تردیدی نیست که ما از نظر توسعه همه جانبه متاسفانه از
کشورهای جهان و حتی منطقه خاورمیانه عقب مانده ایم. بدیهی است که همه مدعیان
نخبگی در این عقب ماندگی سهیم هستند و راهکارهایی که تاکنون بکار رفته کمتر نتیجه
مثبت داشته است.
لذا نگارنده بعنوان یک صنعتگر با بیش از سی سال تجربه بر این باور است که تجدید نظر کلی در برنامه
های توسعه بایستی صورت پذیرد که در ذیل بدان اشاره می شود:
اول به صنعت و تولید که ظاهرا چراغ جادوی همه برنامه
ریزان و مدیران ارشد دولتی محسوب می شود،
می پردازیم.
موقعی که از صنعت صحبت می شود، ظاهرا فقط شکل و نماد چندین
سوله بزرگ پیش چشم برخی پدیدار می گردد که در گوشه های آن ماشین آلات مشغول کار
هستند و برای پرکردن سوله ،مدام داوطلب می طلبد!
واقعیت اما اینگونه نیست، صنعت در اصل بایستی
در چارچوب برنامه ریزی بازرگانی و با توجه به صرفه و صلاح آن بررسی و پیاده شود؛ با این اوضاف ، چند صنعت می تواند ما را به حل سهل الوصول تر مشکلات رشد همه جانبه و حل بخشی
از بحران بیکاری امیدوار سازد.
به عنوان مثال صنعت توریسم، صنعت ورزش، صنعت فیلم و تئاتر،
صنعت حمل و نقل و توسعه بخش خدمات فنی و مهندسی و اقتصاد شبکه می تواند بخشی از آن
باشد.
اما منصف و واقع بین باشیم .مثلا در صنعت گردشگری تا وقتی زیرساخت های
توسعه توریسم حل نشده نمی توان بدان امید بست. از همین فرودگاههای خود شروع کنیم،
از سرویس بهداشتی و توالت سنتی یا آسانسور و بخش تحویل بار، گمرک، صف گذرنامه،
سیستم کنترل حفاظت، سیستم سرویس های خدماتی و رستوران ها، نوع برخورد راننده تاکسی
ها (جولان مسافرکش های شخصی که جای خود دارد)، نبودن مترو به نقاط مختلف، ضعف
سیستم راه آهن، برخورد غیرحرفه ای فروشندگان آموزش ندیده فروشگاههای فرودگاه
(به دلیل قیمت بالای محصولات عرضه شده در فروشگاه های فرودگاه نسبت به داخل شهر، کشور
ایران یک استثنا در در دنیا محسوب می شود) بلد نبودن زبان انگلیسی توسط بیشتر
ماموران فرودگاه ، گران بودن هتل ها به نسبت قیمت جهانی و امکان نداشتن استفاده از
کارت بانک های بین المللی و ... نشان دهنده این است که تا بسترسازی نشده، نمی توان
به درآمد صنعت توریسم امید بست، اگرچه به عنوان بخش مهمی از خدمات نقش بسیار جدی در توسعه
و اشتغال به عهده دارد.
صنعت ورزش و صنعت فیلم هم که مشکلات حرفه ای و حاشیه ای خود را دارند و باید در جلساتی با حضور مدیران اتحادیه باشگاهها و خانه سینما، مقررات دست و پاگیر را حذف کنند. بدیهی است بازار میلیاردها دلاری در این بخش به صورت بالقوه وجود دارد.
در بخش صنایعی مانند فولاد و اتومبیل سازی با توجه به کمبود منابع آبی در ایران می بایستی تغییرات جدی و اساسی صورت گیرد زیرا اصولا صنایعی مانند فولاد نیاز به آب بری زیاد دارند و به همین دلیل است که صنایع فولاد را در جهان معمولا کنار دریاهای آزاد تاسیس می کنند. صنایع خودروسازی هم گرفتار همین مقوله است. پیشنهاد نگارنده تعطیلی سریع و البته برنامه ریزی شده صنایع فولاد و خودروسازی یا انتقال آن به سواحل جنوب کشور مثلا استان بلوچستان است.
