۲۴ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۳۳۵۸
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۸ - ۲۴-۰۹-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۳۳۵۸
انتشار: ۱۸:۰۸ - ۲۴-۰۹-۱۴۰۴
گفتگوهای عصر ایرانی با احمد محیط طباطبایی کارشناسی عالی درباره دوراه طلایی میراث فرهنگی ایران

میراث فرهنگی ایران در بحرانی‌ترین دوره‌ تاریخی / صحبت از کوتاه‌کردن حریم آثار تاریخی یعنی پذیرش رسمی تخریب / میراث فرهنگی بعد از انقلاب به اشتباه طاغوتی تلقی شد / میراث فرهنگی حوزه ضدفراموشی است / بحران امروز، نتیجه فاصله گرفتن از اصول دوران طلایی میراث فرهنگی است (فیلم)

پس از انقلاب، میراث فرهنگی به اشتباه به‌عنوان بخشی از حاکمیت پیشین تلقی شد و همین نگاه سیاسی، آن را به حاشیه راند. وزارت فرهنگ و هنر منحل شد و میراث فرهنگی برای مدتی بی‌پناه ماند. سازمان میراث فرهنگی پیش از آنکه بتواند به‌طور کامل قد بکشد، دچار انقباض شد. تشکیلات تخصصی، واحدهای مستقل مرمت و حفاظت، و ساختارهای حرفه‌ای یکی‌یکی جمع شدند. سازمانی که باید گسترده می‌شد، کوچک شد؛ و این، آغاز یک زخم مزمن بود.

عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ تقریباً تمامی کارشناسان و متخصصان حوزه میراث فرهنگی بر یک نکته اتفاق نظر دارند: میراث فرهنگی ایران امروز در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ خود قرار گرفته است. بحرانی که نه ناگهانی، بلکه تدریجی و انباشته‌شده طی حدود دو دهه شکل گرفته؛ تا جایی که امروز صحبت از کوتاه‌کردن حریم آثار تاریخی، تغییر کاربری‌های پرخطر و تصمیم‌هایی می‌شود که می‌توانند ضربه‌های جبران‌ناپذیری به هویت تاریخی ایران وارد کنند.

اما این وضعیت، تضادی آشکار با گذشته‌ای نه‌چندان دور دارد؛ گذشته‌ای که بسیاری از کارشناسان از آن با عنوان «یازده سال طلایی میراث فرهنگی» یاد می‌کنند. دوره‌ای که تصور می‌شد میراث فرهنگی ایران آن‌قدر بالنده و مستحکم شده که دیگر دچار بحران نخواهد شد.

یازده سالی که میراث فرهنگی روی ریل درست افتاد

در آن سال‌های طلایی، میراث فرهنگی نه‌فقط نهادی اداری، بلکه مغز متفکر توسعه فرهنگی کشور بود. تصمیم‌ها مبتنی بر پژوهش، حفاظت، مرمت و معرفی هم‌زمان اتخاذ می‌شد و میراث فرهنگی به‌عنوان پایه توسعه شناخته می‌شد، نه مانعی در برابر آن.

در همین چارچوب، از احمد محیط‌طباطبایی، کارشناس باسابقه میراث فرهنگی و از تصمیم‌گیران کلیدی آن دوران دعوت شد تا درباره شکل‌گیری این مسیر درست و چرایی انحراف تدریجی آن صحبت کند؛ کسی که بسیاری او را از معماران فکری دوران طلایی میراث فرهنگی می‌دانند.

حلقه مفقوده سال ۱۳۶۴؛ تولد دوباره میراث فرهنگی

برای فهم بحران امروز، باید به سال ۱۳۶۴ بازگشت؛ سالی که سازمان میراث فرهنگی به‌طور رسمی شکل گرفت. پیش از انقلاب، میراث فرهنگی ذیل وزارت فرهنگ و هنر تعریف می‌شد. نهادی که بخش‌هایی چون اداره کل موزه‌ها، دفتر آثار تاریخی، مرکز باستان‌شناسی و مرکز مردم‌شناسی را در دل خود داشت.

در شهرهایی چون اصفهان و شیراز، جایگاه میراث فرهنگی آن‌چنان رفیع بود که مدیرکل فرهنگ و هنر استان در تشریفات رسمی، حتی پیش از استاندار قرار می‌گرفت. تصمیم نهایی درباره میراث را مدیر فرهنگ و هنر می‌گرفت؛ نه مدیران سیاسی.

