فارنت - اگر یک دوربین DSLR بخرید، بعد از بازکردن جعبه آن، با انبوهی از کلیدها و سوییچها طرف میشوید. کار کردن با حالت دستی (Manual) کمی پیچیده است، بنابراین حالت خودکار (Automatic) را انتخاب میکنید تا بتوانید با راحتشدن از پیچیدگیهای این کلیدها، آسوده عکاسی کنید. البته استفاده از حالت خودکار ایرادی ندارد، اما اگر نتوانید از حالت دستی دوربین استفاده کنید، دوربین شما عملاً با یک دوربین کامپکت تفاوت چندانی نخواهد داشت.
اگر شما هم جزو کسانی هستید که تازه عکاسی با دوربین DSLR را شروع کردهاند، و توانایی کار در حالت دستی و دیگر حالتهای قابل تنظیم این دوربینها را ندارند، بهتر است این مقاله را دنبال کنید. در این مقاله قصد داریم بطور موجز به معرفی قسمتهای مختلف دوربینهای DSLR پرداخته و به شما کمک کنیم تا درحالتهای غیرخودکار عکاسی کنید و از خلاقیتهایی که در اختیارتان قرار میدهد استفاده کنید. با توجه به اینکه این مقاله بصورت کلی برای دوربینهای DSLR نوشته شدهاست، قطعاً از بیان جزئیات تکتک مدلهای متفاوت دوربین پرهیزشده و تنها درمورد اساس امکانات DSLR که در دوربینهای مختلف وجود دارد صحبت شدهاست.
سرتیتر موضوعاتی که قصد پرداخت آنها را داریم بشرح زیر است :
بهترین گزینه برای شروع آموزش، معرفی حالتهای عکاسی است. در اکثر دوربینهای عکاسی حالتهای عکاسی با نامهای Auto، M، Av، Tv و P وجود دارد. این گزینهها که اغلب بر روی دکمه چرخانندهای بر روی بالای دوربین قرار دارند، ممکن است با گزینههای دیگری نیز همراه باشند. تنظیم حالت عکاسی، تعیین میکند که دوربین شما هنگام عکاسی چگونه عمل کند. بطور مثال در حالت Auto ، دوربین شما بر اساس نور صحنه، مقادیر دیافراگم، سرعت شاتر و حساسیت را انتخاب میکند. در حالتهای دیگر، مقادیری از اینها تحت کنترل خودتان است.
اگر قسمت «حالتهای عکاسی» در دوربین شما با چیزی که توضیح دادیم متفاوت است، نیازی به نگرانی نیست. این تفاوتها تنها در شیوه نامگذاری است و عملکرد آنها کاملاً یکسان است. البته در ادامه اسمهای رایج دیگر این حالتها را نیز ذکر میکنیم.
در این حالت، مقدار باز بودن دهانه دیافراگم توسط شما تنظیم شده و دوربین بر اساس نور صحنه، سرعت شاتر را تنظیم میکند. در واقع این حالت، حالتی نیمه اتوماتیک است که کنترل دیافراگم را در اختیار شما قرار میدهد. اما کنترل دیافراگم و باز و بسته بودن آن چه تاثیری بر روی عکس دارد؟
عدد دیافراگم، بیان کننده مقدار باز بودن دهانه دیافراگم در پشت لنز است، که خود در مقدار نور وارد شده به دوربین تاثیر مستقیم دارد.
عدد دیافراگم تحت واحد f-Stop بیان میشود و معمولاً بصورت کسر و قرارگیری عددی در مخرج حرف f مشخص میشود، مانند؛ f/2.0، f/2.8، f/4.0، f/5.6، f/8.0 و … است که خود این عدد بیان کننده نسبت فاصله کانونی به عدد دیامتر است. بنابراین، دیافراگم بزرگتر و بازتر، دیافراگمی است که عدد f آن کوچکتر باشد. پس بین اعداد دیافراگمی که گفتیم، f/2.0 دیافراگم بازتری داشته و میزان نور بیشتری را از خود عبور میدهد. همچنین دیافراگم کوچکتر و بستهتر، دیافراگمی است که عدد f آن بزرگتر باشد، مانند f/8.0 ، که این یعنی میزان نور کمتری را از خود عبور میدهد. پس اینجا رابطه بین عدد بیان شده و دیافراگم معکوس بوده و عدد f کوچکتر یعنی دیافراگم بازتر، و عدد f بزرگتر یعنی دیافراگم بستهتر.
