عامل قتل وحشیانه پسر 10 ساله تهرانی وقتی لالاییهای سوزناک مادرانه را شنید، به گریه افتاد. مادر سپهر کوچولو که هنوز در شوک مرگ داغ فرزندش است و به شدت گریه میکرد... .
روزنامه ایران در ادامه، گفتوگویی با قاتل سپهر کوچولو منتشر کرده و آورده است: مادر سپهر کوچولو که هنوز در شوک مرگ داغ پسر نمکینش است در حالی که بهشدت گریه میکرد با قامتی خمیده به اتاق بازپرس منافی آذر در شعبه سوم دادسرای امور جنایی وارد شد.
این مادر که هنوز صحنه جان دادن کودکش کابوسوار جلوی چشمانش بود با دیدن قاتل بیرحم پسرش نالهکنان به سمت او خیز برداشت تا قاتل را کتک بزند و وقتی نتوانست و در حالی که ضجه میزد رو به بازپرس گفت «قصاص میخواهم».
مادر سپهر کوچولو در حالی که گاهی نگاهی به قاتل میانداخت، به بازپرس گفت: سپهر مرد خانهام بود. او را مظلومانه کشتند. میخواهم قاتل او جلوی خانهام قصاص شود.
این زن که چند سالی است به خاطر مشکلاتی که شوهرش داشته به تنهایی سرپرستی دو کودکش را برعهده داشت، در میان گریهها و نالههایش، لالاییهای سوزناکی برای پسرش میخواند.
اشکان، عامل جنایت، شروع به گریه کرد و مدعی شد نمیداند چرا این کار را کرده است. اشکان که به زور خود را سرپا نگه داشته بود و از زور خماری توان ایستادن و راه رفتن نداشت، در برابر مادر سپهر گریه کرد و بخشش خواست.
گفتوگو با عامل قتل وحشیانه
این قاتل بیرحم که 35 سال سن دارد و 10 سالی است از کرمانشاه به تهران آمده درباره زندگیاش و قبل و بعد از این جنایت دیوانهوار گفتوگویی با خبرنگار شوک کرد.
چطور شد که دست به این جنایت زدی؟
یک صدایی در ذهنم میگفت عجله کن. چاقو را برداشتم و به خیابان رفتم. پسربچه را آنجا دیدم. دیگر نمیدانم چه اتفاقی افتاد و صحنه قتل را یادم نمیآید.
به چه اعتیاد داری؟
مرفین میزنم و شیشه میکشم.
لباست چرا خونی بود؟
نمیدانم، علتش را یادم نیست.
با چاقویی که سپهر را کشتی چه کردی؟
چاقو را دادم مرفین گرفتم. من برای مواد لباس تنم را هم میدهم و آن روز چاقو را دادم.
با مادرت تنها زندگی میکنی؟
مادرم 90 سالش است. چون برادر و خواهرانم سالی یک بار به او سر میزنند همیشه تنها است. من هم گاهی کارتن خوابی میکنم.
بعد از قتل پسر کوچولو کجا رفتی؟
با کارتنی که همیشه برای خواب دارم به خیابان رفتم و گوشهای خوابیدم.
چند بار به زندان افتادهای؟
پنج بار سابقه دارم. سه بار به اتهام ضرب و شتم و دو بار هم برای مواد دستگیر شدم.
از کی معتاد شدی؟
نخستین بار برادرم به من مواد داد. روزگار خوشی ندارم. تا به حال دوبار خودکشی کردهام حتی یک بار چهار روز در کما بودم.
مواد را چطور تهیه میکردی؟
از ناصر خسرو میخریدم.
چند تا برادر و خواهر داری؟
دو تا خواهر و سه برادر دارم. من تهتغاری هستم و حتی نوههای مادرم هم از من بزرگترند.
بیکاری؟
از سال 83، پنج سال در بانک کار میکردم اما بعد بیرون آمدم.
اخراجت کردند؟
فکر کنم خودم بیرون آمدم چون آنجا همه قبولم داشتند.
رابطهات با برادر و خواهرانت چگونه است؟
آنها همیشه اذیتم میکردند. اصلاً دیوانگی در خانه ما ژنتیکی است. برادرم هم با وجودی که زن و بچه دارد اما 8-7 سالی است که به خانه نرفته است.
با این جنایت وحشیانهای که کردی مجازات سختی در انتظارت است.
دوست دارم اعدام شوم تا از همهچیز خلاصی پیدا کنم. 10 سال است از کرمانشاه به تهران آمدهام و خسته شدهام.
حوالی ساعت 12:30 ظهر سهشنبه هفته گذشته جنازه پسربچهای
10 ساله در حالی که سرش بریده شده بود مقابل درِ خانهشان در تهران پیدا
شده بود.