۰۴ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۰۹۷۵۶
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۴-۰۵-۱۳۹۴
کد ۴۰۹۷۵۶
انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۴-۰۵-۱۳۹۴
گفتاری به بهانه سالروز صدور فرمان مشروطه

کامیابی و ناکامی مشروطه ایرانی/ نقش و نعش شیخ فضل الله

اگر از نقش «سیدین سندین» و «علمای ثلاث نجف» در مشروطه بگوییم بهتر است یا تنها بر اعدام شیخ فضل الله تاکید کنیم تا مشروطه ناکام و منحرف خوانده شود؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز – 14 مرداد ماه- یکصد ونهمین سالروز صدور فرمان مشروطه است که به منزله پیروزی اولیه مشروطه خواهان در تحقق هدف تبدیل قدرت مطلقه به مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی برای تمشیت امور تلقی می شود و پیروزی قطعی البته بعد از فتح تهران در دوره جانشین مظفر الدین شاه رخ داد.

  هر چند که آرمان نخستینِ جنبش مشروطه تاسیس عدالت‌خانه بود اما در عمل کاهش اختیارات پادشاه و تن دادن او به نظام پارلمانی و حکومت‌داری بر پایه قواعد مدرن و تبدیل «رعیت» به «شهروند» به عنوان نشانه های پیروزی انقلاب مشروطه به حساب می‌آید و دیدیم که پس از مظفر الدین شاه  پادشاه بعدی -محمد علی شاه قاجار - زیر بار آن نرفت و حتی مجلس را به توپ بست اما سرانجام بختیاری‌ها و سردار سپهسالار تنکابنی از گیلان و مردانی از اصفهان و آذربایجان آمدند و در یک حرکت ملی با یاری دیگران و با همت بزرگانی چون ستارخان و باقرخان تهران فتح شد و مشروطه در دو مرحله به ثبت رسید؛نمونه ای بی بدیل از اتحاد ملی. 

  با این حال این روایت را بسیار می شنویم که مشروطه به بار ننشست. نخست به این خاطر که شیخ فضل الله نوری را مشروطه خواهان به جرم مشروعه خواهی او بردار کردند و با انکار نقش روحانیت «نعش» شیخ به مثابه پرچم غرب زدگی بر‌دار شد ( تعبیر تاثیر‌گذاری از جلال آل احمد) و دیگر به این سبب که تنها 14 سال بعد از 14 مرداد 1285 خورشیدی، سید ضیاء الدین طباطبایی با هم دستی رضا خان کودتا کردند و مشروطه در عمل به محاق رفت.

  در این تحلیل ها آنچه نادیده انگاشته می شود دست توطئه‌گر خارجی است که پس از پیروزی ایرانیان بر استبداد داخلی در صدد تضعیف این سرزمین برآمدند و در بیرون مرزها هم جنگ جهانگیر اول درگرفت و قطعه قطعه کردن هر دو سرزمین عثمانی و ایران اجتناب ناپذیر می نمود اما اتقلاب اکتبر در روسیه به مثابه معجزه ای الهی برای ایران - به تعبیر ملک‌الشعرای بهار- پروژه تضعیف ایران را متوقف کرد و از گزند همسایه شمالی در امان ماندیم.

  اگر انقلاب مشروطه به مسیر دیگری افتاد اما به این خاطر بودکه تحولات بیرونی ، اولویت آزادی و عدالت اجتماعی را کنار زد و حفظ امنیت و تمامیت ایران در صدر قرار گرفت و این اقتضای هر دورانی است که تهدید خارجی پررنگ می شود.

  با این حال نام شیخ فضل الله نوری در هر دو سو شنیده می شود: هم آنان که مشروطه را ناکام و دچار انحراف می‌دانند و می‌گویند روشنفکران یکی از رهبران روحانی را بر‌دار کردند و پیمان شکستند و هم کسانی که یادآور می‌شوند حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را شیخ ابراهیم زنجانی به استناد فتوایی از آخوند خراسانی صادر کرده بود که اقدام محمد علی شاه قاجار در به توپ بستن مجلس را مصداق افساد فی الارض دانسته و چون شیخ فضل الله هم از این کار حمایت کرده بود او را نیز مصداق آن دانستند و حکم به اعدام دادند.