دیافراگم یکی از مهمترین ابزارهایی است که در اختیار عکاس قرار داشته و بصورت مستقیم بر روی عمق میدان عکس – میزان فاصله بین اولین سوژه فوکوس (واضح) تا آخرین سوژه فوکوس – تاثیر میگذارد. هرقدر دیافراگم بازتر باشد، عمق میدان کمتر شده و هرقدر دیافراگم بستهتر باشد عمق میدان بیشتر میشود.
عکسی که در زیر مشاهده میکنید، نمونه یک عکس با عمق میدان زیاد است. از پیش زمینه عکس تا پس زمینه که کوه در آن قرار دارد، بصورت واضح ثبت شدهاند. عمق میدان زیاد بیشتر در عکاسی مناظر کاربرد دارد.
برای ثبت این عکس، دیافراگم f/13 انتخاب شدهاست که بخوبی تاثیر آن را در بیشتر شدن عمق میدان مشاهده میکنید.
همانطور که گفته شد، دیافراگم باز، باعث کم شدن عمق میدان میشود. عمق میدان کم اغلب در عکاسی پرتره و عکاسی حیات وحش کاربرد دارد. عکس زیر نمونهای از عمق میدان کم را نشان میدهد.
برای این عکس از دیافراگم f/4.5 استفاده شدهاست. میبینید که غیر از سوژه اصلی، پیش زمینه و پس زمینه بطور کامل وضوح خود را از دست دادهاند.
بنابراین، با استفاده از حالت عکاسی Av یا A و یا همان «اولویت دیافراگم»، میتوانید با کنترل میزان باز بودن دهانه دیافراگم، عمق میدان عکس را کنترل کنید. این شیوه بیشتر در زمانی کاربرد دارد که فوکوس کردن سوژه دشوار باشد و یا قصد ثبت کردن سوژههای بیشتری را بصورت واضح داشته باشید.
همانند حالت عکاسی اولویت دیافراگم، این حالت نیز حالتی نیمه خودکار محسوب میشود. در این حالت با کنترل سرعت شاتر توسط عکاس، سایر مقادیر توسط دوربین و با توجه به مقدار نور صحنه تنظیم میگردد. میزان سرعت شاتر بر حسب ثانیه است که البته مقادیر رایج درج شده روی دوربین بر حسب کسری از ثانیه است. شاتر، میزان زمانی است که سنسور نور صحنه را دریافت میکند. طبیعتاً هرقدر سرعت شاتر آهستهتر باشد، سنسور نور بیشتری دریافت کرده و هرقدر سرعت شاتر بالاتر باشد، سنسور نور کمتری دریافت میکند.
سرعت شاتر بالاتر زمانی کاربرد دارد که قصد عکاسی از یک سوژه متحرک، مانند یک رویداد ورزشی و یا حیوانی که درحال دویدن است را دارید.
در عکس بالا، برای اصطلاحاً «فیریز» کردن این پرنده که درحال پرواز است، از سرعت شاتر 1/4000 ثانیه استفاده شدهاست.
سرعت شاتر پایین، زمانی کابرد دارد که قصد انتقال حس متحرک بودن سوژه، به مخاطبتان را دارید. البته کاربرد دیگر آن، محو کردن سوژه متحرکی همانند آب روان یک آبشار است. توجه داشته باشید که فقط با سه پایه و فیکس کردن دوربین است که میتوانید از این کاربردهای سرعت شاتر پایین استفاده کنید.
در عکس بالا، برای ثبت کردن حالت محو آب، و انتقال حس جاری بودن آن، از سرعت شاتر 6 ثانیه استفاده شدهاست.
این حالت عکاسی کاربرد فراوانی دارد. بطور مثال با قرار دادن سرعت شاتر بر روی 1/80 ثانیه، براحتی میتوانید اقدام به عکاسی کنید و مطمئن باشید که هم سوژههای نسبتاً متحرک را درست ثبت کردهاید و هم به میزان لازم از مزایای سرعت شاتر پایین که جذب بیشتر نور توسط سنسور است استفاده کنید . این شیوه توسط بسیاری از عکاسان حرفهای نیز استفاده میشود. اگر تازه کار هستید و قصد عکاسی دارید، این شیوه در شرایط مختلف بسیار برای شما کارآمد خواهد بود.
