۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۷۸۶۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - ۰۶-۱۱-۱۳۹۳
کد ۳۷۸۶۱۶
انتشار: ۱۱:۴۸ - ۰۶-۱۱-۱۳۹۳

روابط ایران و مصر ؛ سیاسی یا اجتماعی ؟!

رضا خصالی / کارشناس مسائل خاورمیانه
 
بی تردید بروز انقلاب اسلامی ایران تاثیر شگرفی بر تحولات سیاسی و فکری جهان اسلام خاصه در منطقه اسلامی ( خاورمیانه) از خود برجای گذاشته است و موج اسلام خواهی را در میان آحاد مردم و سطوح جامعه را قوام بخشیده است تا جایی که در سالهای اخیر در کشورهای منطقه اسلامی شاهد تحولات و تحرکات بنیادین هستیم که عملا اسلام خواهی و انقلاب اسلامی خواست اساسی آنهاست. هرگز هیچ سیاستمدار و نظریه پردازی نمی تواند تحولات کشورهایی چون تونس ، مصر ، یمن ، بحرین و... را مطالعه کند و نقش انقلاب اسلامی ایران و ایدئولوژی آن را نادیده بگیرد.
 
انقلاب 2011 مصر را می توان بعد از انقلاب اسلامی ایران غنی ترین و پویاترین انقلاب از منظر خاستگاه های فکری و نظری دانست هرچند اگر در عمل این انقلاب به حاشیه نمی رفت و کم کم رخت بر نمی بست شاید الان می بایست منطقه اسلامی را در نظم دیگری می یافتیم لکن خواستگاه های فکری و اساس این انقلاب به راحتی مانند عرصه ی عملی آن از میان نرفته چرا که مسئله ای ریشه دار و عمیق است. به طوری کلی دو پدیده و دو عامل اساسی در این راستا نقش پررنگ و حائز اهمیتی دارند : اندیشه های اخوان المسلمین و جامعه الازهر ؛
 اخوان المسلین که در سال 1928 توسط حسن البناء و شش تن دیگر از یاران او تاسیس شد به جد یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین جریانهای فکری جهان اسلام معاصر است که تفضیل و بسط آن از حوصله ی این مبحث خارج است اما باید به نکاتی حساس در خصوص آن توجه نمود. این جریان که اساسا جریانی مکتبی بود و کل جامعه را هدف قرار داده خواستار زدودن اندیشه های غربی و استعماری در کشور مصر بود که اغراض امپریالیستی را تامین می کرد و مصر را عرصه ی تاخت و تاز بیگانگان کرده بود آنها با تکیه اصلی بر اسلام و وارد کردن آن در همه عرصه های جامعه مصر مسبب سبز شدن دوباره ی ریشه ی اسلام در مصر بودند.هرچند امروزه اخوان از اصول خود فاصله گرفته و از یک جنش مکتبی به یک جریان سیاسی صرف خلاصه شده است اما اصول اولیه و اندیشه های ناب بسیار تاثیرگزار و نقش آفرین بوده است.

جریان دوم وجود جامعه الازهر در مصر است که از سال تاسیس آن یعنی 361 هـ.ق تا امروز در ادوار مختلف تاریخ اسلام نقش قابل ملاحظه ای داشته است. این دانشگاه و مرجع علمی اعظم صرفا به کشور مصر محدود نمی شود و امروزه به مقام مرجعیت علمی در میان اهل سنت مبدل گردیده است و از این روست که آن را مورد توجه قرار میدهد و سبب توجه متفاوتی بدان می شود.

به هر روی در جمهوری اسلامی ایران هم وضع مشابهی را مشاهده می کنیم. ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران و حوزه ی علمیه قم هر دو مرجعیت فکری و علمی بالایی دارند و به صورت جهان شمول درآمده اند. در تطبیق این دو پدیده به اشتراکاتی می رسیم که همان نقطه آغاز و حرکت می تواند باشد تا جایی که در صورت همگرایی این دو کشور هر هر سطح سیاسی یا علمی و اجتماعی می تواند تا حدی همگرایی در جهان اسلام و یا به طور شفاف تر در منطقه اسلامی را رقم زند. روشن است که اگر حوزه علمیه قم و جامعه الازهر قاهره به سوی تعاملات علمی بروند و اشتراکات را مطرح سازند و در نتیجه همگرایی علمی و فقهی محقق شود دیگر در منطقه اسلامی جایی برای جریانهای تکفیری و فرق ضاله وجود نخواهد داشت.
 
پس از انقلاب مصر در سطح سیاسی سفر رئیس جمهور دوکشور به کشورهای یکدیگر متاسفانه آن نتیجه مد نظر را در نظر نداشت و توفیق جمعی حاصل نشد  چرا که شاید شکافهای سیاسی عمیق تر از آن بود که اجازه دهد تا این امر محقق شود اما از این بعد سیاسی که بگذریم اخیرا توسط شیخ احمد طیب ، شیخ الازهر از حجت الاسلام احمد مبلغی رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی دعوت رسمی برای شرکت در کنفرانس " مبارزه با تروریسم و افراطی گری و تاکید بر نقش علما و موسسات دینی برای مقابله با افکار مخرب "  به عمل آمد و در سفری که جناب مبلغی به مصر داشتند اوضاع و جو را بسیار مطلوب برای ازسرگیری روابط دو جامعه اسلامی بیان کردند طوری که این مسئله از مهمان نوازی گرم و صمیمی شیخ الازهر تا دعوت رسمی و جلسات خصوصی و مباحث مطرح شده فی ما بین طرفین مشهود می باشد. 

به هر حال روابط این دو قطب مهم جهان اسلام که می تواند همگرایی جهان اسلام خصوصا منطقه اسلامی را در بر داشته باشد خواستار برنامه ریزی و دید ظریف و کارشناسانه ای می باشد که بازبینی روابط و اهتمام برای حاصل شدن آن از طریق علمی و فرهنگی بسیار محتمل تر بر عرصه سیاسی است چرا که شاید در سیاست منافع مورد توجه قرار گیرند و با برداشته شدن آن منافع این تقابل از میان رود اما رابطه ی علمی و فرهنگی به سبب اشتراکات و اصول مشترک هرگز از هم گسستنی نخواهد بود چرا که در تاروپود هر دو جامعه نهادینه شده است.
امید است که از سوی مسئولان و متولیان بر روی این نوع رابطه با کشور مصر و یا حتی سایر کشورهای مهم اسلامی تاکید بیشتری ورزیده شود تا تعایش اسلامی و همگرایی اسلامی محقق شود چرا که قطعا در این صورت دیگر جریانهای تکفیری و تروریسم منسوب به اسلام هرگز عرصه جولان نخواهد داشت. انشالله  
 
Rezakhesaly73@yahoo.com

 

ارسال به دوستان