- انتخاب حسن غفوری فرد به عنوان رییس خانه احزاب (به مدت یک سال) از اتفاقات مثبت این روزها به حساب می آید. نه به این سبب که چه کسی رییس خانه احزاب شده که بر اساس قرعه کشی صورت گرفته شده ریاست سال اول خانه احزاب به اصول گرایان، سال دوم به مستقلها و سال سوم به اصلاح طلبان میرسد و از این نظر بر خلاف پاره ای ذوقزدگی ها اتفاق خاصی رخ نداده و انتخاب یک چهره اصولگرا طبیعی است.
رییس جمهور روحانی وعده داده بود تشکلهای تعطیل شده و به محاق رفته در عصر احمدینژاد را با تدبیر و بیسر و صدا باز کند و از همان ابتدا نگاهها به سوی سه نهاد مشخص بود: خانه سینما، خانه احزاب و انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران.
در همان آغاز، خانه سینما بهرغم تلاشهایی برای موازیسازی باز شد. کار انجمن صنفی روزنامه نگاران اما به رغم آن که وزارت اطلاعات شکایت خود را پس گرفت به مشکل خورده و هنوز ساختمان آن تعطیل است. گشایش خانه احزاب نیز با اما و اگرهایی رو به رو بود. حتی برخی از اساس ضرورت وجود چنین نهادی را انکار میکردند اما همین که خانه احزاب فعالیت خود را از سر گرفته و یک چهره معتدل سیاسی نیز ریاست یک سال اول آن را در دوره جدید بر عهده گرفته خبر خوبی به حساب میآید.
خانه احزاب در دولت گذشته تعطیل شد. نه به خاطر مشکلاتی که بر سر راه ادامه فعالیت احزاب شاخص اصلاح طلب پدید آمد که بیشتر به این دلیل که شخص محمود احمدینژاد هیچ کانون مستقل از قدرت را بر نمیتافت و با هر تشکیلاتی که بند ناف آن به بودجه دولت و نظارت دولت بسته نبود سر ستیز داشت؛ ولو نسبتی با دیگر ارکان حاکمیت هم داشته باشد.
با این نگاه بود که نه دانشگاه آزاد را برمیتافت، نه بانکهای خصوصی را و نه انجمنهای صنفی تاثیرگذار را و صد البته احزاب و به تبع خانه احزاب را.
با این که خود پیشینه عضویت در دو تشکل سیاسی – جامعه اسلامی مهندسین به ریاست محمد رضا باهنر و جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی به دبیری حسین فدایی - را داشت اما پس از به دست گرفتن قدرت و ریاست جمهوری مدام در تخفیف و تحقیر مقوله حزب و تحزب سخن میگفت و هیچگاه حتی دعوت دبیر کل وقت حزب موتلفه را نپذیرفت و حتی برای سالگرد شهدای موتلفه هم نمیرفت.
در سخنرانی شهرستان نظرآباد مدیرعامل یک بانک خصوصی را متهم کرد هر چند هم او را بعدتر به عضویت در کارگروه تحول بانکی گماشت اما با این گفتارها و رفتارها نشان میداد که با تشکلهای خصوصی چه سیاسی چه صنفی و چه اقتصادی نسبتی ندارد و جالب این که خود درسالهای آخر درصدد تاسیس دانشگاه غیر دولتی برآمد و به تازگی به همایش حزبی یاران (یکتا) رفت.
با آن نگاه خانه احزاب سرنوشتی جز تعطیلی نداشت. چندان که انجمن صنفی روزنامه نگاران و خانه سینما هم تعطیل شدند. همان گونه که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک را هم تحمل نکردند. در باور اینان تنها جایی باید باز میبود که کلید آن در دست خودشان باشد و صدای غیر از آن نشنوند و وقتی دولتی با اصل حزب و تحزب مشکل داشته باشد معلوم بود که خانه احزاب به مثابه باشگاه احزاب تحمل نمیشد.
درباره پارلمان یا باشگاه بخش خصوصی یا همان اتاق بازرگانی دولت به کرسیهای خود در اتاق دلگرم بود و درصدد تعطیل آن برنیامد یا زورشان نرسید. زیرا اتاق بازرگانی سالهای دهه 60 را هم تاب آورده بود.
در دولت اصلاحات سه تصمیم مهم درباره تقویت حزب و تحزب اتخاذ شد: اول این که احزاب اجازه یافتند در جریان انتخابات، نمایندگان مستقل و مشترکی داشته باشند. دوم این که فارغ از صبغه و سابقه شان یارانه بگیرند و سومی هم تاسیس همین خانه احزاب بود.
دولت احمدینژاد اما هر سه را تعطیل کرد. اکنون خانه احزاب احیا شده است. شاید برخی کافی ندانند یا صوری بدانند و بگویند احزابی همچنان در محاقاند یا گرایش سیاسی رییس خانه احزاب را به رخ دولت بکشند. اما آنچه مهم است این است که خانه احزاب هم باز شده و رییس آن هم برگزیده شده و هم یک گرایش مهم سیاسی که برخی بعد از وقایع سال 88 آرزوی حذف آن را داشتند رسما در آن حضور دارد.
همان گونه که بازگشایی نهادها به خانه سینما محدود نماند و سراغ خانه احزاب را نیز گرفتند پس از خانه احزاب نیز میتوان به گشایش نهادهای باقیمانده دل بست و فرمولهایی مانند خانه احزاب را نیز قابل بررسی دانست.