حالت برنامه، حالتی است که نوع کابری آن، بین نیمه خودکار و کاملاً دستی است. در این حالت قابلیت تغییر سرعت شاتر و دیافراگم بطور همزمان در اختیار شما قرار میگیرد، با این توضیح که نور سنجی بر عهده دوربین بوده و با تغییر یکی از این دو مقادیر توسط عکاس، دوربین مقدار دیگر را با توجه به نور صحنه کم و زیاد میکند. در واقع این حالت، هردوحالت قبلی را شامل شده و امکان سوییچ کردن سریع بین دیافراگم و سرعت شاتر را برای شما محیا میسازد.
در حالت دستی، همانطور که از نام آن پیداست، تمام تنظیمات دوربین بطور کامل در اختیار عکاس قرار میگیرد و در واقع دوربین بنده عکاس میشود. نکته مهم در این حالت این است که نورسنجی نیز بر عهده عکاس بوده و از طریق شاخصی که در نمایشگر و یا چشمی دوربین نمایش داده میشود، میزان کم و یا زیاد بودن نور دریافتی توسط سنسور مشخص میشود. در این حالت میتوانید با تغییر دیافراگم و سرعت شاتر به نور ایدهآل خود برسید.
نکته : برای شروع عکاسی، حالتهای اولویت شاتر و اولویت دیافراگم بسیار مناسب هستند و باعث میشوند به درک درستی از کاربرد این دو ابزار رسیده و کم کم خلاقیتهای خود را بکار ببندید.
حساسیت، همانطور که از نام آن پیداست، معیاری است برای مشخص کردن میزان حساسیت سنسور به نور. در عکاسی با فیلم، در شرایط مختلف نوری، از فیلمهایی با حساسیتهای متفاوت استفاده میشد. همین حالت در عکاسی دیجیتال هم حکمفرماست، با این تفاوت که حساسیت سنسورها قابل تغییر بوده و میتوان با توجه به شرایط، آن را تغییر داد. مقدار حساسیت از iso 100 که پایینترین حساسیت است تا iso 6400 که بالاترین حساسیت است، تعریف میشود. البته این دامنه حساسیت در برخی دوربینها متفاوت بوده و حساسیتهای بالاتر و پایینتری هم دارند. نکته مهمی که در این زمینه باید به آن توجه کنید این است که در حساسیتهای بالا، به دلیل فرآیندهای الکترونیکی تقویت حساسیت سنسور به نور، عکس دارای نویز خواهد شد . میزان این نویز در دوربینهای مختلف متفاوت است، اما در همه دوربینها مشخصاً با افزایش حساسیت، میزان این نویزها افزایش پیدا میکند.
هرقدر حساسیت کمتری برای عکاسی انتخاب شود، حساسیت سنسور به نور کمتر شده و نیازمند نور بیشتری برای ثبت عکس است. طبیعتاً با بالا بردن حساسیت سنسور، نور کمتری برای ثبت عکس نیاز است. برای درک بهتر این مقوله، به دو شرایط مختلفی که در زیر میآوریم دقت کنید.
وقتی در محیط باز با نور کافی عکاسی میکنید، نور به میزان نیاز سنسور برای ثبت عکس وجود دارد و سنسور نیازی به حساسیت بیشتر برای ثبت نور ندارد. بنابراین، با استفاده از حساسیتهای پایین اقدام به عکاسی میکنید که نتیجه آن عکسی با کیفیت بالا و کمترین نویز است.
عکس بالا با حساسیت ISO 100 گرفته شدهاست. همانطور که مشاهده میکنید، هیچ نویزی، حتی در برش 100% عکس مشاهده نمیشود و عکس کیفیت بسیار بالایی دارد.
اگر در محیطی با شرایط نوری کم عکاسی کنید (مانند موزه، کلیسا و …)، نور کافی برای جذب شدن بر روی سنسور وجود نخواهد داشت. مقادیر حساسیت بالا، آنقدر حساسیت سنسور را افزایش میدهند که همان نور کم هم به ثبت درست عکس کافی خواهد بود. این افزایش حساسیت، همانطور که گفته شد، عواقبی در پی خواهد داشت که از آن جمله تشکیل نویز و یا افزایش آن است که از وضوح و کیفیت عکس میکاهد. نکته قابل توجه این است که نویز در مناطق تاریک عکس بیشتر تشکیل میشود.