درک آن دوره از میراث فرهنگی، درکی پویا بود. میراث نه مجموعه‌ای از اشیای مرده، بلکه بخش زنده هویت جامعه تلقی می‌شد؛ چیزی شبیه ژنتیک فرهنگی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

البته نباید رفتارهای گذشته را با معیارهای امروز قضاوت کرد. همان‌طور که علم پزشکی پنجاه سال پیش با امروز تفاوت دارد، نگاه به کاوش‌های باستان‌شناسی و مرمت نیز در طول زمان تغییر کرده است. از تمرکز بر «تک‌بنا» به «بافت»، از بافت به «شهر» و سپس به «منظر فرهنگی-تاریخی» رسیده‌ایم. میراث ناملموس نیز تازه از سال ۲۰۰۳ وارد ادبیات جهانی ثبت شد.

انقلاب، سیاست و مظلومیت میراث فرهنگی

پس از انقلاب، میراث فرهنگی به اشتباه به‌عنوان بخشی از حاکمیت پیشین تلقی شد و همین نگاه سیاسی، آن را به حاشیه راند. وزارت فرهنگ و هنر منحل شد و میراث فرهنگی برای مدتی بی‌پناه ماند.

در دهه ۶۰، فعالان این حوزه مجبور بودند ابتدا ثابت کنند که میراث فرهنگی «به چه درد می‌خورد». معلمان تاریخ، پیش از تدریس، باید از ارزش درس خود دفاع می‌کردند. با این حال، پیشکسوتانی چون دکتر شیرازی و دیگران توانستند پرچم میراث فرهنگی را در سخت‌ترین سال‌ها حفظ کنند.

در مجلس سوم، میراث فرهنگی سرانجام صاحب قانون و اساسنامه شد. سازمانی که ابتدا به‌عنوان معاونت وزارت علوم شکل گرفت؛ انتخابی هوشمندانه، چراکه میراث فرهنگی به‌عنوان موضوعی علمی و پژوهشی معرفی شد، نه صرفاً فرهنگی یا تشریفاتی.

در این دوره، دکتر حجت نخستین رئیس سازمان شد و فعالیت‌های پژوهشی جان گرفت. اما هم‌زمان، سیاست «دولت انقباضی» پس از جنگ، ضربه‌ای جدی به پیکره نوپای سازمان وارد کرد.

سازمانی که متولد شد، اما فرصت رشد نیافت

سازمان میراث فرهنگی پیش از آنکه بتواند به‌طور کامل قد بکشد، دچار انقباض شد. تشکیلات تخصصی، واحدهای مستقل مرمت و حفاظت، و ساختارهای حرفه‌ای یکی‌یکی جمع شدند. سازمانی که باید گسترده می‌شد، کوچک شد؛ و این، آغاز یک زخم مزمن بود.

میراث فرهنگی درست در زمانی که می‌خواست از اتهام «طاغوتی بودن» فاصله بگیرد و نقش خود را در هویت دینی و ملی بازتعریف کند، با بحران ساختاری مواجه شد.

یکی از مهم‌ترین نکات این گفت‌وگو، تأکید بر این اصل است که میراث فرهنگی فقط برای احترام یا افتخار نیست. میراث فرهنگی، زیرساخت توسعه است. هر پروژه‌ای که از دل میراث فرهنگی عبور نکند، ضدتوسعه است؛ چه جاده باشد، چه سد، چه پروژه شهری.

فراموشی این اصل، امروز ما را به نقطه‌ای رسانده که حتی در انتخابات، هیچ نامزدی درباره میراث فرهنگی و میراث طبیعی سخن نمی‌گوید؛ گویی آینده، بدون گذشته قابل تصور است.

میراث فرهنگی؛ پادزهر فراموشی جمعی

میراث فرهنگی حوزه‌ای ضدفراموشی است. جایی که به ما یادآوری می‌کند که که هستیم، از کجا آمده‌ایم و قرار است به کجا برویم. بی‌دلیل نیست که موزه‌ها در اسطوره‌های یونانی، نقطه مقابل چشمه فراموشی‌اند.

با این حال، طی دهه‌ها، میراث فرهنگی هیچ‌گاه به دغدغه اصلی سیاست‌گذاران تبدیل نشد؛ نه در مجلس، نه در ریاست‌جمهوری، نه حتی در شوراهای شهر.

با انتقال سازمان میراث فرهنگی از وزارت علوم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و انتصاب مدیرانی چون مرحوم مهندس کازرونی، دوران تازه‌ای آغاز شد. سازمان در قالب پژوهشگاه میراث فرهنگی تعریف شد و پژوهش، به ستون فقرات آن تبدیل گشت.

در این دوره، سه رکن اصلی میراث فرهنگی به‌روشنی تفکیک شد: پژوهش، حفاظت و معرفی؛ سه بخشی که در عمل از هم جدا نیستند و همگی در خدمت حفاظت‌اند.

