بازی در فرهنگ لغات، سرگرمی، مشغولیت، تفریح، لعب، کار، ورزش و فریب معنی شده است. زیستشناسان باور دارند که علاقهی انسان به بازی و کنجکاوی با کشف و شناخت محیط اطراف ارتباط دارد. روانشناسان هم میگویند نیاز انسان به بازی در حقیقت، مصرف انرژی نهفته در وجود او است و جامعهشناسان بازی را وسیلهای برای تمرین انسان در زندگی اجتماعی توصیف میکنند.
به گزارش ایسنا، دربارهی اینکه بازی کردن از چه زمان و مکانی آغاز شد، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی از نوشتهها، کتیبهها و نقوش غارها و دیوارها اینطور استنباط میشود که بازیها نوعی سخن گفتن، انتقال اطلاعات و معلومات، ایجاد و حفظ آمادگی جسمانی در برابر جنگها، ایجاد سرور و نشاط، شکرگزاری به درگاه خداوند و … بودهاند. بازیها ویژگیهای مختلفی مانند ابزار و امکانات، مکان، گسترهی بازی، سن و جنسیت دارند.
بازیهای محلی، بخشی از فرهنگها محسوب میشوند که متناسب با وضعیت اقلیمی و فرهنگی هر منطقهای طراحی شدهاند و هماهنگی و همراهی با جغرافیا و فرهنگ، رمز ماندگاری آنهاست. بازیها نمودهای اجتماعی و فرهنگی هر اجتماع و تبلوری از فرهنگ و میراث مردم هستند. در هر منطقه به فراخور شرایط اقلیمی، فرهنگی، زبانی و تاریخی بازیهای خاصی وجود دارد. صاحبنظران حوزهی تعلیم و تربیت معتفدند که تفریح و سرگرمی جزو نیازهای بشر در اعصار مختلف است و نحوهی انجام این تفریحها و گذراندن اوقات فراغت در طی زمان تغییر میکند.
وفا عبادی - پژوهشگر انسانشناسی - در پژوهشی به برخی بازیهای روستای «کریمآباد» از توابع بخش و شهر زهره (چم خلف عیسی) و شهرستان هندیجان که یکی از شهرستانهای جنوب شرقی استان خوزستان است، پرداخته است.
عظیمالغطا
یکی از بازیهای رایج این منطقه «عظیمالغطا» است. این بازی در شبهای مهتابی انجام میشود و نحوهی انجام آن به این صورت است که تعدادی دور هم جمع میشوند و کسی برحسب سن یا قرعه انتخاب میشود تا تکه استخوانی تهیه کند. عصایی هم با توافق اعضا در 20 متری محل بازی قرار داده میشود. سپس بازیکنان چشمهایشان را میبندند و شخص انتخابشده در همان لحظه استخوان را به نقطهای پرت میکند و بازی شروع میشود. افراد هنگام گشتن بهدنبال استخوان این بیت را میخوانند:
هنا طاح یاچکته / اییت العیوز او خمته
استخوان اینجا افتاد و صدایش آمد/ پیرزن آمد و آن را برد
همانطور که افراد در حال گشتن بهدنبال استخوان هستند، کسی که آن را پیدا میکند، آرام آرام به طرف عصا میرود تا عصا و استخوان را بهدست گیرد و برنده بودن خود را اعلام کند. اگر بین راه، دیگر اعضای گروه از بودن استخوان در دست او آگاه شوند، او را دنبال میکنند تا مانع رسیدنش به عصا و برنده شدنش شوند. اگر فرد با چالاکی بتواند به عصا برسد، برندهی بازی میشود. این بازی بین پسران 15 تا 25 ساله رواج دارد و در گروههای 10 تا 12 نفره اجرا میشود. در برخی مواقع آنها به جای عصا یا چوب، چالهای کوچک حفر میکنند که در این صورت استخوان را در آن میگذارند و پیروزی خود را اعلام میکنند.