عکس بالا در هنگام غروب آفتاب گرفته شدهاست و این به آن معنی است که نور کافی برای ثبت درست عکس وجود نداشته است. بنابراین حساسیت ISO 4000 برای این عکس انتخاب شده، تا توانایی ثبت درست عکس وجود داشته باشد. البته در برش 100% عکس نویزها کاملاً خود را نشان میدهند.
نکته : بطور خلاصه باید گفت که همیشه سعی کنید حساسیت دوربین خود را در پایینترین مقدار خود نگه دارید. سعی کنید تا جای ممکن با بازکردن دیافراگم و پایین آوردن سرعت شاتر به نوردهی مناسب برسید. حساسیت باید آخرین ابزار برای تقویت نوردهی عکس باشد. در ضمن مقدار نویز تشکیل شده بر روی عکس در دوربینهای مختلف متفاوت است، و همین مقدار نویز یکی از اصلیترین معیارهای تشخیص کیفیت در دوربین است.
غالب دوربینهای DSLR ، قابلیت تنظم خودکار حساسیت (Auto ISO)را در خود دارند. در این حالت، دوربین بر حسب نور صحنه، تا جای ممکن حساسیت را پایین نگه داشته و در صورت کم بودن نور به افزایش حساسیت میپردازد. حساسیت خودکار ابزاری بسیار کارآمد است که این امکان را به شما میدهد که حداکثر افزایش حساسیت را به کنترل خود در بیاورید. بطور مثال با تعیین حداکثر حساسیت بر روی ISO 1600 ، دوربین در تاریکترین شرایط نوری ممکن، حساسیت را نهایتاً تا ISO 1600 بالا میبرد. در این موارد، با آزمایش دوربین خود، باید حداکثر حساسیت ممکنی که عکسی با نویز مناسب در اختیارتان قرار میدهد شناخته و حساسیت دوربین در حالت حساسیت خودکار را روی آن قرار دهید. در نظر داشته باشید که هنگام عکاسی از سوژههای ثابت مانند منظره، باید با استفاده از سه پایه، از سرعت شاتر پایین استفاده کرده و حساسیت را در پایینترین مقدار آن قرار دهید، تا نویز عکس به حداقل مقدار ممکن برسد.
مسئله بسیار مهمی که اکنون باید بدانید این است که سه ابزار «دیافراگم»، «شاتر» و «حساسیت»، «مثلث نوردهی» را تشکیل میدهند. این سه عنصر، مقدار نور وارد شده به دوربین و مقدار نور جذب شده توسط سنسور را، برای نوردهی مناسب کنترل میکنند.
بنابراین، این سه عنصر به یکدیگر متصل بوده، و درک رابطه بین آنه باعث میشود تا کاملاً بر دوربین و عکاسی مسلط شوید. تغییر یکی از آنها، دو عنصر دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد. بطور مثال صحنهای را فرض کنید که با دیافراگم f/8.0، سرعت شاتر 1/10 ثانیه و حساسیت ISO 400 نوردهی لازم برای دوربین انجام شود. حال برای کاهش عمق میدان تصمیم میگیرید تا از دیافراگم بازتری استفاده کنید. دیافراگم را ۲ پله بازتر کرده و بر روی f/4 قرار میدهید. هر پله دیافراگم از پله بعدی خود به میزان ۲ برابر نور بیشتری را عبور میدهد. بنابراین با توجه به اینکه دیافراگم را ۲ پله بازتر کردهاید، درحال حاضر نوردهی شما ۴ برابر شدهاست. حال برای نوردهی درست، باید نور وارد شده را چهار برابر کمتر کنید و به یک چهارم برسانید. حال برای این کار از 3 روش میتوانید استفاده کنید:
الف) سرعت شاتر را به میزان ۴ برابر سریعتر کنید. در واقع از 1/10 ثانیه به 1/40 ثانیه برسانید. با ۴ برابر سریعتر شدن سرعت شاتر، نور وارد به دوربین ۴ برابر کمتر میشود.
