۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۶۴۸۷۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۱۸-۰۸-۱۳۹۳
کد ۳۶۴۸۷۴
انتشار: ۱۱:۲۹ - ۱۸-۰۸-۱۳۹۳
در ديدار جوانان حزب اعتماد ملي

سيدمحمد خاتمي: درون اين نظام هستيم

خاتمی: به دوستاني هم كه در حاكميت هستند، عرض كرده ام كه ماندن در گذشته خسارت هاي بسيار فراواني دارد. اگر بخواهيم در گذشته بمانيم و به سوي آينده حركت نكنيم، كشور و نظام بسيار زيان مي كند: چنان كه ما بعد از سال 88 زيان هاي بسياري را متحمل شديم.
روزنامه اعتماد: سيد محمد خاتمي در جديدترين اظهارات خود حرف هاي جديد و جدي درباره اصلاحات و استراتژي اصلاح طلبان گفته است. خاتمي كه با جمعي از جوانان حزب اعتماد ملي ديدار و گفت وگو داشته، اعلام كرده كه اصلاح طلبان نبايد در گذشته بمانند، چرا كه ماندن در گذشته خسارت هاي بسيار فراواني دارد. خاتمي در اين ديدار درباره اشتباهات اصلاح طلبان، نقد درون گفتماني اصلاحات و نقد عملكرد حاكميت، جريان خودسرها، نسبت ميان اصلاح طلبي و اعتدال، حزب اعتماد ملي، تفاهم با حاكميت، مرزبندي با جريان هاي برانداز و ديگر موضوعات سخن گفته است. چكيده مهم ترين اظهارات سيد محمد خاتمي به شرح زير است:

    شايد يكي از بارز ترين اشتباهات ما از همان انتخابات 84 بود. در مورد ميزان سهم هر كدام از ما كه موثر در اين اشتباهات بوديم، ممكن است اختلاف نظر وجود داشته باشد اما به هر حال اشتباه ها وجود داشتند. به دوستاني هم كه در حاكميت هستند، عرض كرده ام كه ماندن در گذشته خسارت هاي بسيار فراواني دارد. اگر بخواهيم در گذشته بمانيم و به سوي آينده حركت نكنيم، كشور و نظام بسيار زيان مي كند: چنان كه ما بعد از سال 88 زيان هاي بسياري را متحمل شديم.

    گفته مي شود كه بايد اصلاحات و جريان هاي ديگر را نقد كرد: اين حرف درستي است اما آيا فضاي نقد كامل وجود دارد؟

    در جايي كه جرياني اشتباهاتي هم مرتكب شده اما مظلوم واقع شده است و انواع و اقسام اتهامات بر آن باقي است، آيا وارد شدن در اين ميدان و اينكه خود آنها نيز شروع به خرده گيري و نقد كنند، به نفع فضاي ناسالمي كه در جامعه ما وجود دارد، نخواهد بود؟

    بسيار خوب است كه فضاي نقد در كل جامعه باز شود، هم بتوان حكومت، حاكميت و رويكرد ها را نقد كرد و هم بتوان جريانات، گروه ها و دولت ها را نقد كرد، فرقي هم نمي كند.

    نقد، روح اصلاح طلبي ما است. اصلاح طلبي ما با نقد زنده است. يكي از مهم ترين محورهاي اصلاح طلبي، نقد دايم است چون ما معتقد به كمال تدريجي جامعه و انسان هستيم.

    نقد مساله بسيار مهمي است اما بايد در فضايي صورت بگيرد كه نقد كردن ارزش باشد، هزينه نداشته باشد و همه چيز و همه جا را بشود نقد كرد. البته نقد هم بايد منصفانه و عاقلانه باشد.
    امروز در جامعه ما نقد تبديل به مچ گيري و اعتراض شده است. من توصيه مي كنم كه نقد، يكي از برنامه هاي مهمي باشد كه دوستان ما درون خود داشته باشند. نقد را ابتدا بايد از خود شروع كنيم.
    جريان اصلاحات در يك حزب و يك گروه خلاصه نمي شود. اصلاحات، ادامه يك جريان بلند تاريخي است كه ان شاءالله در آينده هم ادامه خواهد داشت.

    احزاب، گروه ها و دولت ها از جريانات مختلف مي آيند و مي روند. اصطلاح «گفتمان» كه شايد اولين بار توسط ميشل فوكو مطرح شد در جامعه ما هم رايج است، گاهي هم بد استفاده مي شود و بسياري از مسائل به جاي اينكه ابهام زدا باشد، ابهام زا مي شود. يكي هم گفتمان اصلاحات است.
    گفتمان اصلاحات، گفتماني است كه از قبل از مشروطيت مطرح بوده است: گرچه اختلاف نظر ها هم در آن وجود داشته و دارد. اين گفتمان در متن انقلاب اسلامي ايران هم بوده است. روح اصلي انقلاب اسلامي ما در چارچوب گفتمان اصلاحات است و با بسياري از مسائلي كه در جوامع مختلف پيش آمده، متفاوت است.

