۱۸ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۳۱۳۶۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۸ - ۲۹-۰۱-۱۳۹۳
کد ۳۳۱۳۶۳
انتشار: ۱۴:۱۸ - ۲۹-۰۱-۱۳۹۳

گفت‌وگویی با صداپیشه عروسک «عزیزم ببخشید»

صداپیشه عروسک «عزیزم ببخشید» در مجموعه کلاه‌قرمزی 93، از نحوه پیوستن خود به این مجموعه و تجربه کار با ایرج طهماسب گفته است.

 متن کامل گفت‌وگوی همشهری جوان با احسان کرمی در پی می‌آید:

چطوری به گروه کلاه قرمزی اضافه شدید؟

دو سال پیش با آقای حبیب رضایی صحبت‌های مقدماتی را کرده بودم اما نشد. تا شهریورماه امسال که نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» را در فرهنگسرای نیاوران کارگردانی می‌کردم. یک شب خانم فنی‌زاده (عروسک‌گردان کلاه قرمزی) برای تماشای اجرای ما آمدند که دوباره من به ایشان گفتم دوست دارم با گروه شما کار کنم. گفتند اگر قرار باشد امسال هم کلاه قرمزی روی آنتن برود، صحبت می‌کنم. یک شب آقای جبلی به دیدن نمایش آمدند. تا اینکه بالاخره اواخر سال شنیدم که 10 روزی هست که تمرین‌های کلاه قرمزی شروع شده. من هم دوباره به خانم فنی‌زاده زنگ زدم، ایشان هم گفتند خبر می‌دهند. نیم‌ساعت بعد هم تماس گرفتند گفتند آقای طهماسب گفته «احسان رو بگین بیاد». من هم تا رسیدم شروع کردیم به کار و تمرین.

چرا همه برای بودن در کلاه قرمزی سر و دست می‌شکنند؟ رازش چیست؟

چون می‌دانند با گروهی کار می‌کنند که حرفه‌ای‌ترین هستند و هیچ ریسکی در کار وجود ندارد. فارغ از میزان نقش هر کسی در این مجموعه، سازندگانش حرفه‌ای هستند و آدم دلش می‌خواهد حتما با چنین گروهی کار کند. اما لذت واقعی‌اش وقتی است که سر کار می‌آیید و دلایل موفقیت‌هایشان را کشف می‌کنید. واقعیت این است که این کار واقعا دشوار است اما آقای طهماسب می‌داند می‌خواهد چه‌ کار کند و وسواس بسیار زیادی دارد و به خاطر همین کلاه‌قرمزی هر سال بهتر از سال قبل می‌شود.

از همان اول برای صداپیشگی «عزیزم ببخشید» انتخاب شده بودید؟

نه، عروسک «عزیزم ببخشید» تا 5 روز قبل از ضبط اصلا آماده نبود! آن روزها تمرین‌های ما بر مبنای بدن و بیان و ... بود و روی یک عروسک دیگر اتود زدیم. «عزیزم ببخشید» هنوز کاراکتر مشخصی نداشت تا اینکه آقای طهماسب گفت می‌خواهم این عروسک مدام سوال کند. ما هم شروع کردیم به اتود زدن و 5 روز قبل از ضبط به «عزیزم ببخشید» رسیدیم.

اسمش از کجا آمد؟

اوایل اسم نداشت. بچه‌ها چندتا اسم پیشنهاد دادند تا بالاخره آقای طهماسب «عزیزم ببخشید» را پیشنهاد کرد و من هم «فرزند لطفا» را به آن اضافه کردم.

شخصیت «عزیزم ببخشید» چطوری شکل گرفت؟

آقای طهماسب ابزارهای دیگر را می‌گیرد و تخیل آدم را فعال می‌کند. روزهای اول می‌گفت در حال زندگی کن، اصلا کاری نداشته باش که این عروسک از کجا آمده و چرا مدام سوال می‌کند. مثلا شاید به این دلیل هی سوال می‌کند چون پدر و مادرش این شکلی بوده‌اند. سبکش این است که مدام سوال می‌کند و وارد جزئی‌ترین مقوله می‌شود. اینجاست که در تمرین‌ها کاراکتر عروسک با تخیل صداپیشه ادامه پیدا و دقیقا کاراکتر را مال خودش می‌کند. این کاری است که آقای طهماسب انجام می‌دهد. اصلا از الف تا ی را درباره شخصیت عروسک و حتی موقعیت‌ها توضیح نمی‌دهد. مثلا می‌گوید می‌خواهیم نمایش خواستگاری گلدان از گل را اجرا کنیم. آن وقت است که ما می‌دانیم چه می‌خواهد. آن‌قدر این تخیل را می‌سازیم تا چیزی که باید را اجرا کنیم. سخت‌ترین کار آقای طهماسب این است که ما را طوری پرورش بدهد که ما بالاترین میزان تخیل را در کمترین زمان داشته باشیم.

