نسخه نهایی فیلم "آشغالهای دوست داشتنی" به تهیه کنندگی و کارگردانی محسن امیریوسفی به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر تحویل داده شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، با به پایان رسیدن مرحله اول صداگذاری فیلم توسط محمدرضا دلپاک در استودیو "مون" و در آخرین فرصت ارایه، این فیلم اوایل هفته گذشته به دبیرخانه جشنواره فجر تحویل داده شد.
امید میرود اولین رونمایی از فیلم "آشغالهای دوست داشتنی" در جشنواره فیلم فجر باشد.
داستان "آشغالهای دوست داشتنی" در مورد خانوادهای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند.
بازیگران فیلم عبارتند از شیرین یزدانبخش، حبیب رضایی، هدیه تهرانی، نگار جواهریان، اکبر عبدی، صابر ابر، شهاب حسینی. دیگر عوامل فیلم عبارتند از نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: محسن امیریوسفی. مدیر فیلمبرداری: تورج اصلانی. تدوین: مصطفی خرقه پوش، طراحی چهره پردازی و مجری طرح: سعید ملکان، طراحی و ترکیب صدا: محمدرضا دلپاک، مسئول صحنه ولباس: فریبا رهبر، جلوه های ویژه کامپیوتری: پیام نبوتی، صدابردار: محمود سماک باشی.
این فیلم سال گذشته نیز قرار بود در جشنواره فجر حضور یابد که به دلایلی این اتفاق نیفتاد ولی از آنجا که دلایل روشن و قانعکنندهای برای عدم حضور در فجر پارسال ارائه نشد این حرف و حدیثها مطرح شد که فیلم به دلیل سوژه آن که به اتفاقات سال 88 برمیگردد، توقیف شده است.
تا به حال جز خلاصه داستان یک خطی از فیلم به رسانهها داده نشده است اما خبرها حاکی از آن است که فیلم در مورد وقایع خاص انتخابات سال 88 است. طبق اخبار غیررسمی داستان آشغالهای دوستداشتنی در خانه یک پیرزن که با دختر میانسالش زندگی میکند، میگذرد. در یکی از روزهای بعد از انتخابات که تجمع مخالفان انتخابات و معترضان در خیابانهای تهران برقرار است عدهای از تجمعکنندگان فراری از دست نیروهای امنیتی وارد خانه پیرزن میشوند و در آنجا مخفی میشوند. بعد از خروج از خانه متوجه علامتی بر روی درب خانه پیرزن میشوند و طبق شایعههای آن روزها به پیرزن خبر میدهند که آنها احتمالا در روزهای آینده به خانه او مراجعه خواهند کرد و آنجا را میگردند پس به پیرزن هشدار میدهند که اگر در خانهاش چیز مشکوک و مساله سازی دارد آن را از خانه خارج کند تا مشکلی برایش به وجود نیاید و داستان تازه از اینجا شروع میشود.
بر اتاق خانه پیرزن سه قاب عکس از سه مرد وجود دارد. مرد اول پسر پیرزن است که در جنگ شهید شده است. قاب عکس دوم متعلق به برادر اوست که جزء منافقانی بوده است که در جریان اتفاقات دهه شصت اعدام میشود و قاب عکس دوم هم متعلق به همسر پیرزن است که ظاهرا از طرفداران مصدق بوده است که در جریان کودتای 28 مرداد برایش اتفاقی میافتد.
روند داستان به گفتگوی خیالی این سه نفر با پیرزن در جریان شبی میگذرد که او خیال میکند فردا به سراغش خواهند آمد.