۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۷۳۳۳۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۰۸-۱۰-۱۳۹۳
کد ۳۷۳۳۳۷
انتشار: ۱۲:۱۸ - ۰۸-۱۰-۱۳۹۳
خنده از نگاه علم

زبان مشترک نمایش شادی

شاید شنیده باشید که می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست. شواهد محکمی مبنی بر تاثیر خنده بر بهبود سلامت جسمانی و افزایش توانایی های انسان ها در مبارزه با بیماری های مختلف وجود دارد.

شاید آخرین باری را که از ته دل خندیدید بخوبی به خاطر داشته باشید. اما قطعا نخستین بار که خنده را تجربه کرده‌اید به یاد نمی‌آورید! جالب است بدانید‌ ما اولین خندیدن را در دوره جنینی تجربه می‌کنیم. اهمیت خنده به اندازه‌ای است که در تقویم جهانی دومین یکشنبه ماه می‌ هر سال، روز جهانی خنده نامگذاری شده است.

زبان مشترک نمایش شادی

در این روز مردم برخی کشورها در شهرهای مختلف در مکانی جمع شده و بی دلیل و بی وقفه می خندند. ایده نامگذاری روزی از سال به نام روز جهانی خنده سال 1995 از طرف یک پزشک هندی مطرح شد. این ایده پنج سال بعد از مرزهای هند عبور کرد و در بسیاری از دیگر کشورها مورد توجه قرار گرفت. استقبال از برگزاری مراسم شادی و خنده در روز جهانی خنده نشان دهنده این است که ما انسان ها عاشق خندیدن هستیم. یک انسان بالغ به طور متوسط هر روز 17 بار به دلایل گوناگون می خندد. داستان های طنز و فیلم های کمدی نیز با این هدف طراحی و ساخته می شود که ما بتوانیم به کمک آنها احساس خوب خندیدن را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم.

در حقیقت خنده فرآیندی بسیار پیچیده است و بسیاری از مهارت های مشابه آنچه در حل مشکلات و چالش ها از آن بهره می گیریم در این ساز و کار نقش دارد. شاید شنیده باشید که می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست. شواهد محکمی مبنی بر تاثیر خنده بر بهبود سلامت جسمانی و افزایش توانایی های انسان ها در مبارزه با بیماری های مختلف وجود دارد.

اگرچه محققان توانسته اند درباره خنده و تغییراتی که هنگام خندیدن در مغز ایجاد می شود و همچنین آنچه موجب خنده می شود به اطلاعات جالب توجهی دست پیدا کنند، اما همچنان موضوعات دیگری درباره خنده وجود دارد که تاکنون هیچ فردی موفق به درک چرایی و چگونگی آنها نشده است.

خنده چیست؟

یکی از نکات مهم و جالب توجه درباره خنده این است که خنده و تجربه یک احساس خوشایند یا به عبارتی شادمانی دو مقوله متفاوت از هم است. در حقیقت خنده واکنش یا پاسخ فیزیولوژیک نسبت به احساس شادمانی است که افراد تجربه می کنند. ساز و کار خنده از دو بخش مجزا تشکیل می شود. بخشی از این ساز و کار به شکل ایجاد تغییر در حالت چهره افراد خود را نشان می دهد و بخش دیگر آن همان صدای ناشی از فرآیند خندیدن است. وقتی می خندیم مغزمان به گونه ای عمل می کند که این دو فرآیند یعنی تغییر حالت چهره و ایجاد صدای ناشی از خندیدن به طور همزمان اتفاق می افتد. با افزایش شدت خنده بخش های دیگر بدن از جمله دست ها و پاها و عضلات تنه به حرکت درمی آید. هنگام خنده یا به عبارتی آنچه محققان از آن به عنوان یک عمل غیرارادی ریتمیک نام می برند 15 ماهیچه صورت منقبض می شود که مهم ترین آنها ماهیچه لب های بالاست. در چنین شرایطی دریچه نای نیمی از مسیر حنجره را می بندد و در نتیجه در عملکرد سیستم تنفسی اختلال ایجاد می شود.

