درویش با تشکر از همکاری سینما تک خانه هنرمندان و گروه هنر و تجربه که اقدام به اکران فیلمهای کلاسیک کردند و موجب یادآوری و تجدیدخاطرهها شدند درباره تجربه همکاری با یشایایی گفت: خیلی خوشحالم که این شانس دوباره به من دست داد که در کنار آقای یشایایی باشم. ایشان نیاز به معرفی ندارند و بزرگ سینما هستند و برای فیلم کیمیا یک تجربه کاری عالی را با مدیریت و نظارت ایشان داشتم. درسهایی که میشود با آثار ایشان مرور کرد. درسهایی که به شیوه مدیریتی ایشان مربوط است. وی ادامه داد :آنچه که شما در کیمیا میبینید تحت یک مدیریت پنهان است و آنهایی که کار سینما میکنند میدانند یک فیلم تنها حاصل تلاش آدمهایی که در ظاهر کار پیدا هستند، نیست. مدیریت به جا و درست ایشان نتیجهاش میشود «ناخدا خورشید»، «هامون»، «ای ایران» و من جز فیلمسازانی هستم که این شانس را داشتم که در کنار ایشان باشم.
درویش افزود: یکی از مشکلاتی که سینمای ایران با آن روبه رو است خلا همین نوع نگاه و شیوه مدیریتی است. امثال جناب آقای یشایایی جز آن دسته از تهیهکنندگانی هستند که نمونهشان شاید به تعداد انگشتهای یک دست نباشند. ایشان به غیر از تسلط بر مولفههای مدیریت کلاسیک، مولفههای بیرونی را هم بسیار خوب میشناسند. شناخت ایشان فقط در امر هنر، سینما و موسیقی خلاصه نمیشود بلکه شناخت او نسبت به مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ادیان هم قابل بحث است و من اگر نحوه شکل گیری کیمیا را تعریف کنم شما نقش یک مدیر و تهیهکننده وظیفهشناس را درک خواهید کرد.
درویش درباره شکلگیری قصه و ایده کیمیا گفت: زمانی که آقای یشایایی از من دعوت کردند، از ایشان سوال کردم علت انتخاب من چیست؟ جواب دادند: من دلم میخواهد در کارنامهام یک فیلم درباره جنگ و دفاع مقدس وجود داشته باشد و این جز برنامه و آرزوی من بوده اما برای رسیدن به هدفم دنبال آدمی بودم که به ذهن من نزدیک باشد. یک سکانس از فیلم «آذرخش» باعث شد که به این نتیجه برسم کارگردان مورد نظر خودم را یافتهام.
درویش در ادامه به نقش تهیهکننده در سینما اشاره داشت: به جرات میتوانم بگویم عظمت فیلم کیمیا از تهیهکننده آن است. در سینمای ایران عظمت فیلم مربوط به فیلمساز است و من به همین دلیل معتقدم سینمای ایران یک سینمای حرفهای نیست بلکه سینمایی تجربی است، ما نباید از این واژه بترسیم. سینمای ایران همچون گذشته بر عظم فیلمساز متکی است بنابراین همچنان تجربی است. اما در سینمای ایران آقای یشایایی اینگونه است و طبق افق و دیدگاهی که دارد جلو میرود و از آدمها دعوت میکند. درواقع عظمت یک اثر از مالک آن اثر که تهیهکننده است شکل میگیرد.
درویش افزود: در سینمای ما چون کارگردانان باید فیلم بسازند شروع به جذب سرمایه میکنند و تا وقتی شرایط اینگونه است ما نمیتوانیم ادعا کنیم که این صنعت سینما داریم. اگر قاعده این صنعت را بر تهیهکنندگی متکی کنیم تولید، توزیع، ساختار نمایش، نیروی انسانی و نقش سرمایه عنصر شکل دهنده صنعت است. اما وقتی کارگردان هیچ افقی از مسائل اقتصادی فیلم ندارد و فقط میخواهد فیلمش را بسازد، این سینما، سینمای تجربی میشود، ولو اینکه در دنیا مطرح هم باشد و جایزه بگیرد اما براساس رفتار تجربه گرایانه جلو میرود. ما وقتی میتوانیم بگوییم سینمای ما حرفهای است که الگوهایی چون آقای یشایایی را به طور متکثر در اختیار داشته باشیم.
یشایایی همچنین درباره خط فکر درویش گفت: چیزی که در آقای درویش دیدم به خصوص در سینمای جنگ این است که ایشان به این حوزه تعلق خاطر دارد و حالا چقدر موفق است یا نیست نمیدانم. درباره کیمیا باید بگویم هر فیلم شناسنامه کارگردانش است و کیمیا هم شناسنامه آقای درویش است. عموما جنگها در جبهه نشان داده میشد و من به درویش گفتم جنگ ۸ساله در زندگی مردم است نه فقط در جبهه بلکه در پشت جبهه هم تاثیر عظیمی گذاشته است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم از سینمای جنگ حرف بزنیم آن بخشی از زندگی مردم است. نقش شهدا و ایثارگران در جنگ ۸ساله چیزی است که مطلقا نمیشود راجع به آن تردید کرد. جنگ را تودههای مستضعف ملت ایران به پیش بردند و به سامان رساندند. ممکن است برخی بگویند این جنگ به سامان نرسیده اما اشتباه میکنند. در چهارصد سال از تاریخ ایران فقط در جنگ ۸ساله بود که حتی یک متر از خاک ایران هم از دست نرفته است و همه مرزهای ایران حفظ شده است. این را هم بگویم که در لوکارنو در بخشی که به نوعی مدرسه فیلمسازی است فیلمهای برای آموزش جمع آوری شده است. فیلمهایی که خودشان انتخاب کردهاند به صورت آموزشی برای داوطلبها نمایش داده میشود، ۲۵دقیقه اول کیمیا یکی از آن فیلمهاست که علاوه بر کار دقیق آقای کلاری و بازی شرافتمندنه خسرو شکیبایی نتیجه کار آقای درویش است.