  این گفتار نمی خواهد به بررسی نقش شیخ فضل الله بپردازد اما برای آن که حتی خواننده و کاربری که چندان با ریزه کاری های مشروطه آشنا نیست نیز سر در گم نشود چند نکته را یادآور می‌شود:

1  - در این که شیخ فضل الله مجتهد سرشناسی بوده هیچ تردیدی نیست.  کما این که ادوارد براون مستشرق نامدار در کتاب انقلاب ایران نیزبر این موضوع صحه می گذارد. او می نویسد: «شیخ از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف بود و فقیه جامع و کامل و مجتهدی سرشناس بود و برتر از سایرین».  

حتی احمد کسروی در تاریخ مشروطه می نویسد: «از مجتهدان بنام و باشکوه تهران شمرده می شد». اما در میان کسانی که بعدتر در جبهه مخالف او قرار گرفتند نیز نام  روحانیون آشنا و سرشناس کم نیست: سید محمد طباطبایی و شیخ محمد واعظ و البته آخوند خراسانی که گفته می شود در مقطعی اخذ شهریه از شیخ را حرام اعلام کرد.-[منبع نقل اخیر: دکتر بهشتی سرشت در گفت و گو با نشریه حریم امام].

2- وقتی محمد علی شاه مجلس را به توپ می‌بندد و در حالی که آخوند خراسانی حکم می دهد شاه مفسد فی الارض است شیخ فضل الله از اقدام شاه حمایت می کند و در رساله «تذکره الغافل و ارشاد الجاهل» شاه را می ستاید.-[ همان]

3- اعدام شیخ در دادگاهی به ریاست فردی در لباس روحانیت و نه یک قاضی غیر روحانی صادر می شود و در حضور 4 هزار نفر به دار آویخته می شود و صدای اعتراض چندانی برنمی خیزد در حالی که در مرداد 1288 خفقان مرسوم هم در کار نبوده است.

4- در برخی روایت های رسمی این تلاش دیده می شود که گفتار و رفتار شیخ فضل الله را تماما مورد تایید امام خمینی بدانند. حال آن که الگوی سیاسی رهبر فقید انقلاب بی گمان و بی هیچ تردید آیت الله سید حسن مدرس بود نه شیخ فضل الله .

در کل صحیفه نور، امام تنها چهار بار از شیخ نام می برد حال آن که بارها از شهید مدرس یاد کرده است. نکته بسیار قابل تامل این که مدرس از دوره دوم به بعد وارد مجلس می شود در حالی که شیخ ابراهیم زنجانی صادر کننده حکم اعدام شیخ فضل الله نیز چهار دوره نماینده بوده ولی هیچ گاه مدرس به اعتبار نامه او به سبب این صبغه و سابقه اعتراض نمی کند.

  نشانه دیگر این که شیخ فضل الله گفته بود «ما در اسلام مجلس نداریم چون رای یک بابی و بهایی با یک مجتهد برابر نمی شود» اما مدرس نماد پارلمانتاریسم در ایران است و امام خمینی نیز مجلس را در راس امور می دانست و شیوه مدرس را می پسندید.

5- این توضیحات به معنی تایید حکم اعدام شیخ فضل الله نیست. زیرا امکان دفاع به او ندادند و در حالی او را به اتهام خیانت محاکمه کردند که عین الدوله نه تنها بخشوده شد که به صدارت عظما هم رسید ! لیاخوف روسی را هم عفو کردند و محمد علی شاه را با تحمیل هزینه سنگین سالانه یکصد هزار تومان به خارج فرستادند! آیا تنها شیخ فضل الله به آرمان های مشروطه پشت کرد و شاه و عین الدوله و لیاخوف و شاپشال بی گناه بودند؟!