    هستند كساني كه انقلاب و گفتمان انقلاب و حتي اسلام را به گونه يي مطرح كنند كه با روح انقلاب و اسلام سازگار نيست، نمي گويم خداي ناكرده رويكرد نظام تنگ نظرانه است، ولي اين تنگ نظري ها وجود دارد.

    چرا خودسر ها مصونيت و امكانات دارند؟ اين همه اهانت، تهمت و توهين يك طرفه به افرادي كه نه تنها اجازه ندارند از خود دفاع كنند بلكه حتي اجازه ندارند با كسي تماس بگيرند يا كسي با آنها تماس بگيرد، براي چيست؟ اين اگر خودسري است و كار خودسر ها، حتما بايد با آن برخورد شود.

    جريان اصلاحات قوي است و يكي از نشانه هاي اين مساله برگزاري جلسه از سوي حزب اعتماد ملي است كه با وجود فشار و محدوديت هنوز برگزاري يك جلسه ساده آن اين كار را كرد و در كمال تعجب موجب نگراني و پرخاش خيلي ها شد.

    چندين بار گفته ام، امروز هم مي گويم كه نبايد امتيازات حزب اعتماد ملي را ناديده گرفت.
    حزب اعتماد ملي در زماني به وجود آمد و كسي آن را به وجود آورد كه در آن زمان به قدرت نرسيده بود يعني سعي كرد در بيرون قدرت يك جريان درست كند.

    به هيچ وجه نمي شود گفت كه اعتماد ملي دولت ساخته است بلكه با اين انديشه به وجود آمد كه بتوان جرياني ايجاد كرد كه در حاكميت تاثيرگذار باشد، بتواند دولت بسازد و اقداماتي ديگر انجام دهد. دوم اينكه، اين حزب، خود را در درون نظام تعريف كرد. به اين دليل كه انقلاب بزرگي اتفاق افتاده بود و حاصل آن نظامي بود كه دشمنان بزرگي داشت. اتفاقا كساني اين حزب را بنيان گذاشتند كه خود از پايه و مايه هاي نظام بودند و خود را درون نظام تعريف كردند. سوم اينكه رسالت مهم آن، نقد رويكرد ها و سياست هايي بود كه در جامعه مي گذشت.

    نمي گويم كه حزب اعتماد ملي اشتباهي نكرده است، همه ما ممكن است اشتباه كرده باشيم. علي الخصوص با حوادثي كه در چند سال اخير به وجود آمد و سبب شد محدوديت هايي ايجاد شود.
    گرچه افراد بسياري محصور و گرفتار شدند و با جريانات بسياري برخورد شد و آنها را ممنوع كردند يا براي شان محدوديت فراهم آوردند، اما خوشبختانه لااقل حزب اعتماد ملي عملامنحل نشد.

    من بسيار خوشحال شدم كه ديدم به نام حزب، حركت هايي صورت مي گيرد، به خصوص شوراهايي مانند شوراي مركزي استان تهران مجددا فعال شده است و علاوه بر آن جوانان گردهم جمع مي شوند.
    در صورتي ما احزاب فعال و حركت هاي بانشاط جمعي را خواهيم داشت كه كل جامعه حركت حزبي و تشكيلاتي و سازمان يافته را بپذيرد.

    تشكل ها و نهادهاي مدني، واسطه ميان حكومت و جامعه هستند، يعني خواست ها و رويكردهاي بخش هايي از جامعه را دنبال مي كنند.

    حزب فراگير به آن معنا كه در حزب كمونيست يا رستاخيز شاهانه گفته مي شد غلط است.
    امروز گروه هايي با نام اسلام، خلافت اسلامي و نظاير آن را مطرح مي كنند: در حالي كه امام(ره)، جمهوري اسلامي را مطرح كردند: جمهوري براي اين زمان و مقتضاي روح تاريخي اين دوران است.

    بشر شاهد تحولات بسياري بوده است تا به جمهوري رسيده است. ملاك، مردم سالاري و حاكميت مردم بر سرنوشت است. اين اصلي از قانون اساسي است و بسيار اصل گرانبهايي است يعني امري كه بشر در طول تاريخ با تكامل تاريخي خود به آنجا رسيده است، در آنجا بيان شده است. به تعبيري مي گويد كه «حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد.»

    متاسفانه در درون كشور بعضي ها مدعي مي شوند كه اسلام هيچ ربطي به مردم و رويكرد تاريخي ملت ما ندارد و هر كسي كه مخالف سليقه آنها باشد بايد حذف شود.

    شما جوانان كه از اصالت انقلاب و حقانيت اسلام و منافع مردم و كشور دفاع مي كنيد بايد بگوييد كه ما داعش نيستيم، طالبان نيستيم، ظاهرپرست نيستيم.

    ما جمهوري اسلامي مي خواهيم كه عدالت و اخلاق بر آن حاكم باشد، هم حاكمان آن با اخلاق و عدالت گرا باشند، هم مردم توصيه به عدالت شوند و هم زمينه براي جريان اخلاق و عدالت در جامعه ما فراهم شود.

