بر اساس یک اصل پذیرفته شده مدیریتی، هرچه سطح مدیریت، عالیتر باشد، از ضرورت داشتن معلومات ریز تخصصی، کاسته شده و نیاز به داشتن مهارتهای ادراکی بیشتر احساس میشود. اما آیا این بدان معنا است که میتوان هر مدیر باسابقه و عالیرتبهای را برای اداره هر وزارتخانهای مناسب دانست؟ قطعاً پاسخ به این سؤال منفی است، چرا که علاوه بر دانش و معلومات تخصصی درباره وزارتخانه که برای یک وزیر به طور حداقلی مورد نیاز است، متناسب با اهداف و مأموریتهای آن وزارتخانه و جامعه مخاطبان آن، دارا بودن «روحیات و خلقیات» خاصی نیز به طور حداکثری ضرورت دارد.
اگرچه این روحیات و خلقیات درباره بعضی از وزارتخانهها و سازمانها کاملاً تعریفشده و مشخص هستند و مثلاً برای کسی که عهدهدار وزارت امورخارجه میشود، داشتن روحیه تعامل و گفتگو در سطح بینالمللی و برای فردی که وزارت اطلاعات را برعهده میگیرد، صبر و خویشتنداری و پرهیز از اظهارنظرهای عجولانه و مکرر، مهمترین ویژگیها به شمار میروند، اما اینکه سکاندار احتمالی وزارت ورزش و جوانان چه ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی مهمی باید داشته باشد، موضوعی است که به دلایل مختلف در سطح نخبگان و فعالان مرتبط با این حوزه هنوز اجماعی درباره آن صورت نگرفته است.
به عنوان مثال در حالیکه برخی به ضرورت جوان بودن وزیر ورزش و جوانان معتقدند، نگارنده معتقد است که چنین پیششرطی را نمیتوان برای وزیر احتمالی ورزش و جوانان لازم و اختصاصی دانست. اگر جوان بودن برای وزیر ورزش وجوانان مزیت است، قطعاً برای دیگر وزارتخانهها نیز همینگونه است و به عبارت دیگر اینکه در عنوان این وزارتخانه به اسم جوانان اشاره شده است نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای این باشد که سن را یکی از ملاکهای اصلی انتخاب وزیر مربوط به آن بدانیم و به اعتقاد من، آنچه که باید به جای جوان بودن بر ان تکیه و تأکید شود، داشتن روحیه «فهم و درک نسل جوان و تعامل پذیری با جوانان» است.
از سوی دیگر نقش و جایگاه وزارت ورزش و جوانان در ساختار نظام مدیریتی و تصمیمسازی کشور به عنوان اصلیترین متولی شورای عالی جوانان-که یک شورای مهم و فرابخشی با مشارکت تعداد زیادی از وزارتخانهها و دستگاههای ذی ربط در حوزه مسایل جوانان است- ایجاب میکند که کسی در راس آن قرار گیرد که از قدرت و توانایی بسیار بالایی برای ایجاد اجماع میان نهادها، وزارتخانهها و دستگاههای مسؤول در حوزه جوانان از یک طرف و ملزم نمودن آنها به انجام تکالیف و مسوولیتهای قانونیشان در قبال جوانان کشور، از سوی دیگر، داشته باشد. به بیان دیگر این فرد باید به اندازه ای سابقه و پیشینه مدیریتی داشته باشد که به عنوان یک مدیر مسلم و قابل احترام برای سایر وزرا و مدیران عالی مسؤول در حوزه جوانان پذیرفته شود و کمتر نیازی به استفاده از سایر ابزارهای نظارتی و پیگیری برای مجاب نمودن آنها به انجام تکالیف قانونیشان باشد.
کوتاه سخن آنکه شرایط امروز جامعه ایرانی که بزرگترین طبقه سنی آن یعنی جوانان، بنا بر آمارهای رسمی موجود رکورد وحشتناک نرخ بیکاری 26 درصدی را تجربه میکنند، فراتر از یک وزیر نمادین، خود به یک مدیر کارکشته و ملی که به تنهایی تداعی کننده نقش رییسجمهوری در حوزه جوانان باشد، نیاز دارد که البته روحیات و ویژگیهای شخصیتی او هم به گونهای باشد که واهمهای از حضور و مواجهه در اجتماعات مطالبهگرایانه جوانان و فضاهای هیجانی و پرتنش ورزشی نداشته باشد و در یک کلام به عنوان فردی پرانرژی، صریحالهجه و پرکار شناخته شود. قطعاً جوانان نیز از چنین وزیری استقبال کرده و او را خواهند پسندید و در همراهی و همکاری با او برای رفع مشکلات پرتعداد جوانان دریغ نخواهند کرد.
*رئیس کانون جوانان و عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه