با وجود پیشرفت روزافزون علم و وارد شدن تکنولوژی در زندگی انسان و همچنین امکان آزمایش و ضبط وقایع و شناخته شدن بسیاری از شگفتیهای جهان، هنوز هم وقایعی رخ میدهند که علم از یافتن پاسخی برای آنها در میماند و جای خود را به اما و اگرها میدهد.
تمام ما داستانهای زیادی از وقایع غیر قابل توضیح و اتفاقات غیر طبیعی شنیدهایم که اگرچه بسیاری از آنها زاییدهی ذهن است، اما برخی نیز ممکن است از واقعیت ریشه گرفته باشند. در ادامه به ۱۰ مورد از پدیدههایی که از نظر علم غیر قابل توضیح هستند اشاره خواهیم کرد؛ اگرچه اینها فقط نمونههایی برگزیده از پدیدههای غیر قابل توضیح هستند.
۱۰. صدای «ها» در تائوس
برای سالها برخی از ساکنین و بازدیدکنندگان از شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو از شنیدن صدای مبهمی شبیه به «ها» و یا همهمه شکایت میکردند. شنیدن چنین صدایی مبهم و با فرکانس پایین در صحرا غیر قابل توجیه است. عجیب اینکه تنها حدود ۲ درصد از ساکنان تائوس گزارشاتی از شنیدن آن دادهاند؛ برخی معتقدند این صدا توسط عوامل آکوستیک طبیعی به وجود آمده است؛ اما عدهای دیگر گمان میکنند فجایع تاریخی و یا رازهایی مخفی مانده باعث ایجاد این زمزمه میشود. چه این پدیده را صدایی واقعی از همهمه، زمزمه و یا چیزی شبیه به اینها بدانیم و یا بازخورد طبیعی و روانی که مغز در شرایطی فوقالعاده تولید میکند، هنوز هیچکس قادر به دادن توضیحی منطقی برای منشاء این صدا نشده است.
۹. پاگنده
برای چندین دهه در سراسر آمریکا شاهدان عینی گزارشاتی مبنی بر مشاهدهی جانوری وحشی و پرمو که بر روی دو پا راه میرود داشتنهاند؛ اما با وجود مشاهدهی پاگنده توسط هزاران نفر کمترین اثری از این موجود یافت نشده است، نه شکارچی موفق به شکار پاگنده شده است و نه اتومبیلی به این موجود برخورد کرده است و نه حتی پاگندهای به مرگ طبیعی مرده است. به دلیل عدم وجود شواهد فیزیکی مانند استخوان و یا دندان از این موجود امکان وجود آن بسیار ضعیف به نظر میرسد؛ اما گزارشهای شاهدان عینی به همراه عکسها و فیلمهایی مبهم مانع از آن میشود که بتوان عدم وجود این موجود را اثبات کرد. متأسفانه علم قادر نیست اثبات کند که موجوداتی مانند پاگنده و یا هیولای دریاچه وجود ندارند؛ زیرا با احتمالی هرچند بسیار ضعیف، ممکن است چنین موجوداتی در جایی دور از چشمان انسان هنوز زنده باشند.
۸. بینش فراطبیعی
حتماً برای شما هم پیش آمده که گاهی در دلتان احساس ناخوشایندی نسبت به موضوع و یا اتفاقی داشته باشید و یا احساس کنید از قبل از نتیجهی واقعهای باخبر هستید؛ همان چیزی که به نام حس ششم شناخته میشود. بیشتر این احساسات غیر واقعی هستند و از اضطراب و یا عوامل محیطی ناشی میشوند. اما به نظر میرسد در برخی موارد حس ششم به درستی عمل میکند. روانشناسان متوجه شدهاند که با انتخاب ناخودآگاه کلمات توسط مردم میتوان به اطلاعاتی مرتبط با اتفاقات عمدهی محیط اطراف دست پیدا کرد، اگرچه نمیدانیم چگونه و با چه مکانیزمی این اطلاعات به ذهن انسان منتقل میشود. روانشانسی تنها میتواند پرده از قسمتی از این راز بردارد و علم راه سختی برای رسیدن به پاسخی برای این سؤال پیش روی خواهد داشت. آیا بینش فراطبیعی وجود دارد و اگر وجود دارد چگونه و از کجا این قدرت در اختیار انسان قرار گرفته است.