گاهی شدت خنده به اندازه ای افزایش پیدا می کند که مجراهای اشکی نیز فعال می شود. در چنین شرایطی در حالی که دهان مرتب باز و بسته می شود تا اکسیژن موردنیاز بدن را تامین کند اشک از چشم ها سرازیر و حتی چهره تغییر رنگ داده و قرمز می شود.

دانشمندانی که در حوزه عصب شناسی رفتاری تحقیق می کنند و محققانی که درباره موضوع خنده مطالعاتی داشته اند بر اساس این مطالعات به نتایج جالب توجهی دست یافته اند. یکی از مشکلاتی که این گروه از محققان در مسیر انجام این مطالعات با آن رو به رو بوده اند این است که در شرایط آزمایشگاهی خنده فقط برای مدت زمان کوتاهی ادامه پیدا می کند و زمان خندیدن افراد در این شرایط آن قدر طولانی نیست که محققان بتوانند به سوالاتی که در ذهن دارند پاسخ دهند. در نتیحه امکان تحقیق درباره بسیاری از ویژگی های ساز و کار خنده وجود ندارد. یکی از محققانی که درباره ساختار صوتی خنده مطالعاتی انجام داده دریافته است خنده در همه انسان ها تابع یک الگوی اولیه است که نت اختصاصی آن هر 210 میلی ثانیه تکرار می شود. او به این نتیجه رسیده است در همه افراد خنده از الگوی مشخصی از صداهای «هاهاها» یا «هوهوهو» پیروی می کند و امکان ندارد فردی بتواند با ترکیب این دو صدا بخندد. همچنین او در مطالعات خود دریافته است در بدن همه افراد ردیاب هایی وجود دارد که خنده را تشخیص داده و موجب تحریک مدارهای عصبی مغز می شود که در نتیجه موجب می شود خنده ادامه پیدا کند. به همین دلیل گفته می شود خنده مسری است.

چرا می خندیم؟

محققان بر این باورند خنده رفتاری سریع و ناخودآگاه است. فلاسفه معتقدند خنده انسان ها نخستین بار به عنوان نشانه ای از تجربه یک حس مشترک پس از پشت سر گذاشتن یک موقعیت خطرناک شکل گرفته است. از آنجا که آرامش ناشی از ظاهر شدن این نشانه روی چهره افراد می تواند به عنوان یک مهار کننده بیولوژیکی برای پیشگیری از مواجه شدن با شرایط جنگ و گریز عمل کند، به نوعی حس اعتماد را در فرد نیز ایجاد می کند.

بسیاری از محققان معتقدند هدف از خنده ایجاد و تقویت ارتباط بین انسان هاست.زمانی که شما با فردی احساس راحتی می کنید، می توانید با او بخندید. اگر عضوی از یک گروه باشید و نخواهید در میان اعضای این گروه احساس تنهایی کنید، وقتی اعضای گروه می خندند شما نیز به طور ناخودآگاه می خندید و به این ترتیب همراهی خود را با دیگر اعضای گروه نشان می دهید. شاید به همین دلیل گفته می شود خنده مسری است.

مطالعات انجام شده نشان می دهد معمولا افرادی که در گروه، خانواده یا محل کارشان نقش اول را بر عهده دارند یا به عبارتی بزرگ خانواده، سرگروه یا رئیس یک اداره هستند در مقایسه با دیگر افراد بیشتر می خندند. در چنین شرایطی وقتی رئیس گروه می خندد دیگر اعضای گروه هم می خندند. در حقیقت رئیس گروه آگاه است که می تواند از خنده به عنوان ابزاری برای کنترل رفتار خلق و خوی افراد استفاده کند.

برای مثال در شرایطی که با خطر مواجه می شوید اگر فردی که چنین شرایطی را ایجاد کرده بخندد تا حدی ترس و نگرانی شما در مواجهه با این خطر برطرف می شود. گفته می شود خنده مانند آوای پرندگان به عنوان نوعی عکس العمل طبیعی اجتماعی برای ایجاد ارتباط بین انسان ها عمل می کند.

