آرش آذرپناه (نویسنده) با اشاره به اینکه داستانهای آپارتمانی هیچ تأثیری بر مدرن شدن ادبیات داستانی نمیگذارند به خبرنگار ایلنا گفت: مدرنیسم در اندیشه ظهور میکند. من در داستانهای آپارتمانی اندیشهٔ مدرنیسم نمیبینم.
او ادامه داد: در داستانهای دهه ۴۰ شاهدیم که نویسنده با استفاده از محیط و شخصیتهای روستایی، داستانهایی مدرن خلق میکند. سطح تجربهٔ محدود باعث میشود که نویسنده فضای داستان را نیز محدود کند.
این نویسنده افزود: داستانهای آپارتمانی در دهه ۸۰ باب روز بود و فقدان اندیشه و تجربه و تخیل باعش به وجود آمدن داستانهایی شد در فضاهای محدود و کوچک. همچنین در آن سالها خبری از آثار تخیلی نبود. اما در ابتدای دهه ۹۰ تا به امروز شاهد رشد آثار تخیلی هستیم.
آذرپناه با اشاره به اینکه نویسندگان از فضای دههٔ ۸۰ بیرون آمدهاند؛ بیان کرد: کتابهایی مانند «تاریکی»، «گاماسیاب» یا آثار منتشر شده در زمینه پلیسی مانند «خرس خرابکار» و «سین مثل سودابه» و همچنین داستان فانتزی «گراف گربه» نشان میدهد که نویسندگان تجربههای جدیدی کسب کردهاند و به دنبال ایجاد فضاهای جدید و فاصله گرفتن از فضاهای گذشته را هستند.
او با بیان اینکه گمان نمیکنم داستانهای آپارتمانی به رکود ادبیات داستانی منجر شود؛ اظهار داشت: این عامل فقط میتواند باعث رکود همان ژانر داستانی شود و قطعاً نمیتواند به کل ادبیات داستانی ضربه بزند. وقتی استقبال از چنین آثاری کم شود قطعاً میزان تولید آن هم کاهش پیدا میکند.
آذرپناه با اشاره به اینکه سانسور یک تیغ دو لبه است؛ گفت: سانسور از یک طرف به ادبیات و اندیشه ضربه میزند و از طرف دیگر باعث تکثیر شدن یک اثری که سانسور نشده است میشود. سانسور بر دستگاه فکری مخالف تأثیرگذار است. وقتی میبینیم که فیلم یا کتابی سانسور شده و نسخهٔ سانسور نشدهٔ آن هم منتشر شده، همه به سمت آن نسخه سانسور نشده هجوم میبریم.
او ادامه داد: بدون سانسور منتشر کردن کتاب باعث ترویج و تکثیر آن میشود که این تکثیر در مقیاس بالا صورت میگیرد. در جامعه به طور انتزاعی میبینیم که سانسور کشندهٔ اندیشه است.