۷. ناپدید شدنهای مرموز
مردم به دلایل مختلفی ناپدید میشوند، فرزندان زیادی از محیط خانواده فرار میکنند؛ برخی از افراد بر اثر حادثه به خانه باز نمیگردند و برخی دیگر قربانی آدمربایی شده و یا کشته میشوند؛ ولی در نهایت آثاری از اکثر آنها به دست میآید؛ اما نه تمام آنها. نیروهای انتظامی با به دست آوردن سرنخها و مرتبط کردن افراد به آن، و با تحت فشار قراردادن مظنونین از نظر روانی سعی در یافتن جوابی برای سؤالات خود دارند. اما اگر هیچ سرنخ و شواهدی یافت نشود، حتی کارکشتهترین کارآگاهان نیز با پروندههایی غیر قابل حل روبرو خواهند شد. ناپدید شدنهای مرموز به گمشدن انسانهایی اشاره میکند که پس از مدتها تحقیق و اعلامهای عمومی، چه کارآگاهان پلیس و چه علم پزشکی قانونی نتوانستهاند جوابی برای آن فقدان پیدا کنند؛ آیا برای تمام این ناپدید شدنها جوابی منطقی وجود دارد؟
۶. ارواح
از مکبث شکسپیر تا روح هالیوود، و از سرخپوستان آمریکایی تا ساموراییهای ژاپن در تمام تمدنها و فرهنگها افسانههایی در مورد دیده شدن و ارتباط با ارواح وجود دارد. بسیاری گزارشهایی از تجلی شمایل عزیزان در گذشتهی خود میدهند؛ اما با تمام این تفاسیر علم به اثباتی قطعی برای وجود روح دست نیافته است. شاهدان عینی معتبر، تصاویر گرفته شده از ارواح و حتی ارتباطهایی که به آنها نسبت داده میشود، هیچکدام نمیتواند از نظر علم وجود ذاتی غیر مادی را برای انسان متصور شوند؛ اگرچه عدم وجود روح نیز غیر قابل اثبات به نظر میرسد. اگر روزی از رازهای مرگ پرده برداریم، ممکن است بتوانیم به جوابی علمی برای وجود روح برسیم.
۵. آشناپنداری
دژاوو معادلی فرانسوی برای "از پیش دیده شده" است و اشاره به احساسی مشخص و گیجکننده دارد؛ احساسی مرموز از تجربهی قرار گرفتن در شرایطی خاص و پیشامدن اتفاقاتی که گویا پیش از این در جهانی دیگر تجربه کردهایم. ممکن است به ساختمانی وارد شوید یا به مکانی در کشوری دیگر بروید، جایی که مطمئن هستید پیش از این هرگز در آنجا نبودهاید، اما آن مکان به طور ترسناکی برایتان آشنا به نظر برسد؛ و یا ممکن است در فضایی اتفاقاتی را تجربه کنید که گویا شبیه آن برایتان تکرار شده است؛ همانند فیلمی که از پردهی چشمانتان میگذرد. برخی آشناپنداری را به تجارب روانی و یا خاطراتی فراموش شده از گذشتهی انسان مرتبط میدانند. همانند بینش فراطبیعی، روانشانسی فقط قسمتی از جواب این راز خواهد بود و در نهایت علت این پدیده و ماهیت آن برای علم رازی سر به مهر باقیمانده است.
۴. اشیاء ناشناختهی پرنده
شکی نیست که اشیاء ناشناختهی پرندهای وجود دارند؛ بسیاری از اشیاء آسمانی هیچگاه قابل شناسایی نخواهند بود؛ به عنوان مثال احتمالاً شهاب سنگی که در آسمان کشورمان مشاهده شد اما هنوز هیچ اثری از آن یافته نشده است یکی از این موارد است؛ اما در نظر گرفتن UFO به عنوان فضاپیمایی نورانی که از جهانی بیگانه فقط برای تماشای زمین ما آمده است موضوع دیگری است. با وجود فاصلههای فوقالعادهی مابین ستارهها و تلاشهای زیادی که برای ردیابی آثاری از تمدن در کهکشانها انجام میشود، درست بودن چنین سناریویی بعید به نظر میرسد. اما با وجود تلاشهای زیادی که برای مرتبط دانستن علل طبیعی با گزارشهای مرتبط به مشاهدهی بشقاب پرنده انجام میشود، هنوز هم بسیاری از گزارشهای معتبر مشاهدهی یوفو غیر قابل توضیح باقیمانده است.