نتایج مطالعات دیگری که درباره چرایی و چگونگی خنده انجام شده حاکی از آن است کسی که ارتباطات اجتماعی را تجربه می کند، در مقایسه با زمانی که تنهاست و هیچ محرک شبه اجتماعی مانند تلویزیون در اطراف او نیست، احتمال خندیدنش سه برابر بیشتر است. حتی روان شناسان آلمانی ثابت کرده اند اثرگذاری گاز خنده با اکسید نیتروژن نیز زمانی که افراد تنها هستند به مراتب کمتر است.

چه چیزهایی از نظر ما خنده دار است؟

معمولا همه ما زمانی که با یک موضوع خنده دار مواجه می شویم به طور غیرارادی می خندیم. اما درباره این که اساسا چه موضوعاتی از دیدگاه ما خنده دار به نظر می رسد سه نظریه یا تئوری سنتی مطرح است. براساس نظریه یا تئوری ناسازگاری ما انسان ها زمانی می خندیم که با اتفاقی مواجه شویم که از نظر عقلی یک اتفاق غیرممکن به نظر برسد. وقتی لطیفه ای می شنویم مغز ما به طور ناخودآگاه پایانی برای آن پیش بینی می کند. در چنین شرایطی وقتی پایان این لطیفه با آنچه ما پیش بینی کرده ایم متفاوت باشد، آن لطیفه خنده دار به نظر می رسد و فرد پس از شنیدن آن می خندد. براساس نظریه برتری ما زمانی به یک لطیفه می خندیم که نادانی یا اشتباهات افراد در قالب یک لطیفه بیان شده باشد.

در حقیقت احساس برتری نسبت به فردی که ایفاگر نقش اصلی داستان است موجب احساس خرسندی و خنده ما می شود. اما براساس تئوری آسودگی ، انسان ها زمانی می خندند که احساس می کنند باید از تنش های روزمره زندگی رها شوند. در حقیقت در این شرایط خنده به عنوان ابزاری برای کاهش تنش ها و استرس های عصبی روزانه مورد توجه قرار می گیرد.

آنچه خنده دار نیست

تفاوت های بین افراد در آنچه از سوی آنها خنده دار تلقی می شود، اثرگذار است. به نظر می رسد یکی از مهم ترین این تفاوت ها سن افراد است. نوزادان و کودکان همواره به دنبال شناخت دنیای اطرافشان هستند. بسیاری از اتفاقات پیرامون آنها مضحک و خنده دار به نظر می رسد. برای مثال ممکن است یک کودک به لطیفه ای ساده که یک فیل بامزه نقش اصلی آن را ایفا می کند، بخندد. این در حالی است که چنین موضوعی به نظر یک نوجوان اصلا خنده دار نیست. معمولا نوجوانان لطیفه هایی را که محور اصلی آنها بعضی موضوعات روزمره مانند غذا یا تفریح باشد، خنده دار تلقی می کنند.

در حقیقت آنها نوعی حس برتری را نسبت به کودکان تجربه می کنند. با افزایش سن نه فقط ویژگی های فیزیکی بلکه افکار انسان ها هم تغییر می کند. وقتی در مسیر زندگی تجربه های بیشتری کسب می کنیم؛ مسائل و موضوعات متفاوت تری از جمله تفاوت بین افراد به نظرمان خنده دار خواهد بود.

البته باید توجه داشته باشیم این که در کدام کشور و با چه فرهنگی بزرگ شده ایم در دیدگاه ما نسبت به آنچه موجب خندیدن می شود تفاوت بسیاری وجود خواهد داشت. به همین علت است که گاهی لطیفه ای در یک کشور خنده دار به نظر می رسد، در حالی که ممکن است در کشور دیگری اصلا خنده دار نباشد و این ناشی از تفاوت های فرهنگی بین افراد است.

منبع: جام جم آنلاین

ارسال به دوستان