متن این نامه که به صورت اختصاصی در اختیار ایلنا قرار گرفت؛ به شرح زیر است:
به نام خدا
برادر گرامی جناب آقای دکتر غلامی
مدیر محترم شبکه چهارم سیما
باسلام و ادب
برخلاف شما میدانم که باید گفتوگوی سازمانی و اداری را در جای خود و محل خود انجام دهم،... اگر صحبتهایی که در پیش رو خواهم آورد درون سازمانی بود بازهم به خود اجازه نمیدادم که در عرصه رسانههای جمعی و عمومی این مسایل را مطرح کنم. چه کنم! رفتار شما احساس خطری را برای فرهنگ و اهل فرهنگ نوید میدهد که باید همگان بدانند از جمله مدیرانی که از شما حمایت میکنند. من در فضای قانونی رسانههای کشور صریح با شما حرف میزنم و حرف خود را در لابهلای شبکههای مجازی و از زبان دیگران نمیزنم چراکه در مکتبی پرورش یافتم که به من آموخته حرف حق را هرچند به ظاهر به زیانم تمام شود باید بزنم. شاید بد نباشد بدانید که برخورد فرهنگی از آن معاون محترم سیما بود که علیرغم هیاهو سالاری و نافرمانی شما با خرد کامل و قابل ستایش سعی کرد آبروداری کند. عرصه فرهنگ عرصهٔ گفتوگو و تعامل است نه ترکتازیهای خام دستانه.
آقای غلامی، سالهاست که فرهنگ این کشور از آدمهایی رنج میبرد که تا بر مسندی میرسند به جای اینکه براساس اهداف استراتژیک فرهنگی کشور عمل کنند عرصه را آماده میبینند که گذشته را نفی، سرکوب و منکوب کنند تا بگویند که (من!) خیلی میدانم. آدم دانا و اهل حوزه فرهنگ میداند که گذشته به راحتی شکل نگرفته که به راحتی چهار کلمه خودخواهانه و به ظاهر جسورانه، پاکی و خوبیهایش ندیده گرفته شود. متاسفانه در این سالها عرصه فرهنگ شاهد افرادی است که چون کُنده تَر و خامی که در معرض آتش قرار میگیرد جز ایجاد دود، ابهام، آلودگی و بدبینی هیچ تولید نمیکند و هیچ فایدهای هم ندارید و فضا را مسموم میکنید تا از خود چهره فرهنگی بسازید که بازهم به خطا میروید. اهل فرهنگ و مردم میدانند و تشخیص میدهند که سره از ناسره چیست. شخصیت فرهنگی کیست. این جور سیاسی کاریها مخصوص آدمهای سیاسی کاری است که به غلط وارد عرصه مدیریت فرهنگی میشوند و فرهنگ مظلوم این مملکت را همچنان عقب نگه میدارند و خود را در کسوت ناجی نشان میدهند اما رفتارشان دشمنی با فرهنگ و ریشههای فرهنگی است.
آقای غلامی؛ نفی کارها و عملکرد گذشته براساس سلیقههای فردی و قضاوت و منکوب کردن آن کارها، عملی ضدفرهنگی است. در حالی که کار فرهنگی این است که گذشته و کارهای گذشته را با خرد جمعی و با اهل فرهنگ به بررسی نشست و با گفتوگو نقاط قوت و ضعف در تعامل سازنده شناسایی کرد و برای آینده متناسب اهداف استراتژیک دست به تصمیمگیری و تصمیمسازی زد و در این مسیر ذرهای به سلیقه فردی و مجیزگویی مجیزگویان توجهی نکرد.