۳. تجربهی نزدیک به مرگ و زندگی پس از مرگ
برخی از افرادی که تا یک قدمی مرگ پیش رفتهاند از تجاربی عرفانی صحبت میکنند که ممکن است به جهانی فراتر از قبر اشاره داشته باشد. قدم گذاشتن در تونلی به سوی نور، ملاقات عزیزان از دست رفته و احساس آرامش، گزارشاتی تکراری از برخی افرادی است که دچار سکته و حملههای قلبی شدهاند. با این حال هیچکس نتوانسته است وجود جهانی را فراتر از مرگ اثبات کند. مخالفان این نظریه معتقدند که تجربههای نزدیک به مرگ در اثر آسیبهای مغزی و یا بر اثر مسکنهای قوی قابل توجیه هستند، به هرحال آنچه درهنگام مرگ در انتظار انسان خواهد بود یکی از بزرگترین رازهایی است که علم به جوابی برای آن نرسیده است.
۲. قدرتهای ذهنی و ادراک فرا حسی
اعتقاد به قدرتهای فراتر از معمول ذهنی و ادراک فرا حسی در میان پدیدههای غیر طبیعی در بالاترین مکان قرار میگیرد. اعتقاد به نیروهای فراطبیعی ذهن چنان گسترده است و با خرافات آغشته شده که میتوانیم با اطمینان بگوییم تمام افرادی که ادعای داشتن چنین قدرتهایی را میکنند شیاد هستند. بسیاری معتقدند که بینش فراطبیعی (قسمت ۸ را ببینید) نوعی قدرت ذهنی است که در شرایطی خاص میتواند به دستیابی به اطلاعاتی محرمانه و غیر قابل دسترسی و خبرهایی از آینده منتهی شود. محققان بر روی بسیاری از افرادی که ادعا میکنند چنین قدرتهایی را در اختیار دارند آزمایشهایی را انجام دادهاند؛ اما نتیجهی تمام آنها تاکنون یا منفی و یا مبهم بوده است. برخی استدلال میکنند که قدرتهای روانی نمیتوانند آزمایش شوند و یا به دلایلی این نیروها در حضور آزمایش کنندگان و دانشمندان کمرنگ و یا محو میشود که اگر این مطلب درست باشد به نظر نمیرسد علم هیچگاه قادر به اثبات چنین قدرتهای فراطبیعی از ذهن انسان باشد.
۱. اتصال ذهن به بدن
با وجود پیشرفتهای شگرف که هر روز در علم پزشکی شاهد هستیم، اما درواقع در شروع راهی که به درک کامل تواناییهای مغز منتهی میشود قرار گرفتهایم؛ به عنوان مثال اثر دارونماها نشان میدهد باوری که در ذهن بیمار در مورد امکان بهبودی شکل میگیرد قادر است باعث ایجاد بهبودی و یا وخامت حال بدن شود. سالها است که انسان از قدرتهای ذهنی افرادی که در شرایط خاص میتوانند بر درد چیره شوند و یا زخم و بیماری را مداوا کند حیرتزده شده است. با کمک روانشناسان و استفاده از روشهای ذهنی مانند هیپنوتیزم و القاء تلاشهای فرآوانی برای رسیدن به روشی علمی برای استفاده از قدرتهای مغز در بهبود بیماری انجام شده است. به نظر میرسد قدرت مغز در کنترل اندام و التیام خود به حدی شگفتانگیز است که در صورت پیدا شدن راهی برای استفاده از این قدرت عظیم طب نوین کاملاً دگرگون خواهد شد؛ اگرچه هنوز جوابی برای چگونگی این قدرت و چرایی مخفی بودن آن از خودآگاه ذهن یافت نشده است.
و در انتها خاطر نشان میکنم باور به مسائل اثبات نشده اگرچه هیجانانگیز است، اما میتواند دری باشد به سوی شیادان. تا نتوان پدیدهای را تکرار و آزمایش کرد از نظر علمی آن پدیده غیر قابل اثبات است. سالها است بنیاد جیمز رندی جایزهای یک میلیون دلاری را برای اثبات فقط یک واقعهی ماورالطبیعه اختصاص داده است، اما هیچکس موفق به دستیابی به آن نشده است، که این خود اثباتی است بر بیاساس بودن ادعاهایی مانند طالعبینی و یا آیندهبینی.
منبع: زومیت