كسي خبر نداشت وارد تهران شدهاي.
بعد از آنكه جوابم از لندن آمد تقريباً كاري نداشتم و به ايران برگشتم.
داشتي براي سفر به اسپانيا آماده ميشدي؟
بله داشتم ميرفتم اسپانيا كه از لندن خبر آمد مرا پذيرفتهاند. خيلي ذوق كردم. به هر حال خبر بسيار خوبي براي من بود.
چرا؟
مدرك حرفهاي مربيگري اروپا به من ميدهند. B يوفا. آن طور كه آقاي محصص گفتند با اين مدرك در آسيا ميتوانم مانند A آسيا مربيگري كنم. اين مدرك، اعتبار بالايي دارد. در همه دنيا قبولش دارند. من هم رده مقدماتي كلاسها را در لندن گذرانده بودم كه خدابيامرز متسو هماهنگيهايش را انجام داد.
كلاس چه زماني برگزار ميشود؟
3 مارس (12 اسفند) به لندن ميروم. كلاس ما دو هفته به صورت كمپينگ برگزار ميشود و بايد آنجا مستقر شوم.
مثل اينكه خيلي جدي به مربيگري نگاه ميكني.
به هر حال عرصه جديدي از زندگي ورزشي من محسوب ميشود. عمر دوران بازي خيلي زود به آخر ميرسد اما اگر نگاهت در مربيگري مدرن باشد و اطلاعاتت را بهروز كني، ميتواني دوام بياوري اما اگر سنتي باشي...
در بهشت زهرا (س) بالاي مزار چند نفر رفتي؟
مرحوم ناصر حجازي كه فراتر از يك چهره ورزشي بود. او در قلب همه ما آبيهاست. غلامحسين مظلومي كه دوستداشتني بود و ناصر احمدپور كه مربي من بود و خيلي به او بدهكارم.
يك جمله درباره مرحوم ناصر حجازي...؟
شعري را ميگويم كه ديروز در بهشت زهرا (س) بالاي مزارش خواندم. تو «تنها» اسطوره ما آبيهايي آهاي ناصر حجازي. او واقعاً تنها اسطوره ما آبيهاست.
و يك جمله براي مرحوم غلامحسين مظلومي...؟
خدابيامرز مظلومي، در اوج بزرگي، خيلي مظلوم بود. او خيلي مظلوم رفت. كاش در ايران بودم و در مراسم تشييع پيكرش شركت ميكردم.
در مورد استقلال اين روزها چه نظري داري؟
هيچ نظري ندارم. هيچ حرفي در اين مورد نميزنم. البته حرف زياد است اما به موقع بايد زده شود.