بنده به عنوان نمونه، رفتار حضرت عالی را در یک برنامه {مجله تئاتر} ریشهدار شبکه وزین چهارسیما به بررسی مینشینم تا بدانید چه کردید و میدانم و شنیدهام که با همه گذشته برنامههای شبکه چهار سیما چنین کاری کردید و مدیر پیش از شما هم همین رفتار را کرد و نتیجهای جز ویرانی نصیبش نشد. بنده به عنوان تهیه کننده برنامه مجله تئاتر با ۱۶۰ برنامه ۹۰ دقیقهای زنده، با ۵۰ برنامه زنده ویژه جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در طول ۵ سال، با بیش از ۱۰۰ برنامه ویژه جشنواره تئاتر دفاع مقدس، نمایش آیینی و سنتی، تئاترعروسکی، جشنواره تئاترماه سازمان تبلیغات اسلامی و در نهایت موفقیت این برنامه در بیان مفاهیم فرهنگی - هنری در بخش برنامههای گفتوگو محور سومین جشنواره بینالمللی تلویزیونی جام جم به عنوان تهیه کننده برتر شناخته شدم. حال؛ امروز به جایی میرسد که در این زمان و در این مدتی کوتاهی که شما برمسند نشستید بارها از قول شما شنیدهام که برنامه {مجله تئاتر} ضعیف است و باید بهتر شود! هیچوقت نفهمیدم که برنامه بهتر و خوب یعنی چی؟!!! و مدیر گروه هم که ناقل پیام شما بود نتوانست تصویری از یک برنامه خوب تئاتری از منظر شما رو به من ارایه بدهد و جالب اینکه حتی نکات منفی برنامه هم به بنده گفته نمیشد. از نظر شما معیار برنامه خوب و بد چیست؟!!! معیارها برای شما مشخص است؟!!! اگر مشخص است و بر آن اذعان دارید از روی خجالت به من چیزی نمیگوید؟!!! و اگر نمیدانید بازهم اشکال ندارد ندانستن عیب نیست. از اهلش بپرسید. پرسیدن عیب نیست. مدیر پیش از شما هم معیار نداشت ولی لااقل به نظرات کارشناسان و اهل فرهنگ بیش از شما توجه میکرد. به جای تهمت زدن به من و امثال من و هیاهوسالاری، انتخابهای بهتری هم است.
مجیزگویانتان نگفتند، چون میترسند. اما من میگویم چون نمیترسم.
بنده باز گمان بَد و قضاوت عجولانه نکردم و با این احساس که شاید مدیر گروه بنده مطالب شما رو به درستی به بنده منتقل نکردهاند، بارها و بارها خواستم که به عنوان تهیهکننده این برنامه ملاقاتی حضوری با شما داشته باشم که نقاط ضعف برنامه را بدانم ولی هربار به بهانههای مختلف امکان دیدار میسر نشد. فکر میکنم این نازلترین حق طبیعی یک برنامهساز است که مدیران ارشد خود را ملاقات کند و از ایدهها و فکرهای او با خبر شود. حتی در یک ملاقات کوتاه و گذری با شما در دفتر مدیر گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما اشاره به ضعیف بودن برنامه کردید اما چی ضعیف است! چرا ضعیف است!! برنامه خوب چیست!!! اشکال برنامه فعلی چیست!!! راستش دیدگاه شما رو نفهمیدم. بهتر است بدانید بنده به مراتب بهتر اشکالات برنامه فعلی را میدانم و این برنامه بازتاب خواست مدیرانی چون شما است که پیش از شما بر این مسند بودند. به بنده حق میدهید گمان کنم که شما ایدهای برای گفتن در برنامهسازی در حوزه فرهنگ ندارید؟ و نمیدانم چه کسی و چه نیرویی به شما اجازه میدهد که در شبکه عمومی و با پول این مردم اداره میشود سلیقه شخصیتان را اعمال کنید. آیا حق میدهید فرار شما از یک ملاقات قانونی که حق من برنامهساز با مدیر ارشدم است، این گونه استنباط کنم که شما اصلا و اصلا استراتژیی برای ساخت برنامه فرهنگی ندارید و حتیشناختی از اهل تئاتر و تئاتر ندارید و حتی نمیدانید در تئاتر این مملکت بر اهالی تئاتر به لحاظ مادی و معنوی {صنف} چه میگذرد. گمان میکنم حتی ندانید آن ساختمان مدور شکل زیبا در چهار راه ولیعصر «عج» تئاتر شهر است؟!!! این گونه میخواهید برای برنامهسازی و برنامهریزی در حوزه فرهنگ استراتژیک عمل کنید؟!!!