اچعاب
روی پای گوسفند، کمی بالاتراز سُم، استخوان مربعشکلی وجود دارد که به آن چعب میگویند. در این منطقه از خوزستان، یک بازی دو نفره به نام «اچعاب» رواج دارد که در آن، از این استخوان استفاده میکنند. در این بازی این استخوانها را به رنگهای مختلفی رنگ میکنند و به فاصلهی سه متر، دو حفره در امتداد هم در زمین میکنند. سپس بازی آغاز میشود به این صورت که افراد باید به نوبت چعب را در فاصلهی معینی به داخل حفره بیندازند.
اگر فردی بتواند در دو مرحلهی نوبت خود، دو چعب خود را در حفرهها قرار دهد، موفق میشود یک چعب از رقیب خود، بهعنوان پاداش بگیرد. هر کدام از آنها که هنگام بازی زودتر بتواند چعبهای خود را در حفرهها قرار دهد، برنده میشود و هر فردی از این دو نفر که بتواند با چعب خود چعب دیگری را بزند در واقع توانسته است امتیاز دیگری به خود اختصاص دهد و دوباره نوبت زدن چعب دیگری را بگیرد. این بازی بین پسران 6 تا 12 ساله انجام میشود. این بازی که از قدیم رایج بود، امروزه اندکی تغییر کرده است و در آن به جای چعب، از تیله یا گلوله استفاده میشود.
طمت اِخریزه
یکی دیگر از بازیهای این منطقه «طمت اخریزه» نام دارد. این بازی هنگام شب که هوا تاریک است انجام میشود. انجام این بازی بین دختر و پسر مشترک است، ولی دختران به این بازی رغبت بیشتری نشان میدهند. این بازی به این شکل است که دو چالهی کوچک حفر میکنند و یک مهرهی رنگی را که بیشتر قرمز و سبز است درون یکی از حفرهها میگذارند و آن را با خاک و کود پنهان میکنند. طرف مقابل باید حدس بزند که در کدام یکی از گودالها، مهره پنهان شده است. در صورت تشخیص درست، بازی را میبرد. این بازی دو یا چهار نفره است.
شگ و شگ
یکی از بازیهای این منطقه «شگ و شگ» نام دارد. این بازی بین پسران 10 تا 15 ساله انجام میشود و به این صورت است که دو نفر با دست پای خود را میگیرند و باید با یک پا حدود سه متر را که اندازهی آن با نشانهای مشخص میشود حدود دو تا سه بار بروند و برگردند. آنکه در این مدت پای خود را به زمین نگذارد برنده است. برنده با برندهی گروه دیگر رقابت میکند و باز برندهی بعدی با برندهی گروه بعدی رقابت کند.
عصیت برأس
یکی دیگر از بازیهای رایج این منطقه «عصیت برأس» است. این بازی بین پسران انجام میشود و به این صورت است که بازیکنندگان یک نفر را انتخاب میکنند و به او یک چوب دستی میدهند. بعد چشمانش را میبندند و بازیکنندگان دیگر یک چوب دستی دیگر را حدود 20 متری او در زمین فرو می برند و بعد به درست و غلط شروع به هدایت او میکنند. او باید چوب دستی را که در دستش قرار دارد آرامآرام به طرف جلو ببرد تا چوب دستیاش به چوبی که در زمین قرار داده شده بخورد. اگر این اتفاق بیفتد، او بازی را برده است وگرنه به او اجازه میدهند دو تا سه بار این کار را تکرار کند و اگرموفق نشد، درهمان حالت چشمبسته به او حملهور میشوند و او را میزنند.
