روزنامه شهروند نوشت: «کافیست روزنامههای چند ماه پیش و نه حتی چند سال پیش را ورق بزنید، کافیست کمی به آرشیو اخبار سایتهای مختلف سری بزنیم تا ببینید از آن اعتراضات گسترده جامعه پزشکان به سریال «در حاشیه» زمان زیادی نگذشته است؛ حاشیههایی که آنقدر پررنگ شد تا یکی از تلخترین بازگشتها به تلویزیون برای مهران مدیری رقم بخورد. حالا باز این دایره شکایت و شکایتکشی چرخیده و نوبت به «تنهایی لیلا» سریال پربیننده این روزهای تلویزیون رسیده است.
داستان «تنهایی لیلا» که تازهترین اثر محمدحسین لطیفی است و به قلم حامد
عنقا به نگارش درآمده به گونهای بود که تقریبا همه مطمئن بودند شکایتی از
سوی معاملات ملکیها یا متولیان امامزادهها آن را تهدید نمیکند اما
عدهای از وکلا با انتشار نامهای سرگشاده به رئیس سازمان صداوسیما به دلیل
آنچه مخدوش کردن چهره وکلا نامیدهاند از سازندگان سریال «تنهایی لیلا»
شکایت کردهاند و به صداوسیما گفتهاند یا نقش تنها وکیل این سریال که
وکالت شخصیت منفی داستان بر عهده اوست را حذف کنند یا پخش سریال متوقف شود.
به این ترتیب وکلا هم با این شکایت نشان دادند که از این به بعد پرداختن به شخصیت آنها در فیلم و سریال نیز باید با اجازه صنف آنها باشد. جالب است که در این نامه سرگشاده وکلا هم از ادبیاتی مثل پزشکان، روانپزشکان، پرستاران و همه شاکیان چند سال اخیر استفاده و صنف خود را از داشتن هرگونه فرد متخلف مبرا کردهاند. فارغ از اینکه سریال «تنهایی لیلا» از لحاظ کیفیت در چه سطحی قرار دارد، اینکه شکایت و شکایتکشیهایی از این دست کمکم تبدیل به عادت شده است اتفاق جالبی نیست. »
این اتفاق بهانه خوبی بود تا به سراغ حامد عنقا نویسنده «تنهایی لیلا» برویم و نظر او را درخصوص شکایت کانون وکلا از سریالی که شخصیت وکیلش را او خلق کرده جویا شویم.
تأسف از سطحینگری جامعه نخبه وکلا
اولین نکتهای که از عنقا میپرسیم این است که آیا خودش در زمان نگارش شخصیت این وکیل تصورش را میکرده که با شکایت از سوی وکلا روبهرو شود؟ جواب منفی است: «نه واقعا. چون خودم تحصیلکرده دانشکده حقوق هستم فکر میکردم وکلا بهعنوان یکی از نخبهترین و فرهیختهترین طبقات اجتماعی ما نوع برداشت و نگاهشان به پدیدههایی مثل فیلم، سریال، کتاب و امثالهم فراتر از سطح عمومی جامعه است ولی زمانی که این واکنش را دیدم به شدت متاسف شدم از اینکه این طبقه نخبه اینقدر سطحینگرانه با این موضوع برخورد میکنند و به این مسأله فکر نمیکنند که درحال دیدن یک اثر نمایشی هستند. قرار نیست این شخصیت یا نمونههایی مثل آن فراگیر باشند و تنها یک شخصیت پیشبرنده داستان در یک اثر نمایشی هستند و تمام.»
اما نکتهای که وکلا در نامه اعتراضی خود به رئیس سازمان صداوسیما بر آن تأکید کردهاند عوارض منفی چنین شخصیتهایی بر اعتماد مردم به وکلا است. نویسنده سریال «نردبام آسمان» میگوید قبل از اینکه به سراغ جواب ما برود ترجیح میدهد اول مفهومی را روشن کند که گویا خیلیها در بیان و تفسیر آن دچار اشتباه شدهاند: «ممکن است ما در بین عوام این نکته را بشنویم که شخصیتی مثل محمد یا لیلا در همین سریال آیا ما به ازای بیرونی دارند یا نه، این را ما میدانیم که ما به ازای بیرونی داشتن یعنی کافیست یک نفر در جامعه ویژگیهای این شخصیتها را داشته باشد نه اینکه کل جامعه این شکلی باشند. اصلا نهتنها چنین چیزی امکانپذیر نیست بلکه اگر همه جامعه این شکلی باشند که دیگر روایت قصه آدمها جذابیتی ندارد. خیلیها میگویند کدام جوان امروز شبیه شخصیتی مثل محمد است؟ من هم میپرسم شما منظورتان کدام جوان جامعه است؟ آنکه در خیابان فرشته و میرداماد زندگی میکند یا آن جوانی که در یک کوره آجرپزی در یکی از شهرهای دورافتاده مثلا استان یزد مشغول به کار و زندگی است. اگر در مورد جامعه حرف میزنیم ایذه و برازجان و فلاورجان هم جامعهاند، میدان ونک و تجریش تهران هم جامعه است، خب حالا این نگاهی که از آن حرف زدیم را ممکن است بدنه عامه جامعه نداشته باشد، هیچ اشکالی هم ندارد اما وقتی طبقه نخبه جامعه هم این نگاه را نمیفهمند و دیدن یک وکیل بد را ملاک این میگیرند که میخواهیم کل جامعه وکلا را زیر سوال ببریم متاسفانه نهایت سطحینگری است. واقعا نباید بین برداشت عامه جامعه و طبقه فرهیختهمان تفاوتی در نوع نگاه و بینش و برداشتهای موضوعی وجود داشته باشد؟»
