عصر ایران؛ مهرداد خدیر- نماینده لاهیجان در مجلس شورای اسلامی از اعلام وصول سؤال خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط هیات رییسه خبر داده است.
این خبر بلافاصله این پرسش را به ذهن متبادر می کند که مضمون سؤال چیست؟ چرا که ایرج ندیمی نه مانند حمید رسایی و مهدی کوچک زاده می اندیشد تا این ذهنیت را ایجاد کند که سؤال او درباره دیدار نوروزی وزیر ارشاد با رییس جمهوری پیشین ایران است خاصه این که با خیل دیدارها و تسلیت ها پس از درگذشت پدر همسر سید محمد خاتمی اصل موضوع، منتفی به نظر می رسد و نه سوال کننده یک شخصیت فرهنگی به حساب می آید که گمان بریم دغدغه های او در این عرصه انگیزه این سؤال بوده است. به لحاظ سیاسی نیز در دو اردوگاه در تردد یا تردید بوده است و چندان نمی توان به این سؤال رنگ سیاسی داد.
متن سؤال به روایت خود او چنین است:«
سؤال من از وزیر ارشاد در این مورد است که آیا فرهنگ و هنرما می تواند متناسب با شعار امسال – اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی – باشد؟ آیا در سال فرهنگ، می توان انتظار داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رشد برسد؟ آیا می تواند شعار اعلام شده درپیام نوروزی را اجرایی کند؟»
تنها دو هفته از آغاز سال - به لحاظ کاری و اداری- می گذرد و دغدغه این روزهای وزیر ارشاد برگزاری بهتر نمایشگاه بین المللی کتاب و به صورت مشخص تسویه حساب با چند ناشر معتبر خارجی است تا حضور آنان نیز قطعی شود اما باید به مجلس برود و به سؤالی پاسخ دهد که نه ناظربه عملکرد که درباره آینده است. آیا آقای ندیمی انتظار دارد وزیر پاسخ دهد: «نه، نمی توانیم اجرایی کنیم»؟ معلوم است که سیاست های وزارتخانه در راستای اجرایی کردن این شعار است. پس پاسخ ایشان- هر چه باشد- چه ابهامی را از سؤال کننده رفع می کند؟
همه این ضرب المثل را شنیده ایم که «چو دانی و پُرسی خطاست». نماینده سؤال کننده نیز یا می داند یا نمی داند. اگر می داند و می پرسد که خطاست. اگر هم نمی داند دقیقا چه را نمی داند؟ این که وزیر«می تواند» یا «نمی تواند»؟ آخر مگر این موضوع، دانستنی یا پرسیدنی است و مگر نباید بر اساس عملکرد و برنامه ها قضاوت شود؟
تصور کنید نماینده ای دیگر نیز بخواهد با همین منطق وزیران حوزه های اقتصادی را به مجلس فرابخواند؟ چه چیزی دستگیر مجلس و مردم می شود؟ وزیران مختلف را باید بخواهند و بپرسند: آیا می توانید یا نمی توانید؟
واقعیت این است که این نوع سؤالات، جایگاه سؤالات مطروحه در مجلس را نزد افکار عمومی به شدت تنزل داده است. یک روز وزیر نفت باید به صحن علنی برود و درباره گفته ای در یک جمع خصوصی توضیح دهد و دیگر روز وزیر ارشاد درباره سوالی که فی الواقع سؤال نیست و پاسخ آن پیشاپیش روشن است و لابد یک روز هم وزیر صنایع که چرا در آلمان گوش خود را عمل کرده است.
چند نکته دیگر را نیز می توان در این باره یادآور شد:
- آقای ندیمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس است. درست است که نماینده حق اظهار نظر درباره همه امور اعم از اقتصادی و فرهنگی را دارد اما معمولا عضو یک کمیسیون، وزیر مرتبط با کمیسیون خود را فرا می خواند و سؤال می کند.
