تب حضور در جشنوارههای خارجی، مسأله تازهای نیست اما چگونگی حضور در جشنوارهها و کیفیت حضور از نکات با اهمیت است اما اینکه فیلمساز بتواند با 10 هزار تومان فیلمش را به جشنوارههای خارجی بفرستد، مسالهای قابل بحث و بررسی است.
ایسنا از محمد اطبایی کارشناس بینالمللی سینما و یکی از با سابقهتری مدیران پخش بینالمللی خواست تا نظرش را دربارهی این موضوع و واقعیت آن مطرح بکند.
اطبایی در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
«و حالا جشنوارهها!
ابتدا این توضیح کوتاه که در کشورهای دارای صنعت سینما، شرکتهای تهیه فیلم به تولید آثار سینمایی پرداخته و شرکتهای عرضه و پخش بینالمللی که عنوان "عامل فروش" را داشته به عرضه و بازاریابی بینالمللی این تولیدات پرداخته و در نهایت شرکتهای پخش کننده در هر کشور فیلمهای مورد علاقه خود را از این عاملان فروش خریداری و پخش ملی میکنند.
در کشوری مانند آمریکا تولید و پخش بینالمللی توسط خود استودیوهای بزرگ صورت میگیرد و این مهم برای شرکتهای بزرگ تولید فیلم مانند میراماکس و یا در کشورهای دیگر مانند استودیو کانال در فرانسه و یا سی جی انترتینمنت در کره جنوبی به همین روال است.
پیشرفت فنآوری در ابزار تولید و پس از تولید، منجر به افزایش تولید فیلم در سراسر جهان شده است اما از آن طرف، بازار نمایش در سراسر جهان دستخوش تغییرات زیادی شده است. مجموعههای سینمایی و یا همان پردیسهای خودمان و مالتی پلکسهای دیگران، تمام ظرفیت بازار نمایش را به خود اختصاص دادهاند، همان گونه که در ایران نیز شاهد اقبال بیشتر مردم به دیدن فیلمها در پردیسهای سینمایی هستیم. اما این مهم منجر به کاهش تعداد سینماهای نمایش دهنده فیلمهای هنری و مستقل شده و ظرفیتهای نمایشی این گونه فیلمها به شدت کاهش پیدا کرده است. با کاهش این ظرفیت، پخشکنندههای فیلمهای هنری کمتر شده و در نظر داشته باشیم که افزایش تولید و ظرفیت کمتر شده نمایشی چه فضای رقابتی را برای موفقیت اقتصادی فیلمها و حضور در بازارهای جهانی به وجود آورده است.
اما تماشاگر بالقوه فیلمهای هنری وجود داشته و لذا فضاهای نمایشی جدیدی برای این گروه و دستیابی به نیازهایشان به وجود میآید. اینجا هم فنآوری با فراهم کردن شرایط فیلم دیدن، چه قانونی و غیر قانونی در فضای اینترنت به مدد تماشاگران آمده ، هرچند این شیوه هنوز به درآمدزایی مناسب، حداقل برای فیلمهای غیرتجاری منجر نشده است. اما همگان معتقدند این شیوه لاجرم بخش غالب توجهی از بازارهای آینده را به خود اختصاص خواهد داد.
ظرفیت دیگر نمایشی جایگزین، جشنوارههای فیلم بوده که رشد قارچ گونهای داشته و اکنون از هشت هزار جشنواره فیلم فعال در کل دنیا نام برده میشود! تماشاگری که همچنان مشتاق دیدن فیلمهای هنری و مستقل بر پرده سینماست، جشنوارهها را که فرصت دیدن بهترین آثار ساخته شده را در مدتی کوتاه فراهم آورده، بهترین جایگزین تلقی کرده و به نیازهای خود دست پیدا میکند، اما بار دیگر باید ذکر کرد که این جشنوارهها هم منبع درآمدی برای صاحبان فیلمها نبوده و تنها فرصتی برای عرضه و بازاریابی تولیداتشان محسوب میشوند.