اِمحیبس
یکی دیگر از بازیهای رایج در این منطقه «اِمحیبس» نام دارد. این بازی بین دختران و پسران محبوب است و بازیکنندگان آن هم بیشتر در سن هشت تا 18 سال قرار دارند. گاهی دیده میشود که گروه دختر و پسر در این بازی در مقابل هم رقابت میکنند. نحوهی انجام «اِمحیبس» به این شکل است که بعد از یارگیری، بازیکنندگان در مقابل هم مینشینند و دستانشان را با یک پارچهی مشترک پنهان میکنند. بعد از انجام این کار، طی یک قرعهکشی، انگشتری به یک گروه تعلق میگیرد و یک نفر از همان گروه، مسوول پنهان کردن آن در دستان افراد گروه خود میشود و انگشتررا در مشت یکی از اعضای گروه میگذارد و بعد همه با هم دستهای مشتشده را بیرون میآورند. گروه رقیب میتواند دربارهی اینکه انگشتر در مشت چه کسی است، چهار بار حدس بزنند. اگر حدسشان درست باشد بردهاند، ولی اگر حدسشان اشتباه باشد، کسانی که سنگ را در مشت خود داشتند، میبرد. بازنده باید برای همه شیرینی یا خوراکی بخرد.
حصالطلیه
یکی از بازیهای رایج این منطقه «حصالطلیه» است. این بازی مورد استقبال دختران و پسران قرار میگیرد. سن شرکتکنندگان در «حصالطلیه» بین هفت تا 10 سال است و در گروههای 10 تا 15 نفره انجام میشود. نحوهی انجام این بازی به این شکل است که یک نفر بهعنوان گرگ انتخاب میشود و بقیهی اعضای گروه نقش گوسفند را بازی میکنند. بین اعضا، فردی که از بقیه کوچکتر است با نام برهی کوچک در صف افرادی که نقش گوسفند را بازی میکنند، در جایگاه نفر سوم قرارمیگیرد. افرادی که یکدیگر را مانند زنجیر میگیرند در مقابل گرگ در دو متری صف قرار میگیرد. نفر سوم هم که نقش برهی کوچک را بازی میکنند صدای بعبع راه میاندازد.
گرگ بازی در این هنگام میگوید:
حصالطلیه عندکم (از میان شما صدای یک بره میآید، شما یک بره دارید)
و در مقابل گوسفندان هم میگویند:
ولله ما عندنا (به خدا قسم نزد ما نیست)
گرگ در حالی که با تکرار، مصراعها را تکرار میکند، از دو طرف زنجیر تشکیلشده به گوسفندان حمله میکند، آنها را یکییکی از زنجیر جدا میکند تا تمام گوسفندان را از آن خود بکند.
لعبه
در گذشته، کودکان وسایل بازی خود را با ابزاری که در دسترس داشتند، درست میکردند. به این صورت که دختران شش تا 10 ساله دو چوب را بهشکل صلیب قرار میدادند. سمت بالای شکل صلیب مانند را بهعنوان سر و دوطرف آن را بهعنوان دست عروسک درنظر میگرفتند. بعد، دور سر چوبی این صلیب را با پارچهای به شکل دایرهوار میپیچیدند و آن را به شکل یک سر کوچک در نظر میگرفتند. اعضای صورت عروسک را هم با پارچههای رنگی مختلف درست میکردند و بقیهی بدن عروسک را هم به این شکل درست میکردند که یک پارچهی دایرهشکل را برش میدادند و وسط آن را به اندازهی سرعروسک میبریدند و به تن عروسک میکردند. به این عروسک «لعبه» میگفتند. این عروسک امروزه بهخاطر وجود اسباب بازیهای متنوع در بازار کمتر ساخته میشود.
بلم
یکی از اسباببازیهای مورد علاقهی کودکان این منطقه «بلم» نام دارد. ساخت اینگونه اسباببازی که هنوز هم ادامه دارد، بین پسران 7 تا 13 ساله رایج است. این اسباببازی که بهشکل کشتی است با وسایلی مانند چوب، میخ، سیم یا بند کلفت و پارچهای سفید تهیه میشود. نحوهی ساختن «بلم» به این شکل است که چوبها را به شکل هلالی در کنار هم با میخ میکوبند و دو چوب باریک را به شکل علامت مثبت درآورده و پارچهای را به آن وصل میکنند و به درون قایق، کمی بالا تر ازسطح کشتی و در وسط آن با میخ میکوبند.
برخی کودکان تبحر خاصی در ساختن آن و آرایش درون کشتی دارند. این کشتی بهگونهای ساخته میشود که وزنش سبک باشد و درآب شناور شود.