    ما درون اين نظام هستيم، ما اهل تعامل هستيم اما تعامل با حفظ هويت. اگر كسي از شما بخواهد كه برخلاف اعتقادات و رويكرد ها چيزهايي بگوييد هويت خود را از دست داده ايد، اين تعامل نمي شود و هيچ انسان منصف باشخصيتي اين كار را نخواهد كرد.

    ما هويت و رويكردي داريم راجع به اسلام، انقلاب، جامعه، زن، مرد و از اينها دست بر نمي داريم اما ما در درون نظام هستيم و بايد با هم تعامل و تفاهم كنيم. اگر ما به يك اصل برسيم كه هر كس كه در كشور است و هر كس كه قبول دارد و مي پذيرد و متعهد است كه در چارچوب قانون اساسي كه ميثاق ملي ما است، حركت كند و راه برود آن خودي است: حتي كسي كه ممكن است به اين قانون اساسي نقد داشته باشد بسياري از مسائل حل مي شود.

    اگر مي خواهيم بررسي صلاحيت يا برخورد كنيم و مرز بين خودي و برانداز را مشخص كنيم بايد خط قرمز را تشخيص دهيم و از همگان دعوت كرد به تفاهم برسيم، اين به نفع همه است.

    قانون اساسي ظرف يك بار مصرف نيست و حاصل ارجمند انقلاب ما است. بياييم به اين تفاهم برسيم و قانون اساسي را مبناي تعاملات قرار دهيم. نظام هم در چارچوب قانون اساسي كاملامشخص است.

    امروز مساله امر به معروف و نهي از منكر مهم است، مهم ترين امر به معروف و نهي از منكر، نقد كردن حكومت و حاكميت است. امام حسين قيامش را امر به معروف و نهي از منكر مي داند. حتما در زمان امام حسين هم كساني شراب مي خوردند و كساني بد حجاب بودند و كساني جواني مي كردند ولي امام حسين مي گويد كه جامعه بايد نظامش عادلانه باشد. دفاع از عدالت و اخلاق مهم ترين امر به معروف است.

    نظام ما مردمي، انقلابي و اسلامي است و ما آن را قبول داريم، ولي نقد در درون نظام، نقد حكومت و اجزاي حكومت لازمه رويكرد اصلاح طلبانه است.

    اعتدال روش است و اصلاحات يك گفتمان است. گفتمان ريشه دار در تاريخ و رو به آينده است. در درون اصلاحات مثل همه جا ممكن است تندروي و كندروي وجود داشته باشد.

    اتفاقا رويكرد غالب ما هم اعتدال گرايي است و قبول واقعيت ها و با واقعيت ها كنار آمدن ولي تفاهم كردن براي اينكه واقعيت بد عوض شود و واقعيت خوب جايگزين شود. اعتدال و روش اعتدالي، روش درستي است و بايد هم باشد. تندروي و افراط از سوي هر كس كه باشد بد است ما از تنش استقبال نمي كنيم، از منافع مان دفاع مي كنيم تا حدي كه براي مان ممكن باشد و با جان مان از منافع و مصالح ملي دفاع مي كنيم، اما بناي ما بر دعوا كردن نيست. ما در دعوا پيشقدم نمي شويم.

    بايد سعي كنيم حتي با دشمنان مان هم اگر مي توانيم منافع مشتركي را تعريف كنيم و بتوانيم گوشه يي از اين خصومت هاي هزينه بار را از بين ببريم. البته اگر بخواهند زور بگويند ما هم در مقابل آنان مي ايستيم. اين يعني اعتدال، چنانكه بحمدالله دولت محترم هم همين رويكرد را دارد.

    تنش زدايي و گفت وگوي تمدن ها يك نمونه اعتدال خواست. توسعه با نگاه به عدالت اجتماعي، بارز ترين مدل اعتدال اقتصادي است. ما نمي توانيم بگذاريم بخش هايي از جامعه زير چرخ هاي بي رحم توسعه له شوند و از سوي ديگر نمي توانيم بگذاريم كه جامعه از امكاناتش استفاده و رشد نكند.

    مي خواهم بگويم كه اعتدال هم روش انساني است و هم روش منطقي و البته اسلامي است. اعتدال در جايي است كه تو ديگري را هم قبول مي كني، يعني من فقط نيستم: ما هستيم. ما هم اختلافاتي داريم و بايد بتوانيم با تفاهم در كنار هم قرار بگيريم، با روش اعتدالي نه روش خشن و دفع. جذب به معني هضم كردن در خود غلط است، دفع به معني اينكه هر چه من نمي پسندم از بين برود اين هم غلط است و اين مي شود افراط و تفريط.

    اعتدال يك روش انساني، الهي و منطقي است و بسيار شعار خوبي است و بايد سعي كنيم كه معتدل شويم. بداخلاقان و تندرو ها نه اينكه از بين بروند ولي همه بايد تلاش كنند كه ميدان دار كشور نشوند. همه از صدر نظام تا سطوح پايين تر بايد در اين زمينه تلاش كنيم.
ارسال به دوستان