با کوچک تر شدن بازار، طبیعی است که تعداد پخش کنندههای فیلمهای هنری و مستقل در هر کشور کاهش پیدا کرده است و با کاهش این طیف، شرکتهای حرفهای عرضه و پخش بینالمللی کم و کمتر میشوند، به گونهای که یافتن یک عامل عرضه و پخش بینالمللی برای یک فیلم به معضلی بزرگ تبدیل شده است و در آستانه برگزاری جشنوارههای بزرگ فیلم (از جشنوارههای دیگر مثال نمیزنیم) شاهد دریافت ایمیلهایی دربارهی فیلمهای همچنان بدون پخش کننده هستیم!
عرضه و بازاریابی بینالمللی فیلم فعالیتی سخت و پرهزینه است. با یک نگاه به کاتالوگ جشنوارههای فیلم در مییابیم که تعداد این شرکتها بسیار اندک است و شاید تنها فرانسویها و گاه آلمانیها در این حوزه فعال و موفق بوده و بازار را در اختیار دارند. نمونههای موفق این حرفه، شرکت سلولوییددریمز با مدیریت هموطن خودمان، هنگامه پناهی است که امسال هتتریک کرد (!) و فیلمهای برنده جایزه اول سه جشنواره برتر دنیا، یعنی، کن، برلین و ونیز را در اختیار داشت.
شرکتهای فرنسویوایلدبانچ، ام کا دو، ممنتو، وایدمنیجمنت، پاته، استودیو کانال، فیلم دیستریبیوشن، لو پکت، داکاند فیلم، ایندیسیلز، شرکت هلندی فورتیسیمو، و شرکتهای آلمانی مچ فاکتوری و فیلم بوتیک از جمله موفقترینهای این حرفه قلمداد میشوند. رقابت با این شرکتها برای دیگر فعالان بخش پخش بینالمللی بسیار دشوار است چرا که همان بازار کوچک در اختیار این شرکتهای شناخته شده بوده و جالب آنکه همینها حمایتهای تمام عیاری توسط دولتهای خود و برنامههای مدیا اتحادیه اروپا داشته و لابیهای آنچنانی با جشنوارههای بزرگ که جای خود را دارد. بنابراین شرکتهای پخش بینالمللی در دیگر کشورها بسیار اندک بوده و یا وجود ندارند!
پس یک بار دیگر شرایط را مرور کنیم: تولید فیلم افزایش یافته، بازار پخش فیلم کوچکتر شده، تعداد عاملان عرضه و فروش بینالمللی فیلم کمتر شده، تعداد جشنوارههای فیلم بالاتر رفته و اشتیاق صاحبان همه فیلمها به حضور در بازارهای جهانی بیشتر شده است! نتیجه: دست به کار شدن خود شرکتهای تهیه فیلم و حتی خود کارگردانها برای عرضه جهانی آثار خود و متولد شدن شرکتهای ارائه کننده فیلمها به جشنوارههای فیلم.
در این دو شیوه که رو به گسترش است، هدف حضور کمی در جشنوارههای فیلم بوده و کیفیت حضور و بازاریابی امری است مغفول! شرایط زمانه و گسترش شبکههای اجتماعی، اخبار حضورهای بینالمللی فیلمها را به سرعت در اختیار همگان قرار داده (که در این حوزه هم نقصانهای جدی در میان رسانهها وجود دارد) و در کمال تاسف واقعیت این حضورها در این بزرگراههای اطلاعاتی دستخوش تغییر (اگر نگوییم قلب واقعیت) میشود.
