در ابتدای این مراسم نویسنده کتاب؛ شرح مختصری از انگیزهاش برای نوشتن آن سخن گفت.
او با اشاره به اینکه من تنها روزنامهنگارم نه صاحب اندیشه و فکر ادامه داد: نگاهم برای نگارش این کتاب یک نگاه روزنامهنگارانه بود در واقع انگیزه اصلیام این بود که بپرسم چرا جامعه دانشگاهی ما از پرداختن به چنین سوژههایی پرهیز میکند. مرتضی پاشایی در افکار عمومی برجسته شد و این انکار نشدنی است. گرچه به مرور زمان این تب و هیجان اجتماعی افول خواهد کرد. این آدم به یک پدیده وسوژه اجتماعی تبدیل شد. چرا از پرداختن به این سوژهها پرهیز می کنیم؟
او ادامه داد: از بین این جریان میتوان پی به ویژگیهای مختلف شخصیت و جامعه ایرانی برد و آن را واکاوی کرد خواستم مستندی تهیه کرده باشم تا به عنوان یک مرجع باقی بماند.
بعد از او محسنیانراد (استاد دانشگاه و جامعهشناس) گفت: نویسنده توضحیات روشنی داد بعد از اینکه خبر مرگ پاشایی منتشر شد به فاصله کوتاهی از آن کتابی هم در این زمینه منتشر شد این فاصله آنقدر کوتاه است که آدم را متعجب میکند چطور در این فرصت کم کتابی درباره پاشایی منتشر شد برخی رسانهها در غرب برای انجام یک مصاحبه بیش از یک ماه کار میکنند اما در کشور ما همانطور که روزنامه عمرش 24 ساعت است نحوه تولیدمان هم در این سالها این گونه بوده است.
وی ادامه داد: کم دیده شده که یک رسانه روی یک کار سیستمی به صورت برنامهریزی شده و با بودجه مشخص فعالیت کند این گزارش (یکی بود و یکی نبود) توانسته در این سالها این خلاء را پرکند.
محسنیانراد با اشاره به اینکه من پاشایی را نمیشناختم و یک روز متوجه شدم که این پدیده در جامعه اتفاق افتاده است؛ بیان کرد: فکر میکنم دانشگاهیان وقتی این اتفاق افتاد چندان تعجبی نکردند. ما این پدیده را میشناختیم و با نام سرایت روانی از آن یاد میکردیم سرایت روانی محرکی است که باعث تحریک یک جمع میشود. این جمع میتواند کوچک باشد این تحریک از یک جمع به جمع دیگر منتقل میشود و پس از یک چرخه دوباره با قدرت بیشتری به آن جمع برمیگردد.
این جامعهشناس چاپ کاریکاتور آذریها در روزنامه ایران که موجب خشم آذریها شد را نمونه دیگری از این سرایت روانی عنوان کرد و گفت: مسائلی وجود دارند که در لایههای زیرین اجتماع پنهان هستند و این طبیعی است. در جریان انقلاب اسلامی وقتی بچهای روی دیوار مینوشت مرگ بر شاه و یک نظامی به او شلیک میکرد یک نفر به او اعتراض میکرد و بقیه کار او را ادامه میدادند این اتفاق زیر یک سقف جغرافیایی انجام شده و امروز آن سقف جغرافیایی برداشته شده است.
این استاد رسانه با بیان اینکه چرا این پدیده در ایران یک امر طبیعی نیست؛ گفت: نویسنده در ابتدای کتاب میگوید که فاصله زیادی بین نخبگان و نسل جدید ایجاد شده است باید بگویم که نخبگان شبیه دانشمندان هستند با این تفاوت که آنها نگران مردم هستند کشیکهای مسیحی به فکر مردم نیستند. آنها نگران مسیح و انجیل خود هستند. این گروهها مسلک و ایدهائولوژی را دنبال میکنند و پاسدار آن هستند.
محسنیان راد تصریح کرد: متاسفانه ما دچار یک سوءتفاهم 35 ساله هستیم. میخواهند که با این سوءتفاهم سر دانشگاهیان هم کلاه بگذارند مثلا در جایی از من خواسته شد که سخنران سمیناری به عنوان مهندسی اجتماعی شوم چنین اصطلاحی وجود ندارد اینها اصطلاحاتی هستند که سیاسیون از خود در میآورند.