6- امام خمینی در یک سخنرانی در آبان 1359 «ایستادگی» شیخ بر سر «مشروطه مشروعه» را می ستایند و «اعدام» او راتقبیح می کنند اما بر همه گفتارها و رفتارهای وی مهر تایید نمی زنند. هوشمندی امام در این است که دست خارجی را در کار می بیند و به دو گانه روحانی – روشنفکر نمی پردازد:« خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد و مجتهد و دارای مقامات عالیه را برای او یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه در حضور جمعیت او را به دار کشیدند.»-[ صحیفه نور- جلد 13 – صفحه 175]

  تفاوت نگاه امام با پاره ای تاریخ گویان امروزی در این است که اولا بر محاکمه او به دست یک روحانی/ روحانی نما تاکید می کنند ثانیا پیکان حمله را به جانب جریان های داخلی نمی گیرد ثالثا بر نقش «خارجی ها» انگشت می گذارند.

7- اعدام شیخ فضل الله در روز تولد حضرت علی ع و سکوت غالب روحانیون و روشنفکران به اختلاف ها دامن زد و سال بعد نیز در سایه همین اختلافات سید عبدالله بهبهانی هم ترور شد.

8-  در کتاب های درسی از شیخ فضل الله و سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی به عنوان رهبران سه گانه روحانی جنبش مشروطه یاد می شود در حالی که شیخ آشکارا به صف مخالفان پیوست و کار او به جایی رسید که از اقدام محمد علی شاه در به توپ بستن مجلس حمایت کرد. اکنون ما شیخ فضل الله را می شناسیم و بزرگراهی هم در تهران به نام او ست اما درباره علمای ثلاث ( سه گانه ) نجف که خاطر مردم را از شرعیت و اسلامیت مشروطه خواهی آسوده کردند چه می دانیم؟ آخوند خراسانی، ملا عبدالله مازندرانی و میرزا خلیل تهرانی علمای ثلاث نجف بودند و چنانچه عقاید آنان درباره مشروطه منتشر و در کتاب های درسی آموزش داده شود بیشتر به نفع روحانیت و مرجعیت است یا این که مدام بر نقش یا نعش شیخ فضل الله تاکید کنیم که از مشروطه مشروعه به مشروطه مشئومه رسید؟ -[مشئومه به معنی شوم].

9- این جفایی بسیار در حق روحانیت مشروطه خواه و آزاد اندیش است که گمان رود شیخ فضل الله نوری با همه مراتب فقهی و اجتهادی که داشت و با همه نارواییِ بر دار کردن او یگانه نماد روحانی مشروطه بوده که بعد تر با مخالفان هم سو شده است. چه، در دوران استبداد صغیر عمامه از سر سید عبدالله بهبهانی و سید محیط طباطبایی برداشتند و کشان کشان به باغشاه بردند و در برابر دیدگان آنان ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان شیرازی صور اسرافیل را کشتند. دو روحانی شاخص در کنار دو روشنفکر اسیر شدند و سید عبدالله پیغام داد مرا هم اعدام کنید. تحمل دیدن این صحنه ها را ندارم.

10- این درست است که مشروطه به همه اهداف خود نرسید. اما ایران صاحب قانون اساسی و پارلمان شد و همین که همه دستاوردهای عمرانی و توسعه ای رضا شاه در مقابل محدود کردن مشروطه و بی اعتنایی به پارلمان قرار می گیرد دستاورد مشروطه است.

این که پس از آن هر حکومتی در ایران با نوع پارلمان در آن محک می خورد و حتی مشروطه خواه بزرگی چون دکتر محمد مصدق را به خاطر برپایی همه پرسی برای انحلال مجلس وقت سرزنش می کنند ( در حالی که خود مردم منحل کردند و نه مصدق) همه دستاورد مشروطه است.

  حتی همین که نوع مواجهه با شیخ فضل الله را تقبیح می کنیم به خاطر این است که مشروطه در پی تعمیم عدالت بود نه این که مجتهدی شاخص به اتهام سیاسی و نه قتل و جنایت اعدام شود.

مشروطه یک پروژه نبود که شروع و تمام شود. یک پروسه بود که در دل آن یک قانون اساسی نوشته شد و اگر انقلاب دیگری درگرفت به این خاطر بود که پادشاه آخر به قانون اساسی مشروطه وفادار نماند وهمه بر این نکته متفق القول هستند که اگر محمد رضا پهلوی به دنبال قدرت مطلقه نبود و به تعبیر رایج «سلطنت می کرد نه حکومت» چه بسا انقلاب درنمی گرفت و سلطنت بر نمی افتاد و امام خمینی نیز تا قبل از 1342 در مقام نصیحت بود نه براندازی.