صدای این کاراکتر را چطوری ساختید؟ از اول همین صدا را انتخاب کرده بودید؟

من تجربه تئاتر و دوبله و نمایش‌های رادیویی و ... را داشتم و فکر می‌کردم وقتی می‌آیم اینجا باید صداهای عجیب و غریبی بسازم اما وقتی این کار را کردم، سر سوزنی مورد توجه آقای طهماسب قرار نگرفت. بعدش گفتند نزدیک‌ترین صدا به صدای خودت را اتود بزن. وقتی این کار را انجام دادم، کم‌کم یکی را انتخاب کردیم و ادامه دادیم. مساله اصلی‌ام قبل از رسیدن به «عزیزم ببخشید» این بود که من فکر می‌کردم چون اعتماد به نفس بالایی دارم حتما از پس آن برمی‌آیم اما همان روزهای اول فکر می‌کردم من توان همراهی با این گروه را ندارم. همه بچه‌های گروه هم می‌گویند روزهای اول چنین حسی را داشته‌اند. آقای طهماسب اوایل کاری می‌کند احساس می‌کنید خالی هستید و چیزی برای بروز دادن ندارید و احساس ناامیدی می‌کنید. اما درست در همان زمان ذهنتان برای شروع و ادامه این کار ساخته می‌شود.

بعد از رسیدن به این شخصیت، فرآیند تمرین‌ها در آن 5 روز چطوری پیش می‌رفت؟

بداهه‌پردازی‌های این کار سهل و ممتنع به نظر می‌رسد. واقعا کار سختی است. روزهای اول تمرین‌های بسیار متنوعی و به شکل‌های مختلفی داشتیم. عروسک‌گردان‌ها و صداپیشه‌ها جدا تمرین می‌کنند. مثلا آقای طهماسب می‌گویند جملات مثبت یا منفی بگویید. یا جملات مثبت با حس منفی و همین طور با شکل‌های مختلف ادامه پیدا می‌کند. همان چهار پنج روز اول که صدای «عزیزم ببخشید» مشخص شد، واکنش‌های بچه‌های گروه آن‌قدر مثبت بود که به نظر می‌آمد جالب است. مدام پیشنهادهایی می‌دادند و همین من را دلگرم می‌کرد. تا اینکه قسمت اول پخش شد و آن‌قدر بازتاب‌های عجیب و خارق‌العاده‌ای داشت که خیالم راحت شد این کاراکتر گرفته است.

بامزه‌ترین بازتاب برای خودتان چه بود؟

هر کسی به من می‌رسید با سوال حرف می‌زد. حتی وقتی جدی حرف می‌زدیم. چندتا از رفقای نویسنده و هنرمند هم برایم پیام گذاشتند که بامزه بود اما وقتی کاراکتری را خلق می‌کنید و همه می‌خواهند جلوی خودتان این کار را انجام بدهند، چندان جذاب نیست اما شنیدنش از دور جذابیت بیشتری دارد. مثلا دوست‌هایم از شمال زنگ می‌زدند و می‌گفتند موقع خودن ناهار و شام هی شروع می‌کرده‌اند از همدیگر به سبک «عزیزم ببخشید» به سوال پرسیدن.

انتخاب این منطق پرسیدن کار پرریسکی بود چون ممکن بود به تکرار بیفتید و نگیرد. از این اتفاق نمی‌ترسیدید؟

من به کار آقای طهماسب اطمینان داشتم. البته در یک قسمت، «عزیزم ببخشید» از گذشته‌اش صحبت می‌کند که هنوز پخش نشده و شاید در طول سال پخش شود. نکته اینجاست که این آدم یک آبدارچی است که زیاد سوال می‌کند. مابه‌ازای بیرونی این شخصیت را بسیار زیاد داریم و هر روز آنها را می‌بینیم.

