عصر ایران- در اردیبهشت 1393 یک اصطلاح تازه به ادبیات سیاسی ایران اضافه شد که چون بار ارزشی و ایدیولوژیک نداشت حتی به کار طنز پردازان هم آمد و بارها و بارها در رسانه ها چه در مقام توصیف و چه طعنه و سرزنش به کار گرفته شد: « دلواپسان».
اصول گرایان رادیکال و مخالفان توافق هسته ای که در انتخابات 24 خرداد 1392 از سعید جلیلی حمایت می کردند و ریاست جمهوری را به چهره مورد انتقاد خود – حسن روحانی – واگذار کردند در میانه اردیبهشت 1393 از همفکران خود دعوت کردند در همایشی در محل سابق سفارت آمریکا در تهران شرکت کنند که عنوان آن در پوستر طراحی شده چنین آمده بود: « دلواپسیم – گردهمایی بزرگ منتقدان توافق ضعیف».
این همایش در حالی برگزار شد که تا سررسید توافق موقت ژنو تنها 45 روز باقی مانده و قرار بود در مذاکرات وین-4 بر سر دایمی کردن یا تمدید آن گفت و گوهای تازه ای صورت گیرد.
منتقدان روحانی که پیشتر خود را با اصطلاحات و واژه های ایدیولوژیک و «اولترا انقلابی» توصیف می کردند این بار عنوان «دلواپس» بر خود نهاده بودند و همین، دست حامیان توافق هسته ای و فعالان مستقل رسانه ای را باز گذاشت و از آن پس حجم عظیم و بی سابقه ای از مطالب با این عنوان یا استفاده از آن در لابه لای تحلیل ها و یادداشت ها تولید شد تا ابعاد این دلواپسی را بکاود و تحلیل کند.
همایش دلواپسان و انتقاد از توافق محتمل هسته ای که به تلاش برای چوب گذاشتن لای چرخ مذاکرات تعبیر شد و از جانب خود آنها تنها طرح دغدغه های انقلابی بود اما این تنها تکاپوی مخالفان دولت به حساب نمی آید.
چه ، آنان در اردیبهشت 1393 سه حرکت مشخص تبلیغی و عملی و رسانه ای علیه دولت و شخص رییس جمهوری را سامان دادند که با واکنش تند و طعنه آمیز روحانی نیز مواجه شد.
برپایی همایش دلواپسان تنها یکی از این سه است. دو مورد دیگر یکی پخش فیلم به ظاهر مستند اما بی مجوز « من روحانی هستم» بود و دیگری انتقاد از جشنی به مناسبت روز زن و با میزبانی همسر رییس جمهوری.
در فیلم «من روحانی هستم» کوشیده شده پیشینه حسن روحانی با این هدف تصویر شود که او را از چشم اصلاح طلبان و بدنه دموکراسی خواه اجتماعی بیندازد و به وی امید نبندند یا او را نزد اصول گرایان دارای مواضع متناقض معرفی کنند حال آن که حسن روحانی به رغم عضویت در جامعه روحانیت مبارز از سال 88 به بعد در هیچ یک از جلسات این تشکل محافظه کار شرکت نکرده و در انتخابات سال 92 نیز به جای آن که از جانب آن حمایت شود از پشتیبانی تشکل رقیب – مجمع روحانیون مبارز- برخوردار بود. همان تشکل رقیب جامعه روحانیت مبارز که در بدو تشکیل خود در سال 1367 نیز در فهرست نامزدهای مجلس سوم نام حسن روحانی را آورده بود.
از جشن روز زن نیز به دو سبب انتقاد کردند. یکی بر پایه ادعای ریخت و پاش و دیگری آنچه از زبان روح الله حسینیان سخنگوی جبهه پایداری – مهم ترین تشکل مخالف روحانی – بیان شد: «ما در ساختار سیاسی و حقوقی خود عنوان بانوی اول نداریم» و به این ذهنیت دامن زد که انگار همسر رییس جمهوری درصدد ابداع چنین عنوان یا جایگاهی در جمهوری اسلامی ایران بوده است. حال آن که یکی از میهمانان و دعوت شدگان – خانم فرشته طایر پور تهیه کننده سینما- متن
کارت دعوت را چنین منتشر کرد: «همسر رییس جمهوری اسلامی ایران از سرکار عالی دعوت می نماید تا مراسمی که به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بزرگداشت مقام زن برپا می شود شرکت فرمایید.»