ب) حساسیت را به میزان ۴ برابر کاهش دهید. در واقع حساسیت را که بر روی ISO 400 قرار داشته باید به ISO 100 تغییر دهید.
ج) هم سرعت شاتر و هم حساسیت را تغییر دهید. به این شکل که سرعت شاتر را به میزان دو برابر افزایش داده و حساسیت را به میزان دوبرابر کاهش دهید. پس سرعت شاتر را به 1/20 ثانیه میرسانید و حساسیت را روی ISO 200 قرار میدهید. با این کار آن دو پله نور اضافی جبران میشود.
دیافراگم، شاتر و حساسیت، سه فاکتوری هستند که به یکدیگر متصل بوده و به طور مستقیم نوردهی را تحت تاثیر قرار میدهند. وظیفه شما به عنوان عکاس، بالانس کردن این سه با یکدیگر برای رسیدن به نوردهی مناسب در شرایط مختلف است. نمونه ذکر شده، تنها به عنوان مثالی ذکر شد، تا رابطه این سه ابزار با یکدیگر و نحوه تاثیر گذاری آنها بر نوردهی و بر یکدیگر را درک کنید.
با استفاده از حالتهای عکاسی نیمه خودکار، عملاً نیازی به انجام این محاسبات نخواهید داشت و دوربین خود بر اساس انتخابهای شما نور سنجی و نوردهی را انجام میدهد. اما قطعاً تسلط به این کار به شما کمک میکند تا بطور کامل عکاسی را فراگرفته و در ضمن امکان بکار بردن خلاقیتهایی که در حالت نیمه خودکار امکان انجام آنها نیست، برای شما میسر شود. فراموش نکنید که برای تبدیل شدن به یک عکاس حرفهای، حتماً باید بر مسئله مثلث نوردهی مسلط شده و توانایی کار در حالت دستی را داشته باشید.
با توجه به تمام مسائل گفته شده، باید اضافه کنم که این دوربین است که نوردهی درست را، بر اساس مقدار نور وارد شده به دوربین، محاسبه میکند. اما دوربین این کار را چگونه انجام میدهد.
هنگامی که یک عکس میگیرید، در همه حالتهایی که ذکرشان آمد، دوربین سعی میکند تا نوردهی درست را با گرفتن «معدل» (Average) نور صحنه محاسبه کند. دوربین با سنجش میزان نور کل صحنه، و با تخمین مناطق تاریک و مناطق روشن صحنه، کل صحنه را به یک تون نوری تبدیل کرده و این تون نوری را «خاکستری 18%» یا همان «خاکستری میانه» در نظر میگیرد. سپس بر اساس مقدار نیاز این خاکستری، نور دهی مناسب را انجام میدهد.
به این کار دوربین، نورسنجی میگویند، و به همین دلیل هم است که وقتی از یک صحنه روشن مانند یک روز برفی عکاسی میکنید، عکس تاریکتر از آنچه که با چشمان خود دیدهاید میشود. بطور مشابه، همین اتفاق زمانی که از یک محوطه تاریک عکس میگیرید نیز صدق میکند و در آنجا عکس روشنتر از واقعیت صحنه ثبت میشود.
دوربین همیشه از نور صحنه معدل گیری میکند و در اغلب اوقات نیز این نوع نورسنجی نتیجه درستی به همراه دارد. با این حال شما میتوانید، به شیوههای دیگر نورسنجی، تنها مناطق موردنظرتان را برای دوربین به عنوان مبنای نورسنجی قراردهید.
بطور کلی، سه نوع روش نورسنجی در دوربینها وجود دارند که عبارتند از:
در این روش، تمامی محیط کادر از هر چهارگوشه، مبنای نورسنجی قرار گرفته، و معدل کل نور کادر برای نورسنجی مدنظر قرار میگیرد.
در این شیوه، دوربین منطقه مرکزی کادر را مبنای نور سنجی قرار میدهد. این منطقه مرکزی گاهاً قابل گسترش تا ۸۰ درصد کادر میباشند، اما هیچگاه گوشههای کادر در نورسنجی محاسبه نمیشوند.
دراین شیوه نورسنجی، که تقریباً حرفهای ترین روش محسوب میشود، دوربین براساس یک نقطه، که حدود ۵ درصد از کادر را شامل میشود، نورسنجی را انجام میدهد. در اغلب دوربینها این نقطه در مرکز کادر قرار دارد. دوربین با معدل گیری از نور این ناحیه کوچک، آن را به عنوان مبنای خود، یعنی خاکستری 18% درنظر میگیرد.