بامزه‌ترین دیالوگ‌های «عزیزم ببخشید» برای خودتان کدام‌ها بود؟

دیالوگ «من نمونه یک مرد تیپیکال شرقی هستم!». این دیالوگ را همین طوری سر صحنه گفتم و آقای طهماسب خیلی نپسندید و گفت به نظرت به این شخصیت می‌خورد؟ گفتم به نظرم بامزه است. آقای طهماسب هم به من اطمینان کرد و این دیالوگ ماند. دیالوگ بعدی هم یکی از سوال‌های این کاراکتر بود؛ همان که پرسید «روی آبی که می‌آورم حباب تشکیل بشه یا نشه». این دیالوگ پیشنهاد آقای طهماسب بود. «ورامین» گفتن‌هایش را هم دوست داشتم. آن سینی‌زدن‌های «عزیزم ببخشید» هم محصول نوازندگی خودم بود! از آقای پاکدست، عروسک‌گردان «عزیزم ببخشید» هم باید تشکر کنم که خیلی همراهی کردند.

و تجربه همکاری با آقای طهماسب و جبلی چطور بود؟

مهم‌ترین اتفاقی که نباید می‌افتاد این بود که تصویر ذهنی‌ام از این دو نفر به هم نخورد اما وقتی دیدمشان از همان سلام و علیک اول همان‌قدر شیرین و دوست‌داشتنی بودند. هنوز برایم همان‌قدر رویایی هستند. این دو نفر گنجینه‌های کار کودک هستند. آن‌قدر حرفه‌ای هستند که با کمترین ابزار و محدودیت مثل کلام و موقعیت می‌توانند کمدی موقعیت و بداهه‌گویی‌های فوق‌العاده خلق کنند. همین امسال آیتم‌هایی را ضبط کردیم که به نظر همه بچه‌ها فوق‌العاده جذاب بود اما چون در دورترین برداشت‌های ممکن از دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها ممکن بود بدآموزی داشته باشد، آقای طهماسب و جبلی نگذاشتند پخش شود. آقای جبلی هم که استاد بداهه هستند و تمام ژن‌هایش بازیگر. این دو نفر بسیار خونسرد هستند و کاربلد. درست در جایی هم قرار گرفته‌اند که باید. در طول کار بیشتر با آقای طهماسب ارتباط داشتم که به خاطر کارگردانی بیشتر هم درگیر کار هستند. آقای جبلی هم خیلی به کمک من آمدند و به عنوان استاد راهنمایی‌ام کردند. این آدم آن‌قدر ماخوذ به حیاست که یک راهنمایی را در هزار لفافه می‌پیچید و به من و آقای طهماسب می‌گفت. در صورتی که حتی اگر از من انتقاد تند هم می‌کردند ناراحت نمی‌شدم. به هر حال کار فوق‌العاده دشواری بود و درست به همان اندازه شیرین.

ارسال به دوستان
بگذار پهلوی‌گرایان خودی نشان دهند! ورزشگاه‌های المپیک ۲۰۲۴ پاریس: از کاخ باشکوه تا استادیوم مدرن (+عکس) رئیس حوضه آبریز فلات مرکزی: تا سال ۱۴۲۰ به بحران آبی وارد خواهیم شد انتشار فراخوان بخش بین الملل فیلم فجر رونمایی از لباس کادر اهدای مدال المپیک و پارالمپیک 2024 پاریس (+عکس) چشم هوش مصنوعی بر دوپینگ در المپیک پاریس؛ ITA با فناوری پیشرفته تقلب‌ها را شکار می‌کند گریم و لباس امیر آقایی و سینا مهراد در نقش رستم و سهراب (عکس) لیموچی یک قدم به پرسپولیس نزدیک‌تر؛ رقم پیشنهادی آلومینیوم مشخص شد وزارت بهداشت: ۶۳ مورد جدید به تب دنگی مبتلا شدند شفافیت کامل در سازمان لیگ؛ 75% درآمد تبلیغات محیطی و 80% بلیت فروشی به باشگاه‌ها می‌رسد آذربایجانی: سپاهان با پرسپولیس معاوضه‌ای ندارد؛ رامین می‌ماند، بیرانوند نه! فوت 27 حاجی ایرانی در عربستان سعودی / پیکر 12 حاجی ایرانی در عربستان سعودی دفن شد درویش: سقف قراردادها باید متناسب با کیفیت فوتبال باشد، نه تورم! کیاپاشا: مستندات فساد در فوتبال را ارائه کنید، با تمام قدرت برخورد می‌کنیم آرائوخو دو ماه از میادین دور شد؛ بارسلونا مدافع کلیدی خود را برای بازی‌های حساس از دست داد