جنگ، موشک و حفاظت از شوش

حتی در سال‌های جنگ، حفاظت از میراث فرهنگی متوقف نشد. آثار شوش، موزه‌های آبادان و مسجد جامع اصفهان، زیر آتش و موشک نیز محافظت شدند. چرا؟ چون میراث فرهنگی بخشی از همان هویتی است که میلیون‌ها نفر برایش جان دادند.

از تولد تا مرگ، زندگی ایرانی در دل میراث فرهنگی جریان دارد؛ از اذان تولد تا کفن هفت‌پارچه.

در دهه ۷۰، مرکز آموزش میراث فرهنگی راه‌اندازی شد تا شکاف میان نسل باتجربه و نیروهای جوان پر شود. رشته‌هایی چون موزه‌داری و مرمت که در دانشگاه‌ها جایگاه نداشتند، در این مرکز آموزش داده شدند.

در همین دوره، بسیاری از چهره‌های شاخص امروز میراث فرهنگی جذب سازمان شدند و سرمایه انسانی ارزشمندی شکل گرفت؛ سرمایه‌ای که بعدها به دانشگاه‌ها و مراکز بین‌المللی راه یافت.

تغییر نگاه جامعه؛ از سکوت تا مطالبه‌گری

یکی از دستاوردهای مهم آن سال‌ها، تغییر نگاه جامعه بود. نمونه شاخص آن، ماجرای برج جهان‌نما در اصفهان است؛ پروژه‌ای که در دهه ۷۰ با سکوت جامعه مواجه شد، اما ده سال بعد، همان جامعه به مطالبه‌گر جدی میراث فرهنگی تبدیل شد.

این تغییر، نتیجه آموزش، معرفی و حضور فعال میراث فرهنگی در رسانه، سینما، کتاب، جشنواره‌ها و حتی کتاب‌های درسی بود.

با تشکیل انجمن‌های میراث فرهنگی و انجمن‌های دوستدار میراث، مردم به بازوی حفاظتی سازمان تبدیل شدند. در روستاها و شهرهایی که اداره میراث نداشتند، این انجمن‌ها نقش دیده‌بان را ایفا می‌کردند.

نتیجه آن، کاهش حفاری‌های غیرمجاز و افزایش حساسیت عمومی بود؛ چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.

پایان یک دوران، آغاز یک بحران

آنچه در این روایت دیده می‌شود، تصویری روشن از این واقعیت است: میراث فرهنگی ایران می‌تواند بالنده باشد، اگر به آن به‌عنوان سرمایه نگاه شود، نه هزینه.

بحران امروز، نتیجه فراموشی همان اصولی است که روزی میراث فرهنگی را به یکی از موفق‌ترین نهادهای توسعه‌محور کشور تبدیل کرده بود؛ اصولی که بازگشت به آن‌ها، شاید تنها راه نجات این میراث کهن باشد.

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران 👇👇👇 کانال 1 aparat.com/asriran کانال 2 youtube.com/@asriran_official/videos
ارسال به دوستان
ساده‌ترین شیرینی شب یلدا؛ لوکوم انار با کمترین مواد (فیلم) خلاصه بازی خیبر - استقلال (فیلم) بدهی ۱۵ میلیون دلاری ایران‌ایر به فرودگاه‌های خارجی (فیلم) اقدام عجیب مسافر آلمانی در اعتراض به هزینه اضافی برای چمدان (فیلم) خلاصه بازی گل گهر - مس رفسنجان (فیلم) خلاصه بازی چادرملو - استقلال خوزستان (فیلم) خلاصه بازی ملوان - فجرسپاسی (فیلم) گل اول خیبر به استقلال توسط مهرداد قنبری (فیلم) گل اول استقلال به خیبر توسط یاسر آسانی (فیلم) بازگشت سربازی اجباری به قاره سبز؛ چرا اروپا دوباره جوانان را به پادگان‌ها می‌فرستد؟ (فیلم) میراث فرهنگی ایران در بحرانی‌ترین دوره‌ تاریخی / صحبت از کوتاه‌کردن حریم آثار تاریخی یعنی پذیرش رسمی تخریب / میراث فرهنگی بعد از انقلاب به اشتباه طاغوتی تلقی شد / میراث فرهنگی حوزه ضدفراموشی است / بحران امروز، نتیجه فاصله گرفتن از اصول دوران طلایی میراث فرهنگی است (فیلم) مرور خاطره‌انگیز تهران برفی سال ۱۳۵۰ (فیلم) تصادف زنجیره‌ای سه خودرو در اتوبان قشم (فیلم) مقایسه نخستین آیفون با آیفون ۱۷: داستان تحول فناوری در دو دهه (فیلم) سینما ایرانِ لاله‌زار سوخت / روزگاری مجلل‌ترین سینمای ایران بود (فیلم)