اقتصاد ایران آنلاین: درياي خزر، غير از وجه هويتي آن، براي بسياري از مردم ايران خاطره انگيز است و همواره مورد علاقه بسياري از ما ايرانيهاست. رفتن به شمال هميشه به شوق درياي زيباي خزر از لذتبخشترين سفرهاي ايرانيها به ويژه پايتختنشينان است. اما اين اظهار علاقه متاسفانه با نوعي بيمهري شديد به اين طبيعت آميخته شده است و آلوده شدن اين درياچه روزبهروز به وسيله مسافران وهمچنين ساكنان سواحل خزر، بيشترميشود. از سال گذشته تاكنون روند آلودگي درياي مازندران بحراني است و سلامت مردم را بسيار تهديد ميكند.
طبق گزارشهاي مختلف سهم ايران از آلودگي درياي خزر البته در حوزه آلودگي خانگي نسبت به ساير كشورهاي درياي خزر،12 درصد و به عبارتي بيشترين سهم است. اين آلودگيها شامل آلودگيهاي نفتي، خانگي، صنعتي و كشاورزي است. 7ميليون نفر جمعيت ساحلنشين ايراني از يك طرف و 20 درصد جمعيت مسافراني كه هر ساله به اين سواحل سفر ميكنند، با بيمهري و بياعتنايي زيبايي را از درياي مازندران گرفتهاند. همچنين كوتاهيهاي دولت و مسئولان مربوطه نسبت به اين معضل، اين دارايي طبيعي و خدادادي را تبديل به كانون آلودگي كرده است.
فاضلاب خانگي مهمترين منبع آلودگيخزر، به عنوان بزرگترين درياچه جهان بيش از 740 كيلومتر خط ساحلي دارد كه در سالهاي اخير مملو از آلودگي ميكروبي از سمت ايران شده است. سالانه 400 ميليون متر مكعب فاضلاب در شمال كشور توليد ميشود كه فقط 40 درصد آن تصفيه ميشود و 60 درصد باقي مانده به صورت مستقيم و غيرمستقيم به درياي خزر ميريزد؛ ازاينرو شنا كردن در اين آبها خطرناك است.
با وجود همه هشدارهاي زيستمحيطي سالانه بيش از 1017 ميليون مترمكعب فاضلاب وارد خاك و آبراههاي استان مازندران ميشود.
به گفته مدير برنامه محيطزيست درياي خزر، خطرناكترين تهديدكننده خزر درسواحل ايران آلودگي ميكروبي است نه شيميايي. دكتر «حميدرضاغفارزاده» همجواري دريا با روستاهاي فراوان را عامل اصلي اين معضل دانسته و ميگويد: «شهر يك ميليون نفري رشت، پاسخ گوياي اين سوال است چرا كه همه فاضلاب شهري و صنعتي اين مناطق بدون تصفيه به رودخانههاي منتهي به دريا ميريزد. بنابراين منشأ اين آلودگي ميكروبي كاملا مشخص است و نيازي به فرافكني ندارد.»
يك كارشناس محيطزيست در اين باره به تهران امروز گفت: انواع آلودگي فاضلابهاي خانگي بيشتر نيترات، فسفات، انواع و اقسام ميكروبها، كليفرمها، آنتروككها و پاتوژنها را وارد آب ميكنند. نيترات و فسفات باعث مغذي شدن آب درياي خزر ميشوند. مغذي شدن آب در طولاني مدت، رشد بيرويه جلبكها و بروز پديده كشند قرمز را موجب ميشود.
«مهدي حاج براتي» افزود: «اين آلودگيها يا از طريق خوردن آب وارد بدن انسان ميشوند يا در تماس پوستي با بدن از طريق آب موجب حساسيتها و بيماريهاي جلدي ميشوند.» به گفته اين كارشناس، آلودگي فاضلابهاي خانگي بيشترين سهم آلودگيهاست كه متاسفانه تاكنون هيچ تدبيري براي آن نشده است.
طغيان سطح آب، عاملي ديگريك كارشناس ارشد حوزه بهداشت محيط از عوامل موثر ديگر در آلوده شده اين دريا را طغيان سطح آب و به تبع آن كوچ آبزيان ميداند. «وحيده غبيشاوي» با بيان اينكه درياي خزر يكي از آبهاي مهمي است كه توسط تركمنستان، قزاقستان، روسيه و آذربايجان و ايران احاطه شده است، ميگويد: «80درصد آلودگي درياي خزر متعلق به جريان آب از رودخانه ولگا و ساير رودخانههاي غرب از جمهوري آذربايجان به درياي خزر است.»
به گفته وي، آلودگي درسواحل باكو (Baku) و قزاقستان آن قدر زياد است كه تقريبا هيچ نژادي از آبزيان در اين مناطق كه از نظر منابع غذايي و فعاليتهاي ماهيگيري بتوان روي آن حساب كرد، وجود ندارد. كه متاسفانه علت اين امر كوچ آبزيان و آلودگي گسترده اين مناطق بوده است.