نکته: بهتر است برای شروع، شیوههای معدلگیری و مرکز کادر را امتحان کنید. این شیوهها در اغلب اوقات نتیجه درستی در اختیار شما قرار خواهند داد. بعد از مدتی کار با دوربین، خواهیدآموخت که کدام صحنه با این شیوه «بیش نوردهی» (over exposed) به معنی عکس بیش از حد روشن و یا «کم نوردهی» (under exposed) به معنی بیش از حد تاریک، خواهد شد.
اما اگر عکسی کمنوردهی یا بیشنوردهی شد چهکاری باید انجام دهیم؟ اینجاست که ابزار «جبران نوردهی» کاربرد پیدا میکند.
ابزار «جبران نوردهی»، که با دکمهای کوچک و با علامت +/- مشخص میشود، یکی از کاربردیترین و مفیدترین ابزارهای عکاسی در زمینه نورسنجی است. این ابزار به شما این امکان را میدهد تا میزان نوردهی که توسط دوربین سنجیده میشود، کمتر یا بیشتر شود. در واقع با این ابزار میتوانید برای دوربین تعیین کنید که کمتر یا بیشتر از آن مقداری که نورسنجی کردهاست، نوردهی کند.
اگر با صحنهای مواجه شدید که تونهای روشن بر آن غالب شدهاند و باعث میشوند تا سوژههای اصلی تاریک ثبت شوند، با اعمال جبران نوردهی مثبت، میتوانید نوردهی را بیشتر کرده و این تاریکی را جبران کنید.
در پس زمینه عکس بالا، تپهای پوشیده از برف وجود دارد، و سفیدی برف، میانگین نوری گرفته شده توسط دوربین را بالا برده است. بنابراین با نوردهی معمولی، در عکس سمت چپ، بره که سوژه اصلی است تیره ثبت شده است و عکس بطور کلی دچار کمنوردهی است. همانطور که در عکس سمت راست مشاهده میکنید، با اعمال ۲ پله جبران نوردهی مثبت، این نقیصه برطرف شدهاست.
در حالت دیگر، اگر غالب تونهای صحنه، تونهای تیره بوده و صحنه تاریکی داشته باشید و در عین حال سوژههای اصلی شما نور کافی داشته باشند، با اعمال جبران نوردهی منفی، میتوانید از بیشنوردهی سوژههای خود جلوگیری کنید.
صرفنظر از اینکه با چه دیافراگم و سرعت شاتری عکاسی کرده و یا از چه حساسیتی استفاده میکنید، حتماً باید سوژه اصلی خود را به درستی فوکوس کنید. اگر سوژه مورد نظر شما بدرستی فوکوس نشود، آن عکس عملاً به هیچ درد شما نخواهد خورد.
در دوربینهای DSLR ، شیوههای فوکوس خودکار مختلف وو متنوعی وجود دارد، اما دو نوع AF-S و AF-C که از همه مهمتر و کاربردیتر هستند را به شما معرفی میکنیم.
AF-S یا فوکوس خودکار ایستا، مناسب برای عکاسی از سوژههای ثابت مانند پرتره، منظره و یا ساختمان است. دکمه شاتر دوربینها دو مرحلهای است. با فشار آرام اولیه، دوربین روی نقطه موردنظر شما فوکوس میکند و تا زمانی که دکمه را رها نکنید، همچنان آن سوژه فوکوس خواهد بود. با فشار کامل دکمه عکس گرفته خواهد شد. درصورت نیاز به فوکوس یک نقطه دیگر، با رها کردن دکمه، و فشار مجدد آن، این کار میسر خواهد شد.
AF-C یا فوکوس خودکار تعقیبی، بهترین کاربرد را در زمان عکاسی از سوژههای متحرک دارد، مانند عکاسی ورزشی و عکاسی حیات وحش دارد. با فشار آرام اولیه دکمه شاتر، دوربین روی سوژه فوکوس میکند، و تا زمانی که سوژه در کادر است، همچنان آن را در فوکوس نگه میدارد، تا با فشردن کامل دکمه شاتر عکس گرفته شود.