سه گانه «من روحانی هستم»، « همایش دلواپسان» و « انتقاد ازجشن روز زن» مهم ترین موضوعات مطروحه در اردیبهشت 1393 بود.
رییس جمهوری نیز فرصت حضور در آیین روز مددکاری در 23 اردیبهشت و در سازمان بهزیستی را مغتنم شمرد و به صورت غیر مستقیم واکنش نشان داد و مواردی را به صراحت مطرح کرد:
- «خداوند به من حوصله زیادی عنایت کرده و هر روز حرف ها و مطالب زیادی می شنوم و می خوانم اما تا امروز کاملا نسبت به آنها بی اعتنا بوده ام و تنها گفته ام که خدایا گویا می خواهی با این نیش ها و آزارها اجر ما را زیاد کنی.»
- « سازگاری به معنی سازشکاری نیست. برخی از ما می پرسند: آیا می خواهید با دنیا بسازید؟ نه خیر! می خواهیم خنجر بکشیم و بجنگیم!»
- « نکند که به جای مدد کاری به دیگران آزار دیگران جزو افتخارات گروهی قرار گیرد. دیده اید آدم هایی را که با زبان شان نیش می زنند و به تعبیر عامیانه طرف را خیط می کنند و بعد لذت می برند و می گویند خوب خرابش کردیم یا خوب خیط ش کردیم. اینها بیمارند. اینها نیاز به مددکاری دارند.»
ضربه اصلی را اما آنجا وارد کرد که گفت:«عده ای به نام که باید در برابر قدرت ها و ابر قدرت ها بایستیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند.»
بدین ترتیب برخی از کسانی که با شعار «غارتگر بیت المال اعدام باید گردد» روی کار آمده بودند سال ها بعد با اتهام «غارت اموال مردم» رو به رو می شدند.
در فضای پر برخورد اردیهشت 93 پیشنهاد علی یونسی دستیار ارشد رییس جمهوری برای احیای جمعیت شیر و خورشید سرخ به جای« هلال احمر» نیز دستمایه انتقادات و حملات دلواپسان شد و آن را به منزله ایده تغییر پرچم جمهوری اسلامی تلقی کردند. حال آن که آرم جمهوری اسلامی یک مقوله است و موضوع شیر و خورشید (بدون تاج شاهی) و جمعیت شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان شناخته شده جمعیت های امدادی بین المللی بحثی دیگر و یونسی پیشنهاد خود را به سبب نگرانی از تکاپوی صهیونیست ها برای ثبت نشان خودشان با استفاده از این غیبت اعلام کرد.
در عرصه هنر نیز در اردیبهشت 93 محمد رضا لطفی نوازنده چیره دست تار درگذشت. هم او که اندک زمانی قبل تر از لغو مکرر کنسرت های موسیقی انتقاد کرده و گفته بود:
من از آنهایی که مخالفت یا بی توجهی می کنند می پرسم: آیا «ایران، ای سرای امید» هیچ حسی را در شما بر نینگیخت؟ آیا برای من که این همه سال زحمت کشیده ام و «ایران، ای سرای امید» من به سرود ملی بدل شده باید به اندیمشک بروم و بشنوم امکان برگزاری برنامه نیست چون فلان مقام محلی از موسیقی خوشش نمی آید؟!
در صحنه جهانی نیز عبدالعزیز بوتفلیقه بار دیگر رییس جمهوری الجزایر شد. هم او که در آستانه نوروز 1354 خورشیدی و در مقام وزیر خارجه الجزایر از شاه خواسته بود دوست زندانی او – دکتر علی شریعتی – را آزاد کند تا آن را شیرینی توافق ایران و عراق بر سر اروند رود (شط العرب) بدانند و شاه دربازگشت دستور آزادی دکتر شریعتی را صادر کرد.
در افغانستان نیز انتظار برای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ادامه یافت. هر چند که روشن شده بود یکی از دو کاندیدای اصلی – اشرف غنی زی و عبدالله عبدالله- خواهند بود.
اردیبهشت 93 را اگر بخواهیم با یک واژه توصیف کنیم البته همان «دلواپسان» خواهد بود.