   شاه اما مجلس و پارلمان و احزاب را که دستاورد مشروطه بودند به سخره گرفت و یک حزب – رستاخیز- را کافی دانست و حکایتی رفت که می دانیم.

  در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم با این که برپایه انقلابی به نام اسلام نوشته شد ملاحظات دموکراتیک بیشتر است و در عین حال برای آن که آن تقابل ها پیش نیاید نهاد شورای نگهبان تعبیه شد.

  کوتاه این که تاکید بر نقش و نعش شیخ فضل الله اگر به قصد عبرت تاریخی و پی بردن به توطئه های «خارجی» باشد (تعبیر صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی) آموزنده است اما اگر با این هدف صورت پذیرد که روحانیت مشروطه را تنها در شیخ فضل الله منحصر کنیم و ازعلمای ثلاث و سیدینِ سندین (دو سیدی که حرف آنان برای مردم سند بود) غافل شویم و یادمان برود که مدرس به قواعد پارلمان تن داد و از دوره دوم وارد صحن شد  هیچ کمکی نمی کند و نسل تازه گمان می برد همه قرائتی چون شیخ فضل الله داشته اند. تاریخیت و عبرت آموزی او به جای خود اما الگو باید همچنان مدرس باشد.

  گزاره صریح تر این که مشروطه ایرانی اگرچه به تمامی کامیاب نشد اما نمی‌سزد با صفت ناکام از آن یاد کنیم.
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱۱۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
26
128
لطفا همونجور که اسامی سپهسالار،سردارخان و باقرخان رو میگید،اسم بزرگی چون سردار اسعد رو هم بنویسید...
مایده
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
210
39
عزیز روشنفکر چرا خودت رو به کوچه علی چپ میزنی نقش دولت فخیمه انگلیس و فراماسونهای دست اموز ان از قبیل تقی زاده و یپرم خان امنی در انحراف مشروطه و اعدام شیخ شهید قابل انکار نیست
م ی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
146
53
من شک ندارم شیخ فضل الله نوری دغدغه دین داشت آنچه می گفت و آنچه می کرد برای دنیا و دنیاطلبی نبود که اگر بود دار مرگ را بر دار دنیا ترجیح نمی داد اما همه آنچه او می گفت و انجام می داد ناشی از فهم او از دین و درکش از واقعیت های سیاسی و اجتماعی بود و صد البته آن فهم و این درک قابل نقد است و خرده بر آن فراوان و به نظرم جمهوری اسلامی امروز ما به مراتب به اندیشه های مخالفان شیخ امثال محمد حسین نائینی ها نزدیک تر است تا دیدگاه های شیخ شهید که سوگمندانه از او یاد می شود و از انها نه!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
210
33
سلام
اعدام شيخ فضل الله نوري با توطئه انگلستان و به دست حكومت وقت صورت گرفت و هركسي كه آنرا تاييد كند به نظر من در راستاي اهداف انگستان بئده است . ( ر.ج مقاله ديانت بر سر دار)
دانشجو
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
21
166
سلام
بنده تا زمانی که وارد رشته علوم 30یاسی نشده بودم، همزبان با کتب تاریخ مدارس برای شیخ فضل الله تصوری نیک قائل بودم. اما در ترم اول و با مطالعه کتاب سنت و مدرنیته دکتر زیباکلام نظرم تغییر کرد.
هرچند بعدتر به واسطه مطالعه قلم جناب خدیر در هفته نامه امیدجوان بر عمق آگاهی ام افزوده شد.
سلامت و شاد باشید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
16
112
مثل همیشه مقالات آقای خدیر فوق العاده اند. ممنون
علیرضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
16
108
تحلیل زیبا و منصفانه ای بود
برای نگارنده آرزوی ادامه نگارش و ارائه نظراتشان را دارم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
15
134
مطلب بسیار مفیدی بود
اما حوزه فراگیری ان کم
آنچه صدا و سیما و کتابهای درسی در اذهان جوانان و مردم وارد می سازند با نوشته های ما تناقض فراوان دارد