این ابزارها را با دکمه سوئیچ AF/MF اشتباه نگیرید . این دکمه برای تغییر حالت فوکوس از خودکار به دستی است.
هر دو نوع فوکوس ذکر شده، براساس سیوهای عمل میکنند که به آن فوکوس نقطهای میگویند. وقتی از چشمی دوربین نگاه میکنید، نقطههای مربعی شکلی را میبینید که روی تصویر قرار گرفتهاند. هنگام فوکوس کردن، یکی از این نقطهها به رنگ قرمز درمیآید. این نقطه، نقطه فعال فوکوس بوده و نقطهای است که دوربین بر اساس سوژه قرار گرفته در آن قسمت کادر فوکوس کردهاست. نمنونهای از تصویر چشمی یک دوربین با ۹ نقطه فوکوس را در زیر میبینید.
دوربینهای جدید تا ۵۰ نقطه فوکوس مجهز شده و این قابلیت را دارند که با حالت فوکوس تمام خودکار، خود سوژه اصلی را تشخیص داده و بر روی آن فوکوس کنند. با این حال همچنان بهتر است خودتان سوژه را از طریق انتخاب نقطه فوکوس مناسب، برای فوکوس انتخاب کنید و از فوکوس شدن دقیق آن مطمئن شوید.
اگر از فوکوس تک نقطهای استفاده کنید، باید بتوانید نقطهای را انتخاب کنید که دقیقاً بر روی سوژه شما قرار دارد. تغییر نقطه فوکوس، بدون برداشتن دوربین از جلوی چشم کمی سخت است، اما با تمرین مناسب میتوانید به این مهم دست پیدا کرده و مانند حرفهایها عکاسی کنید.
نکته: دوربینها اغلب از انواع مختلف فوکوس نقطهای بهرهمند هستند، اما بهتر است برای شروع، فوکوس تک نقطهای را انتخاب کنید. به مرور زمان و حرفهایتر شدن در این زمینه، میتوانید سراغ شیوههای دیگر فوکوس نقطهای بروید.
حتماً در دوربین شما، گزینهایی برای انتخاب فرمت فایل عکس و همچنین اندازه عکس وجود خواهد داشت. در قسمت اندازه عکس با انتخاب گزینههایی با نامهایی مانند Large، Fine و یا Super Fine، به بزرگترین اندازه عکسی که دوربین شما قابلیت ثبت آن را دارد دست پیدا خواهید کرد.
همچنین میتوانید فرمت فایل عکس خود را از بین گزینههای RAW و JPEG انتخاب کنید. یک فایل RAW یا همان «خام»، فایلی فشرده نشده و با میزان زیادی اطلاعات عکس است که در هنگام ویرایش عکس میتوانید بخوبی از آن بهرهمند شوید. اما فرمت RAW حجم بسیار بالایی داشته و در ضمن حتماً باید در رایانه ویرایش شود. یک فایل JPEG ، فایلی فشرده شده با حجمی کم است، که در خود دوربین پردازش شده و به مقدار زیادی به لحاظ رنگ و نور تصحیح میشود. در واقع این فرمت اصطلاحاً «آماده برای چاپ» است و حجم بسیار کمتری از حافظه دوربین شما را اشغال خواهند کرد.
نکته : بهتر است برای شروع، فرمت JPEG را انتخاب کنید. این فرمت به شما این امکان را میدهد که بدون نیاز به مرحله ویرایش عکس، به نتیجه دلخواهتان برسید. پس از مدتی و با تسلط به دوربین و مراحل ویرایش عکس در رایانه، حتماً فرمت RAW را برای عکاسی انتخاب کنید
اگر با فرمت JPEG عکاسی میکنید، باید قبل از گرفتن عکس، وربین را وایت بالانس کنید. وایت بالانس، تاثیر بسیار زیادی بر اعمال درست تونهای رنگ در دوربین دارد. حتماً به مواردی برخوردهاید که عکسهای شما دارای تهمایه زرد و درحالاتی دیگر دارای ته مایه آبی میشود. وایت بالانس برای اصلاح این مشکل بکار میرود. البته میتوان این مشکل را در مرحله ویرایش عکس در رایانه حل کرد، اما قطعاً بهترین نتیجه با وایت بالانس درست بدست میآید.