همچنين نشت مكرر و زياد نفت به نواحي ساحلي در آذربايجان و قزاقستان از عمل فتوسنتز و تبخير منابع گياهي دريايي ممانعت به عمل آورده و يكي از دلائل عمده بسيار مهم براي طغيان سطح آب درياي خزر دراواسط سال 1994 جريان 588ميليون متر مكعب از مواد زائد و پسماندهاي بالغ بر 40 كارخانه و پالايشگاه در باكو به سمت درياي خزر بوده كه از 2000 تن پسماند ومواد آلاينده، اكثريت آن متعلق به پسماندهاي نفتي بوده است.
اين كارشناس معتقد است كه آب درياي خزر نيمه شور است و در حدود 44درصد از ظرفيت درياچههاي دنيا را در بر ميگيرد. طبق آخرين برآورد مقدار افزايش آب حدود 220سانتيمتر در درياي خزر بوده است.
بهطوري كه دانشمندان پيشبيني ميكنند ميزان آب در سالهاي آتي آنقدر افزايش مييابد كه ما بايد انتظار افزايش آب را در سال 2010 تا حدود 3 متر داشته باشيم. همچنين ميزان درآمد نفت درياي خزر حدود 350 هزار بشكه در روز است و اين دريا بالغ بر 1000 چاه نفت و 100سكوي نفتي دارد.
وي ميافزايد: «پسرفت و انقراض انواع آبزيان درياي خزر از سال 1990 ديده شد كه اين امر باعث تحريك مسئولان محافظت از محيطزيست و سواحل براي پيشگيري از اين معضل و آسيب وارده به اكوسيستم دريا شد. به همين خاطر نمايندگان كشورهاي منطقه سرانجام براي تنظيم پروژههاي اجرايي و ساير استانداردها براي بهبود وضع محيطزيست درياي خزر تصميماتي اتخاذ كردند كه اميدواري بسياري ايجاد كرد.»
شهرهاي شمالي تصفيهخانه فاضلاب مناسب ندارند
نزديكي كارخانههاي صنعتي به رودخانهها و ورود فاضلابهاي تصفيه نشده آنها به دريا، باعث آلودگي شديد درياي خزر است. نداشتن تصفيهخانههاي شهري در شهرهاي شمالي از معضلاتي است كه تاكنون فكري به حال آن نشده است. با توجه به اينكه دو سال گذشته «عبدالرضا كرباسي» مديركل دفتر بررسي آلودگيهاي دريايي سازمان حفاظت از محيطزيست اعلام كرد كه درياي سمت چالوس، نوشهر و نور آلوده است و وزارتخانههاي بهداشت و نيرو بايد برنامه مدوني داشته باشند تا شهرهاي بالاي 30 هزار نفر جمعيت تصفيهخانه فاضلاب شهري داشته باشند اما اين كار به دليل نداشتن بودجه هنوز انجام نشده است. جالب اينكه در سالهاي گذشته مسئولان فقط از اين بابت اظهار نگراني كردهاند.
چنانكه سال 90 معاون رئيسجمهوري از روند افزايش ورود فاضلابهاي خانگي به درياي خزر در منطقه شمال ابراز نگراني كرد.
«محمدجواد محمديزاده» در آن زمان آلودگي درياي خزر را صرفا متعلق به ايران و استانهاي شمالي ندانست و گفت: برخي كشورهاي منطقهاي نظير آذربايجان بيشترين آلودگي منطقه را به واسطه استخراج نفت در درياي خزر صورت ميدهند. بيشترين ضايعات و آلودگي درياي خزر نفتي بوده است و متاسفيم كه دولت آذربايجان اقدام جدي براي كاهش آلايندگي در درياي خزر صورت نميدهد.
در همان زمان مقرر شد از طريق وزارت نيرو و ظرف زماني پنج سال آينده، تصفيهخانههاي فاضلاب در نواحي و شهركهاي صنعتي استانها ايجاد شود تا عمليات پاكسازي قبل از رهاسازي شكل گيرد. همچنين مقرر شد احداث كارخانه زباله سوز در شهرهاي شرقي و غربي مازندران در ماههاي آينده انجام گيرد كه اين مسئول وعده اجراي اين طرح را ظرف سه تا پنج سال در استانهاي گيلان، گلستان، مشهد مقدس و تهران و ساير نقاط كشور داده بود كه متاسفانه هنوز عملي نشده است.
همچنين براساس اهداف برنامه پنجم توسعه، سازمان حفاظت محيطزيست كشور موظف شد حدود 45 هزار تن زباله توليدي روزانه كشور را به روشهاي كمپوست و زباله سوز امحاي بهداشتي كند.
اما گويي همه اين وعدهها فقط در حد شعاربود و چند صباحي مردم را اميدوار كرد اما با گذشت زمان، آنچه شاهد هستيم آلودهتر شدن درياي خزر و از بين رفتن آن است.