صنعت پتروشیمی می تواند در بحث توسعه نقش خوبی بازی کند
به شرطی که از فن آوری روز دنیا بهره گیرد. در سال های اخیر به دلیل در دسترس نبودن
کاتالیزورها و فیلترهای پیشگیری از خروج آلاینده های خطرناک از دودکش ها و
تکنولوژی قدیمی، آلودگی جدی شهرهای جنوبی کشور از جمله اهواز، آبادان، خرمشهر،
ماهشهر و ... را فرا گرفته که می دانیم هزینه زیادی از بابت آسیب به محیط زیست و
آلوده کردن هوا و خاک و آب به مردم تحمیل کرده است.
بدون پرداختن به مقوله حفظ
محیط زیست و سلامت آب، هوا و خاک، توسعه پایدار امکان پذیر نخواهد بود. چین نمونه
عینی آن است.
توسعه کشاورزی که هم از بخش هایی است که بایستی تغییرات اساسی در آن صورت گیرد.
در حال حاضر حدود 90درصد آب شیرین کشور صرف تولیدات
کشاورزی می شود و البته با روش سنتی آبیاری مشکلات حادی در رابطه به انتها رسیدن
منابع آبی کشور بوجود آمده است.
از آنجایی که تقریبا هر متر مکعب آب منجر به تولید
یک کیلوگرم گندم می شود. کافیست با توجه به منابع محدود آب شیرین قیمت تمام شده یک
متر مکعب آن محاسبه و در هزینه های تمام شده یک تن گندم تولیدی محاسبه شود. در چنان محاسبه ای در خواهیم یافت قیمت
تمام شده در ایران حداقل 5 یا 6 برابر قیمت جهانی است. راه حل را متخصصین اقتصاد
کشاورزی بگویند و از متخصصین امور کشت و زرع هم در رابطه با نوع گیاهانی که به آب
کمتری نیاز دارند، خواسته شود که تحقیقات عملی انجام دهند تا در کشور گرفتار خشکسالی
و کم آبی، بر معضلات بتوانیم تا حدودی فائق آییم.
آشکار است که برنامه ریزی های ده سال پیش را نمی توان برای توسعه آینده کشور پیشنهاد کرد.
پیشنهاد مشخص به مشاورت محترم ریاست جمهوری که مثل بسیاری دیگر دل در گرو توسعه ایران عزیز دارند، این است که به جای اقتصاد صنعت سنگین برای توسعه به اقتصاد شبکه ای روی آورده شود و سیستم آموزش عمومی و آموزش عالی را در جهت آن ساماندهی مجدد نمود.
در برنامه توسعه شهری هم بنا را بر عدم توسعه ناهمگون گذاشت. شهرهایی مثل تهران با توجه به توسعه نابسامان و ساخت برج ها و ساختمان های بلند در آینده جز مسایل لاینحل کشور محسوب خواهند شد. همچنین به دلیل کمبود آب می بایستی تغییرات جدی در مسائل خدمات شهری هم به وجود آید. مثلاً به عنوان یک مثال ساده اما مهم شهرداری ها از کاشت گونه های گیاهی که آب بری فراوانی دارند ، مانند چمن خودداری کنند و درختان ویژه مناطق کم آب را در سطح شهر بکارند.
آنچه گفته شده ، تنها رئوس مطالب بود که اگر واقعاً عزمی برای ایجاد برخی تغییرات جدی و تاریخی در اقتصاد ملی و برنامه های توسعه ای وجود داشته باشد، می توان با کمک صاحبان نظر و کارشناسان خبره، برای هر کدام از آنها برنامه عملیاتی و زمان بندی شده تدوین کرد و کشور را نجات داد.