منابع نوری مختلف، مانند خورشی، لامپهای رشتهای، فلورسنتها و …، نور خود را تحت طول موجهای متفاوتی منتشر میکنند، که تاثیر آنها بر رنگ اجسام، مسئلهای به نام «حرارت رنگ» (colour temperature) را بوجود میآورد. نور ساطع شده از شمع و خورشید درحال غروب یا طلوع، بسیار گرم بوده و در طول موج آن مقدار زیادی قرمز و نارنجی وجود دارد. نور ساطع شده از فلورسنتها نیز سرد بوده و دارای طول موجی است که در آن مقدار زیادی آبی وجود دارد. این طول موجها در هنگام انعکاس رنگ اجسام، رنگ آنها را تغییر میدهند، اما مکانیزم پیچیده چشم و مغز، سریعاً این مسئله را تشخیص داده و رنگها را به شکل درست آن میبیند. در واقع شما یک سطح سفید را سفید میبینید. اما سنسور دوربین این قابلیت را نداشته و رنگها را به همان صورت که ساطع میشوند بازتاب میدهد.
قسمت چپ عکس بالا، به صورت خودکار وایت بالانس شدهاست. تحت تاثیر لامپهای خیابان، زردی شدیدی بر عکس حکمفرماست. در قسمت سمت راست که حالت وایت بالانس تنگستن اعمال شدهاست، دیوارها و صخره بخوبی ثبت شده و همچنین رنگ آسمان آبیتر شدهاست.
همانطور که منابع نوری مختلفی وجود دارد، حالتهای پیش فرض مختلف وایت بالانس نیز در دوربین وجود دارد تا رنگها را بصورت درست و اصلاح شده در دوربین ثبت شود. حالت وایت بالانس خودکار (که با auto WB یا AWB مشخص میشود) از روی حرارت رنگ نور غالب بر صحنه، وایت بالانس را انجام میدهد، اما در اغلب اوقات و بیشتر در عکاسی از محیطهای داخلی با منابع نوری مصنوعی، نتیجه درستی از این شیوه بدست نمیآید. در نتیجه بهتر است قبل از عکاسی، وایت بالانس را به یکی از حالتهای پیشفرض زیر اعمال کنید:
در محیطهای خارجی و برای روزهای آفتابی و بدون ابر این پیشفرض بکار میرود. نور آفتاب در آسمان صاف، منبع نور کامل و اصلی و درست است.
در محیطهای خارجی و برای روزهای ابری باید از این پیشفرض استفاده شود. این پیشفرض نسبت به حالت قبل، کمی رنگها را گرمتر میکند تا ته مایه آبی آنها جبران شود.
برای عکاسی در محیطهای خارجی و در محیطهایی که در سایه قرار دارند باید از این پیشفرض استفاده کرد. برای عکاسی در سایه، باید رنگها کمی گرمتر شوند.
هنگام عکاسی در محیطهای داخلی که با نور لامپهای تنگستن روشن شدهاند و یا محیطهای خارجی در شب که با همین لامپها روشن شدهاند، باید از این پیشفرض استفاده کرد. برای از بین بردن زردی لامپهای تنگستن، دوربین کمی رنگها را به سمت آبی گرایش میدهد.
برای عکاسی در محیطهای داخلی که با لامپهای فلورسنت و لامپهای کم مصرف سفید روشن شدهاند باید از این پیشفرض استفاده کرد.
در هنگام استفاده از فلاش باید از این پیشفرض استفاده کرد.
نکته : بهتر است از همان ابتدا وایت بالانس خودکار را کنار گذاشته و بسته به اینکه در چه محیطی عکاسی میکنید، از حالتهای پیشفرض وایت بالانس استفاده کنید. در آینده و با درک کامل این مساله، خواهید توانست که از حالت وایت بالانس کاملاً دستی استفاده کنید.
اینها راهحلهایی بودند تا هرچه سریعتر بتوانید حالتهای خودکار دوربین خود را کنار گذاشته و به آن مسلط شوید. البته در ابتدای کار، خیلی خود را ملزم به فرار از حالتهای خودکار نکنید و بهتر است گام به گام این کار را انجام دهید. با این حال در نظر داشته باشید که برای رسیدن به خلاقیت و همچنین استفاده از تکنیکهای مختلف عکاسی، باید حالت خودکار را کنار گذاشته و بصورت دستی عکاسی کنید.