در نهایت با خود گفتم: این یک سنت مدیریت فرهنگی است. هر مدیری میآید مدیر قبلی خود را نفی میکند و نیروهای او را بیرون میکند و نیروهای خود را میآورد. برنامه مجله تئاتر بعداز شش سال به درختی تنومند تبدیل شده است که من نباشم فرد دیگری میتواند آن را ادامه دهد. ولی نمیدانم و نمیفهمم چرا با تبر به جان این درخت افتادید و آن را از ریشه قطع میکنید و با عنوانی دیگر به اسم تئاتر برنامه جدیدی شروع میکنید که بگویید با آمدن من تغییرات را ببینید و به همین راحتی سرمایه شبکه را نابود میکنید. با من به عنوان تهیهکننده مشکل دارید چرا برنامه را تعطیل میکنید و با عنوان نازلتری آغاز میکنید؟!!! برای این برنامه، سازمان هزینه کرده است که امروز به برنامهای جامع در میان اهالی تئاتر تبدیل شده است و شما این سرمایه ملی را بنا به سلیقه شخصیتان نابود میکنید!!! اگر ذائقه تخیل دارید چهار سال آینده را ببینید مدیر جایگزین شما برنامههای شما را تعطیل کند بهتر است یا به فکر ارتقای کمی و کیفی آن باشد؟
آقای غلامی؛ توصیه برادر کوچکتان را بشنوید و بدانید که این هیاهوی بسیار که آفریدید نتیجهای جز هیچ نخواهد داشت. به عنوان کسی که از اهالی تئاتر بوده و در فضای تئاتر رشد کرده است و مدیوم تلویزیون و برنامهسازی را خوب میشناسد توصیه میکنم به جای اینکه دست به رفتارهای ژورنالیستی بزنید و کمی با اهالی و نخبگان فرهنگ در همه زمینهها به تعامل بنشینید و با کمک خود اهل فرهنگ و مدیران پایین دستی اهل فرهنگ برای شبکه فرهیختگان با حداقل بودجه و امکانات کشور برنامهسازی کنید و این اندک بودجه عمومی مملکت که به عرصه فرهنگ در این شبکه اختصاص یافته است، صرف آزمون و خطا نشود.
آقای غلامی؛ اهل فرهنگ اهل هیاهو نیست، اهل صبوری و انتظار است. حرکت زنده فرهنگ کشور فارغ از سلیقههای شخصی در حال حرکت، زنده و پویا است و نشانههای آن را اگر در میان اهل فرهنگ باشید به راحتی میبینید و درک میکنید. هر چند که استنباط شخصی من از شما این است که شما مسیر دیگری را انتخاب نمودهاید.
برادر گرامی؛ به جای اینکه به برنامهسازان و مدیرانتان تهمت بزنید یا در فضای مجازی مدیر ارشد خود را به قضاوت بگذارید تا از این طریق خود را چهره دلسوز فرهنگی نشان دهید؛ جهت اطلاعتان عرض میکنم این هیاهوسالاری و قهرماننماییها دوره زمانهاش تمام شده و عاقبت کسانی که در چند سال گذشته مشکلات بسیاری برای اهل فرهنگ بوجود آوردهاند؛ عبرت بگیرید.
امیدوارم به سنت الهی گرفتار نشوید و به تهمتها و قضاوت در مورد دیگران به خود اجازه دادید انجام دهید، بر سر خودتان نیاید. انشاالله. امیدوارم خداوند پرده راز اعمال شما را برنکند.
در پایان ذکر دو نکته ضروری است:
۱ - بنده قصد همکاری با شما را به هیچ عنوان قطعا ندارم ولی چون در این سازمان سالها در این حوزه برنامهسازی کردم وظیفه و تکلیف خود میدانستم که تجربیاتم را برای شما که در راس برنامهسازی در این حوزه قرار دارید، منتقل کنم تا شاید از نقاط قوت گذشته برای بهتر برنامهریزی کردن و برنامهسازی استفاده بجویید که متاسفانه چنین نشد.
۲ - میدانم که شاید مسایل طلبهای بنده از آن شبکه که کم نیست و همواره با حداقلها و در تنگنای کامل و با اتکای آبرو و توان مالی شخصی برنامه را پیش بردم - به گونهای که حتی در سری نهم برنامه مجله تئاتر با توجه به درخواستهای مکرر من برای عقد قرارداد بعد از ۱۶ برنامه هنوز هیچ جلسه و قراردادی با بنده بسته نشده و من حتی اعتراضی نکردم چون تعهد به آنتن را میفهمم - قطعا به مخاطره و چالش میافتد ولی با این حال ضرورت داشت این نکات را به شما و به مدیران بالادستی شما که شما رو بر مسند نشاندند بگویم. امید که پاینده باشید.