شرق/ احمد مسجدجامعی _ عضو شورای شهر تهران
سالها پیش، وقتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم، بنیادی علمی- فرهنگی به نام بوعلی سینا را به ثبت رساندیم. هدف این کار نهتنها احیای آثار ابنسینا بلکه زنده کردن دیدگاه و فرهنگی بود که «شیخ الرئیس»، محصول آن است.
در همان سالها، نشستها و جلسات نخستین برگزار شد و استاد سید عبداله انوار به هیأتامنای آن پیوست. استاد انوار از همان نسلی است که در آن میتوان رد پای بزرگانی چون ابنسینا را جستوجو کرد.
جامع الاطراف، عمیق، پرخوان، بسیاردان و البته دورازجنجالهای شهرتطلبانه و به تعبیر بزرگی از «آخرین بقایای بحرالعلومها». میدانستم استاد سالهای سال است که مجموعه آثار ابن سینا را در دست مطالعه، تصحیح، تنقیح و ترجمه با حواشی و یادداشتهای فاضلانه دارد. ازاینرو پیشنهاد کردم که آنها را از کنج غربت به در آورده آماده انتشار سازد.
ایشان بیهیچ درخواست یا شرطوشروطی، فورا پذیرفت. در برابر تعجب من که ازجمله نگران آسیبدیدن اینهمه دستنوشتههای آرامگرفته در گوشه قفسه کتابخانه ایشان یا ربودهشدن آن به دست مثلا عالمان کتابساز و مقالهپرداز بودم، هیچ نگرانیای به خود راه نداد و بهراحتی بیان کرد: «پدرم توصیه کرده بود آثار ابنسینا را خوب بخوانم و تلاش من در همه این سالها خواندن و شرح و بسط آثار شیخالرئیس بود».
الحق، فرهنگی که زمینهساز پرورش این بزرگان بوده، از جنس دیگری است و با مدرکگرایی و شهوت نوشتن و پرحرفی امروزین بسیار متفاوت است. فرهنگی که در آن غایت علم، نه کسب دانایی بلکه بهدستآوردن عناوینی است که به قول قدما به «مال و جاه» بیفزاید و کسب مدارک اعتباری در آن مقصد و مقصود است.
نهایت این راه را میتوان در اتفاقات روزمره و جاری در همین راسته روبهروی دانشگاه تهران، نه با جستوجو و پیگیری بسیار بلکه بهراحتی دید که انواع پایاننامهها و رسالهها و مقالات ISI در معرض فروش و معامله قرار میگیرد و دقیقا خلاف جهت آن مکتبی است که محصول معاصر آن، استاد انوار است.
گفتهاند ابنسینا در همان روزگار جوانی، وقتی سرانجام به یاری رسالهای از ابونصر فارابی توانست راهی به فهم کتاب «مابعدالطبیعه» از ارسطو بیابد، چنان خشنود شد که به فقیران و بیچیزان صدقهها داد و انفاقها کرد.
این کار شبیه همان رفتار علمورزانهای است که امروزه در فرهنگ پیروان مکتب ابنسینا شاهدیم؛ که در آموختن دانش به دیگران، هیچگونه بخل و کوتاهی ندارند و از بذلوبخشش دانستههای خود دریغ نمیکنند.
ابنسینا گرچه یکی، دو باری به وزارت رسید، اما حوادث زمانه، او را به سختی میانداخت و گاه بهناچار نزد دوستان و ارادتمندان خود پنهان میشد و حتی مدتی به حبس افتاد. سیاستورزی شیخالرئیس، احتمالا نه از روی قدرتطلبی، بلکه برای دسترسی به منابع و مصادر علمی که در آن زمان در خزائن سلطنتی تهیه و تولید و نگهداری میشد، بود.
شاید هم، همچون افلاطون بر این اساس بود که حکیمان و فرزانگان میباید زمام امور را در کف اختیار داشته باشند تا «اجتماع انسانی» را به سمتوسوی خیر و نیکی راهبری کنند. با همه این اوصاف، ابنسینا خواسته و ناخواسته، از زندگی پنهانی هم بهرهها میبرد و بعضی از آثار مهمش را در همین سفرها و گریزها و حبسها پدید آورد.
کتابهایی که در قرون بعدی و حتی در زمان ما، دانشجویان و دانشاندوزان، بخشهایی از آن را نزد استاد و در سالیان فرا میگیرند. جدیدترین اثر منتشرشده از شیخ الرئیس، کتاب ارزشمند جوامع علم موسیقی از ریاضیات شفا با برگردان و شرح سید عبداله انوار است.
چندی پیش امامجمعه محترم همدان حضرت آقای طه محمدی و برخی مسئولان بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا، دیداری با نگارنده داشتند و در فضای جدید کشور به فکر احیای همان راه افتادم. در آنجا از کار بزرگ استاد انوار سخن گفتم. خوشبختانه به همت همان عزیزان، بخشی از این اثر سترگ به سرانجام رسید.
جای خوشبختی است که مقارن سالروز میلاد شیخ، این کتاب با شرح و توضیح شاگرد بحق او در این روزگار و به گفته خودشان با «با چشم نیمکور و شکستهحالی و پیری» و به همت یکی از جویندگان علم موسیقی آقای آرین رحمانیان در دسترس عموم قرار گرفته است. اول شهریور و روز بزرگداشت بوعلی سینا، بهانهای برای آموختن از این اسطوره ایرانی- اسلامی است.