او ادامه داد: تحقیقاتی انجام شده در رابطه با اینکه آناتومی انقلاب را کشف کنند و ببینند که انقلابهای جهان چه چیز مشترکی با یکدیگر دارند. در این زمینه دو کتاب وجود دارد که هر انقلابی 9 مرحله را طی میکند برای مثال در دوران مشروطه رنج سنگین انقلابیون از عقبماندگی بود و در جمهوری اسلامی هر چه مربوط به شاه و پادشاهی است بد است. همانطور که اسم شاهراه را هم به چیز دیگری تغییر دادند وقتی انقلابی پیروز میشود همه به این فکر میکنند که چه چیزی بد است و باید آن را در جامعه از بین ببرند در مرحله چهارم انقلاب سقوط میکند و همه به این میاندیشند که چه چیزی خوب است. ما در این 35 سال دچار سوءتفاهم وحدت کلمه هستیم اینکه هر کس به سلیقه خود بد و خوبی را تعیین میکند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه پدیده پاشایی یک امر طبیعی است؛ ادامه داد: بگذارید مردم زندگیشان را بکنند این که عدهای برای سوگ خواننده مورد علاقهشان به خیابان میریزند نا هنجاری نیست.
مسعود کوثری با اشاره به اینکه دادههای اجتماعی ما در گذر زمان از بین میرود و کتاب از این منظر کتاب خوبی است؛ گفت: سوژههایی مانند سقوط هواپیمای حامل خبرنگاران و سوژههایی از این قبیل که به آنها پرداخته نمیشود در گذر زمان از بین میرود متاسفانه آرشیو مشخصی وجود ندارد اما با این حرف نویسنده که معتقد بود؛ چرا دانشگاهیان به این گونه سوژهها نمیپردازند بهتر است بگویم که بهتر است هر کسی کار خود را انجام دهد روزنامهنگار کار خود و استاد دانشگاه شیوه کاری خودش را داشته باشد و جای این دو نباید عوض شود.
وی ادامه داد: اگر این کتاب در غرب منتشر میشد معنایی متفاوت داشت و در اینجا معنای دیگری دارد. اساسا بخشی از چرخش کتاب در غرب سلیبریتی است در کشور ما نظام شهرت و ضد شهرت حاکم است وقتی نظام ضد شهرت عمل میکند عملا چیز زیاد نمیتواند تولید کرد که شامل کتاب هم میشود. میتوان گفت این کتاب جنبه سلیبریتی ندارد و یک سوژه اجتماعی را دنبال کردهاست. اتفاقی که در جامعه ما افتاده این است که مردم از عرصه سیاسی به عرصه اجتماعی میروند یعنی آن چیزی که با زندگی اجتماعی ما مرتبط است در واقع یک نوع دلزدگی از امر سیاسی پیش آمده که ما را به سمت عرصه اجتماعی هدایت میکند پاشایی در چنین فضایی مطرح شد.
کوثری با اشاره به اینکه باید منتظر پدیدههای مشابه باشیم؛ افزود: جریان پاشایی جزء اجتماعات لحظهای بود. رابطهای که افراد با تعامل اجتماعی و اساس طبقات اجتماعی را تشکیل میداد؛ بهم ریخته بود. از تراشیدن موی سر یک مرد کرد تا چالش آب یخ؛ شاهد بهم ریختن این طبقات هستیم. عوامل مختلفی هم در این رابطه موثر بودند که یکی از آنها شبکههای اجتماعی است. این اتفاقی است که در جامعه معاصر میافتد شکلگیری اجتماعات حول موضوعات مختلف که یکی از آنها میتواند مرگ پاشایی باشد. مردم از تقسیمبندیهای سیاسی خسته شدهاند دنبال یک لایه آرام در زندگی اجتماعی هستند که کاری با سیاست نداشتهباشد.
وی افزود: به نظرم داشتن مرگ سیاوش در این کتاب خیلی خوب عمل کرد ما این اسطوره را در دیگر آثار ایرانی مانند رمان سووشون شاهد بودیم و این اسطوره در کتاب پاشایی خیلی خوب عمل کرد و حس همدردی را به وجود آورد.
کوثری با اشاره به اینکه علم جامعهشناسی مسئله عواطف اجتماعی را کنار گذاشته است؛ افزود: جامعهشناسی همیشه به دنبال برقراری نظم بوده و نظریات عواطف اجتماعی چندان در آن پررنگ نیست تنشها و انرژیهایی در جامعه جمع میشود که نیاز به تخلیه دارد میتوان مکانهایی ساخت و با استفاده از آنها این انرژی تخلیه شود در غیر اینصورت این تنشها به صورت خشونت در جامعه و یا در شکلهایی دیگر تخلیه میشود و ما ناگهان با انفجاری از عواطف کنترل نشده در جامعه روبرو میشویم که میتواند خشونتهای تلخی را رقم بزند. تخلیه نشدن انرژیها به خشونت میانجامد یکی از راههای سالم تخلیه تنش این است که بگذاریم جوانان بعد از برد تیم مورد علاقه خود شادی کنند.