در فیلم و سریالسازی را تخته کنیم
نویسنده مجموعه پرحاشیه «قلب یخی» در ادامه صحبتهایش به سوالی که از او
پرسیدهایم میرسد. اینکه آیا نشان دادن یک وکیل، پزشک، پرستار یا حتی
پلیس بد میتواند تأثیری بر مخاطب بگذارد که او را نسبت به اعضای آن صنف
بدبین کند؟ پاسخش را با مثال میدهد: «اگر بخواهیم مبنا را اینگونه قرار
دهیم یعنی اگر من نانوایی را نشان دهم که شب وقتی به خانه میرود همسرش را
کتک میزند کل جامعه باید این گونه برداشت کنند که هر نانوایی که شب به
خانه میرود همسرش را کتک میزند؟ یا اگر فیلمساز و بازیگری را نشان دهیم
که در فیلمی به زنش خیانت میکند معنیاش این است که همه فیلمسازهای ما
خیانتکارند؟ اگر قرار باشد با چنین تفکری جلو برویم که صدسال هم
نمیتوانیم یک فیلم و سریال بسازیم و اصلا اگر در فیلم و سریالسازی را
تخته کنیم و برویم که بهتر است. ضمن اینکه برای اعتمادسازی مردم صنوف سعی
کنند خودشان تلاش بیشتری برای صنفی که در آن هستند انجام دهند.
چرا همین کانون وکلا اعلام نمیکند که در جلسات هفتگی شورای قضاییشان به چند وکیل اخطار میدهد یا پروانه کاری چند وکیل را به دلیل تخلفات قانونی لغو یا باطل میکنند؟ حالا نشان دادن یک وکیل بد در سریال ما وجهه وکلا را خراب میکند؟ کما اینکه من معتقدم مردم به وکلا اعتماد دارند. واقعا وکلای عزیز از این میترسند که از فردا به خاطر نمایش دادن وکیل سریال «تنهایی لیلا» دیگر کسی حاضر نباشد برای کارهایش وکیل بگیرد؟!»
اعتراض میکنند چون...
اما آیا همه این اعتراضات دلیل اصلیاش حفظ حرمت و اعتماد مردم به صنوف
مختلف است؟ عنقا چندان تمایلی برای پاسخگویی به این سوال ندارد اما درنهایت
جواب جالبی میدهد: «دوست نداشتم این نکته را بگویم ولی به نظرم لازم است
گفته شود ما در خیلی از سریالهای دیگر هم کاراکتر وکیل خوب و بد داشتیم .
چرا هیچوقت این اعتراض درخصوص وکیلهایی با شخصیت منفی در دیگر کارها صورت
نگرفته است؟
فکر میکنم اینجا هم مثل خیلی از موارد دیگر دوستان دیدهاند که سریال «تنهایی لیلا» در حال دیده شدن است و جامعه پیگیر آن است و به داستانش حساسیت پیدا کرده. البته حساسیت پیدا کردن جامعه به معنای این نیست که سریال بسیار خوب است اما این واکنشها نشان میدهد که موضوع سریال در سطح جامعه دنبال میشود و خب در چنین مواقعی بهترین فرصت است که صنفی بخواهد اعلام وجود کند و از این موج ایجاد شده بهرهبرداری تبلیغاتی کرده یا فرصتی برای عقدهگشایی نسبت به صداوسیما پیدا کند.»
عقدهگشایی نسبت به صداوسیما؟ نکته مهمی است، عنقا کاملا بر درستی حرفی که
زده مصر است و در ادامه پاسخش به سوال «شهروند» میگوید: «الان مد شده هر
کسی که بخواهد وجههای کسب کند اولین جا به سراغ تلویزیون میآید و نسبت به
آن موضعگیری میکند. چرا که من بهعنوان نویسنده به خودم حق نمیدهم و
اصلا حق این را ندارم که بخواهم به گونهای به مخاطب القا کنم همه افرادی
که در فلان صنف وجود دارند آدمهای نادرستی هستند و متعاقبا صداوسیما هم حق
ندارد چهره همه اعضای یک جامعه صنفی خصوصا جامعه فرهیخته وکلا را مخدوش
نشان دهد.
متاسفانه نمیدانم کی قرار است وقتی فیلم و سریال میبینیم اول از همه یادمان باشد درحال دیدن یک اثر نمایشی هستیم. قرار نیست هر آنچه در فیلم و سریال اتفاق میافتد کپی نعل به نعل جامعهای باشد که در آن زندگی میکنیم. قرار نیست نسبت مستقیمی با اقشار جامعه داشته باشد، قرار است یک دنیای مجازی و شخصیتهایی حاصل تخیل ذهن نویسنده و کارگردان را ببینیم تا بتوانند با روایت یک داستان که آن هم قرار نیست واقعی باشد، قرار است نیم ساعت یا یک ساعت مخاطب پای تلویزیون یا جلوی پرده سینما سرگرم شود تا کمی از فضای واقعی اطرافش فاصله بگیرد. کاش زودتر این نکته را یاد بگیریم.»