عصر ایران - این روزها صدا و سیما به بهانه یک مناسبت و بازخوانی حوادث سال 88 بار دیگر بر تنور اختلافات می دمد و یک سخن را به هزار زبان تکرار می کند. فارغ از این ضرب المثل که " گفتی باور کردم، تکرار کردی شک کردم و قسم خوردی، دانستم که ..." نگرانی اصلی و انگیزه این گفتار این است که این رویه جامعه ایران را دو قطبی می کند و این نه به صلاح کشور است نه نظام و نه خود این رسانه که با بحران جدی مخاطب رو به روست و قدرت تاثیر گذاری در مخاطب را نیز از حیث خط دهی سیاسی به شکل قابل توجهی از دست داده است.
با این روش ،عملا جامعه به دو دسته تقسیم می شود: گروه اول کسانی که عینا تحلیل های صدا و سیما را واگویه می کنند و گروه دوم مردمانی که اعتماد خود را از دست داده اند و باور نمی کنند. غرض این نیست که بگوییم گروه اول در اکثریت است یا گروه دوم و کی راست می گوید و کی دروغ. می خواهیم بگوییم بس است! جامعه ایران را دو قطبی نکنید! خط ممیز نکشید تا بگویید عده ای این طرف و عده ای آن طرف هستند. این تقسیم بندی به نفع یک جامعه متکثر نیست.
ایران از دیرباز به "سرزمین هم زیستی ها" شهرت داشته است. مسلمان در کنار غیر مسلمان، شیعه با سنی و ترک با فارس و قس علی هذا. البته صدا و سیما کمتر به این دسته بندی های بحران زا دامن می زند اما به عکس در عرصه سیاست مدام در حال تفکیک و خط کشی است و به بهانه رخداد های سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری و اعتراض دو نامزد از 4 نامزد که با تایید نظام وارد کارزار انتخابات شدند بارانی از پرخاش را به جانب منتقدان می ریزد و جامعه را دو قطبی می کند و نگرانی به همین خاطر است.
آنچه موجب نگرانی است این است که کارشناسان و شبه کارشناسان این سازمان با ادامه این روند فرصت استثنایی 24 خرداد 92 برای آشتی ملی را ضایع و زایل می کنند. اگر این کار از سر عمد باشد به منزله مقابله با دولت روحانی با هدف عقیم سازی برنامه های او می تواند تلقی شود و یک راهبرد است که با توصیه ها و نوشته هایی از این دست تغییر نمی کند و از سر نومیدی چه بسا بتوان گفت: نرود میخ آهنین در سنگ! اما اگر سهوی باشد باید تذکر داد: جامعه را دو قطبی نکنید!
چرا راه دور برویم و در تاریخ در پی شاهد مثال باشیم؟ به همین مصر امروز نگاه کنید، جامعه مصر آشکارا دو قطبی شده است: یا طرفدار اخوان المسلمین اند و رهبران آن را تقدیس می کنند یا دشمن و مخالف آن ودر جبهه ارتش و تازگی ها اخوانی ها را تروریست هم می دانند. بین این دو جبهه خون هایی هم ریخته شده و پای خون و جان که به میان بیاید فرصت آشتی تا اندازه قابل توجهی از دست می رود و در مصر رفته است. آن بهار عربی که امیدها ایجاد کرده بود اکنون به خزانی بدل شده که چشم انداز روشنی را تصویر نمی کند. چرا؟ چون جامعه دو قطبی شده: گروهی این طرف، گروهی آن طرف.
24 خرداد 92 گروه های مختلف اجتماعی را بار دیگر به صحنه فرستاد و منتقدان نیز اعلام کردند پی گیر مدعاهای قبلی نیستند. اما انگار منافع برخی اقتضا می کند که جامعه دو قطبی باشد. حال آن که راز بقای جامعه ایرانی در نگاه تلفیقی است. گردشگران خارجی که به ایران سفر می کنند در شگفت می مانند که اگر ضد غربی هستید این همه نمادهای زندگی سرمایه داری و مناسباتی که تنها در کشورهای صنعتی دیده می شود از کجا آمده و اگر سبک زندگی غربی را پذیرفته اید این همه سنت گرایی و باورمندی مذهبی در چه ریشه دارد؟!
موضوع اما پیچیده نیست. چرا که ایران نه در شرق است نه در غرب. سنتزی است میان آن "تز" و این "آنتی تز". به تعبیر مولانا "نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه".
ایرانی هم عاشورا را گرامی می دارد هم نوروز را. هم سال قمری دارد هم خورشیدی. این " هم " ها را به اندازه یک سیاهه بلندبالا می توان ادامه داد. و براین اساس باز باید گفت: این جامعه را دو قطبی نکنید.
دو قطبی کردن جامعه اعضای خانواده ها را رودرروی هم قرار می دهد. ضمن این که صدا و سیما بیشتر هزینه می کند و فایده چندانی به دست نمی آورد. انگارنیاز به دنبال کردن هیچ تحلیل سیاسی نیست. در هر گفتار و برنامه می خواهند نتیجه بگیرند که همه بر خطایند و راه درست را ما می پیماییم. همه دوزخی اند و بهشت، مخصوص ماست.
برادران، خواهران، خط نکشید! آدم ها در وهله اول آدم اند. وجوه اشتراک ما بیش از وجوه افتراق ماست. ما همه ایرانی، اکثر قریب به اتفاق ما مسلمان، غالبا شیعه مذهب و همه دوستدار صلح و پیشرفت این مملکت هستیم. ممکن است در یک موضوع با هم اختلاف ولی در 10 موضوع دیگر اتفاق نظر داشته باشیم.
انتخاب حسن روحانی در 24 خرداد 92 اعلام این پیام بود که از دو سر طیف عده ای عقب نشسته اند تا به نقطه تعادل برسند. پیام صدا و سیما اما ظاهرا این است که نقطه تعادل خود ماییم! اصلا مرکز کاینات ماییم. ما بر حق ایم و عالم و آدم و هر که غیر ما می اندیشد بر سبیل باطل می راند.
نکته تعجب آمیز اما آن است که شما که میکروفون تان را مقابل هر که می گیرید تایید و تکرار تان می کند. پس برای که می گویید؟ مگر همه مؤید و مکرر شما نیستند؟!
به این ماشین تبلیغاتی که قرار است در سال 93 نزدیک به هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی را ببلعد و به بخشی از همان مالیات دهندگان انواع و اقسام ناسزاها را تحویل دهد می توان همان ضرب المثل پیش گفته را یادآور شد که:" یک بار گفتی باور کردم. تکرار کردی شک کردم. اما قسم که خوردی دانستم که ..."
بی هیچ مجامله و به خدا سوگند اما انگیزه این سطور چیز دیگری است: جامعه را دو قطبی نکنید.
بین صفر و صد ، نود و نه عدد دیگر هم وجود دارد. کما این که طیفی از رنگ ها را می شناسیم و نه فقط سیاه و سپید را.
جامعه ایران رنگین کمانی است و خطاست اگر گمان کنید این جامعه را می توان به دو رنگ تقسیم کرد. کما این که نتوانسته اید. کافی است که به جز صدای کارشناسان وشبه کارشناسان تان به صداهای دیگر نیز گوش کنید. یکی از این صداها و بلندترین آنها 24 خرداد 92 بود.