمز، ندارد و کسانی که فحاشی می کنند یا دست کم بخشی از آنها ، به محیط ورزشگاه ها به دیده مکانی برای تخلیه احساسات منفی و فرو ریختن خشم می نگرند.
حتی برخی جامعه شناسان و متخصصان علوم رفتاری توصیه می کنند میزان تعریف شده و مشخصی از پرخاش گری ها تحمل شود. یکی از این متخصصین معتقد است نوجوانی که شیشه اتوبوس را از سر خشم و غیظ و غضب می شکند یا در ورزشگاه زبان به ناسزا می گشاید احتمالا قابلیت ارتکاب یک بزه بزرگ تر در محیط شهری را هم دارد اما در همین اندازه تخلیه و متوقف می شود. بنا براین جامعه هزینه ای به مراتب کمتر پرداخته است.
وقتی در مکان های رسمی سیاسی نیز گاه فحش می دهند آن هم از نوع آبدار(!) یا برخی رسانه ها فحش و ناسزا به چهره های مورد احترام مردم را به یک رویه بدل کرده اند این ادبیات (و در واقع ناادبیات) به طریف اولی در ورزشگاه ها نیز شنیده می شود.
به دانش آموزان خود در مدرسه یاد دهیم « کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم» نه آن که کار بد را در مواردی جایز بدانیم. فحش و ناسزا را از هر که و با هر منظور، مذموم بدانیم و مستتثنی سازی نکنیم. در این صورت می توان امید داشت از حجم فحاشی ها کاسته شود. در غیر این صورت کسر یک امتیاز از سه تیم شاید تاثیری بر استفاده از این «ثروت عظیم»-[ تعبیر طعنه آمیزهدایت] نداشته باشد.
برای این که تاکید شود این یادداشت صبغه ورزشی ندارد این پرسش را نیز می توان در پایان آورد که از برخی نشریات و افراد که با محافل قدرت نیز ارتباطاتی دارند یا مدعی چنین روابطی هستند و از فحش و ناسزا هچ ابایی ندارند کدام کمیته انضباطی امتیاز کسر می کند؟!
از کتاب «پنجره ای به سرشت انسان» یاد شد. شاید این فحش ها که گمان می کنیم با کسر یک امتیاز فرو می نشیند پنجره ای به سرشت جامعه امروز ما باشد.