تهیه کنندهها و کارگردانهای فیلم، اعم از فیلم بلند، کوتاه، مستند، انیمیشن، تجربی و حتی کلیپ، اشتیاق حضور در جشنوارههای جهانی فیلم را داشته و رقابتهای آشکار و پنهان هم این اشتیاق را به عطش تبدیل کرده است. و بد به حال آن پخش کنندهای که براساس تجربه، شناخت و استراتژی خود به عرضه فیلمهای تحت قرارداد خود بپردازد و در این بلبشو بازار جشنوارهها و رسانهها، نتواند فیلمها را به کن، برلین، ونیز و امثال آن برساند! انتظار آن است که هر فیلمی به جشنوارههای الف راه پیدا کند و چنانچه خلاف آن رخ دهد، که در 90 درصد مواقع چنین است، امر شریف مقایسه فیلم خودی با فیلمهای پذیرفته شده در این رویدادها، اولین قدم است!
حال این شرکتهای معجزهگر در دسترس هستند و انواع و اقسام خدمات و وعدهها را به مشتریان خود ارائه میدهند: از حضور در جشنوارهها تا حتی قول دریافت کمکهای مالی برای ساخت فیلم بعدی! بسیاری موفق هم بوده و نیاز مشتری/فیلمساز را برآورده میکنند!!
برای نمونه شرکتی در اسپانیا است با نام "پروموفست" که از جمله موفقترین این شرکتهای عرضه فیلم کوتاه است. با بیش از 5 هزار جشنواره کار میکنند و با رقمی حدود 20 هزار تومان برای عرضه فیلم به هر جشنواره، فیلم را بنا بر هر هزینهای به جشنواره ها ارائه می دهند و انواع و اقسام رکوردهای گینس در حضورهای جشنوارهای و دریافت جایزه را به خود اختصاص دادهاند! نمونههای وطنی این شرکت ها مدتی است دست به کار شده و طبیعی است شماری هم در ارائه خدمات و امکانات خود اغراق میکنند. اینکه شرکتی دریافت کمک مالی برای پروژه های بعدی فیلمساز و یا فروش آن را در بازارها تضمین بدهد، امری است گزاف. و از همه جالبتر "همراهی در جشنوارهها برای موفقیت بیشتر" است! یکی از آخرین نمونههای متولد شده در ذکر مشخصات متولی آن، از موفقیتهای جهانی فیلمهای ایشان یاد می کند و... مصداق ضرب المثل "کل اگر طبیب بودی، درد خود دوا نمودی" است که اگر چنین توانایی داشتی که برای همان یکی دو فیلم ناموفق خود کاری میکردی!
نتیجه آنکه، وضعیت فعلی امر عرضه و بازاریابی بینالمللی فیلمها دچار مشکلات عدیدهای است. تولید فیلم بالا و پخشکننده حرفهای اندک شمار است. لذا، هر صاحب فیلمی خود را محق به عرضه فیلم خود به جشنوارهها دانسته و شرایط نابسامان و غیر حرفهای برای سینمای ایران به وجود آمده است.
سازمان سینمایی و موسسههای تابعه نه میتوانند و نه ارادهای برای حمایت و نظارت در این حوزه دارند. شاید نزدیک به 80 تا 90 درصد حضورهای بینالمللی و موفقیتهای حاصله هیچ ارتباطی با سازمانهای دولتی نداشته و این نهادها همچنان بر طبل رقابت با بخش خصوصی کوبیده و خود را ملزم به حمایت از فیلمها، فیلمسازها و پخشکنندههای فعال و موفق نمیدانند.
بخش خصوصی حرفهای هر چند در رقابت با این نهادهای دولتی موفقند اما در عرصههای جهانی و رقابت با شرکتهای پخش خارجی داستان دیگری دارند. اگر سازمان سینمایی همان سیاستهای مندرج در دفترچه خود را (که دارای مشکلات جدی و بسیار است) عملی میکرد، اگر به بخش خصوصی به عنوان رقیب نگاه نمیکرد، اگر به تجربه و نظر کارشناسان بینالمللی سینمای ایران توجهی داشت، آنگاه میتوانستیم با راهکارهای مناسب و بیش از این تجربه شده، به وصعیت بینالمللی سینمای ایران سامانی داد اما این در قصه بینالملل سینمای ایران سالهاست که بر همان پاشنه سابق میچرخد!»