روزی، روزگاری دغدغه غالب این نماینده موضوع چای و کشتزارهای آن درشهرستان زیبای لاهیجان و دغدغه های چای کاران بود. بعدتر و پس از قبول مشاغل صنعتی در دولت نهم و سپس در بازگشت به مجلس اما دغدغه های چای و منطقه را فرو گذاشت و به صنعت و اقتصاد کلان پرداخت. آیا سؤال از وزیر ارشاد را می توان به منزله ورود به حیطه فرهنگ و اعلام «بودن »در عرصه ای دیگر دانست؟
- در این روزها اگر وزیر ارشاد سیاست فرهنگی دولت اعتدالی- نگاه یکسان به همه ناشران – را به اجرا نگذارد و مانند سلف خود اجازه حضور برخی را در نمایشگاه کتاب ندهد شایسته سؤال است. حال آن که عکس این گزاره در حال وقوع است.
با این همه دست وزیرارشاد از پاسخ خالی نیست. هنگامی که از آقای علی جنتی پرسیده می شود: «آیا در سال فرهنگ می توان انتظار داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رشد برسد؟» می تواند پاسخ دهد: «آری. چرا که نه؟ اما اگر برخی از شما اجازه دهید و به جای حساس بودن بر سر فلان فیلم و کتاب، کلیت ارتقای فرهنگی را مد نظر داشته باشید. اگر دغدغه شما به جای بحث بر سر اجازه انتشار کتاب فلان خواننده، پرداخت بدهی ناشران خارجی باشد که از دولت قبل بر جای مانده است. اگر در نظر داشته باشید که یگانه متولی فرهنگ وزارت ارشاد نیست و اگر واژه "ارشاد" شما را دچار این سوء تفاهم نکند که این وزارتخانه مسوول ارشاد مردمان است.اگر همه از کتاب ناخوان بودن ایرانیان احساس شرم کنیم. اگر بپذیریم که محصولات فرهنگی داخلی جامعه را در قبال فرهنگ بیگانه مصون می کند. اگر به نویسنده و ناشر داخلی اعتماد کنیم. با این "اگر"ها چرا نتوان در سال فرهنگی به رشد رسید؟»
مشکل این است که دو طرف تلقی یکسانی از اصطلاح «رشد» ندارند. در نگاه دولت این رشد با افزایش مخاطبان آثار و محصولات فرهنگی و احساس امنیت شغلی در تولید کنندگان آثار خلاقه، نمود می یابد و در نگاه منتقدان و اصول گرایانی که قرائت خاص خود را عین اسلام و انقلاب و نظام می دانند این «رشد» در میزان تبلیغ و ترویج افکار خودشان جلوه می کند.
نویسنده این سطور البته مایل نیست که آقای ایرج ندیمی را در دسته دوم قرار دهد و همچنان بر این باور است که او میان اردوگاه های سیاسی در تردد و تردید است و هر از گاهی جایی توقف می کند.
این روزها کم هزینه ترین کار برای برخی اصول گرایان، سوال از وزیر ارشاد به هر بهانه است. عجالتا نه می توانند به بحث توافق هسته ای و مذاکرات جاری بپردازند یا در مورد نحوه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها – که مصوب خود مجلس و مورد تاکید در قانون بودجه است- انتقاد کنند. نتیجه روشن است: دیواری کوتاه تر از وزارت ارشاد پیدا نمی شود.
برای این که هم آقای جنتی در روزهای پر مشغله نمایشگاه کتاب زیاد از کار و زندگی نیفتد وهم جایگاه مجلس رعایت شود توصیه می کنیم در پاسخی صریح و روشن بگوید: «آری، می توانیم. اگر برخی نمایندگان افق دید خود را گسترده تر کنند و به جای توجه به امور خُرد و چالش های اجتناب ناپذیر به ارتقای فرهنگی بیندیشند و دغدغه شان این باشد که چرا شمارگان کتاب و مطبوعات پایین آمده و ترجیح گروهی از مردم تماشای شبکه های ماهواره ای است و علاقه ای به رسانه رسمی داخلی ندارند.»
نکته نامرتبط هم این که اگر ایرج ندیمی بار دیگر توجه خود را به تولید چای یا صنعت معطوف کند مزید امتنان حاصل خواهد آمد.
دکارت می گوید: «من فکر می کنم، پس هستم». درباره برخی سؤالات نیز به سیاق و مصداق آن می توان حدس زد که مقصود این بوده است: «سؤال می کنم، پس هستم»...