عصر ایران، سروش بامداد - برای اولین بار تخت جمشید و پاسارگاد از بودجه اختصاصی برخوردار شدهاند به گونهای که در لایحه بودجه سال 1395 یک ردیف بودجه به میزان 10 میلیارد تومان برای آن در نظر گرفته شده است.
واقعیت این است که برگزاری جشن های 2500 ساله در شیراز و در آغاز دهه 50 خورشیدی و آن جمله معروف شاه که «کورش! آسوده بخواب که ما بیداریم» و تغییر تاریخ رسمی ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی در سال 1355 - که تا شهریور 1357 و دولت جعفر شریف امامی ادامه یافت - ذهنیت نیروهای مذهبی و انقلابی نسبت به کورش و هخامنشیان را منفی کرد.
کار به جایی رسید که در نیمه اول دهه 50 باستانگرایی و کورشستایی به مثابه سلطنت طلبی تلقی میشد. این در حالی بود که محمد رضا پهلوی به خاطر توهماتی که داشت ابتدا خود را نظر کرده مقدیسین مذهبی میدانست و بعدتر سراغ کورش و هخامنشیان رفت.
با این پیشینه بود که با پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در سال 1357 گفتمان باستانگرایی و کورشستایی به حاشیه رفت و سهل است تصور ضد انقلابی بودن از رواج آن درمیگرفت.
حتی این شایعه شنیده شد که شیخ صادق خلخالی ( که این روزها سالروز درگذشت او نیز هست) قصد دارد پس از آرامگاه رضاشاه در شهرری به مرودشت برود و پاسارگاد را هم تخریب کند!
این اتفاق البته رخ نداد اما کورش تا نیمه دهه 60از فرهنگ ایرانیان و دست کم از فرهنگ غالب رسمی فاصله گرفت تا جایی که تا چند سال خانواده ها نام کورش را نیز کمتر بر فرزندان خود می گذاشتند.
علاقه ایرانیان به فرهنگ تاریخی خود و نیز آگاهی از تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی اما فضای گفتمانی را تغییر داد و این امکان را برای فرهنگ دوستان فراهم ساخت که در کورش ستایی خود را در خطر تهدید گفتمان رسمی و غالب احساس نکنند زیرا مرحوم علامه در تفسیر خود قول مولانا ابوالکلام آزاد را درباره کورش نقل کردهاند هر چند که شخصا صحه نگذاشتهاند اما همین نقل، به منزله تایید نسبی تلقی آن نظر به حساب آمد. این موضوع که «ذوالقرنین» قرآن می تواند و محتمل است که کورش هخامنشی باشد.
با گذشت سال ها گفتمان غالب و رسمی نیز با کورش مهربان تر شده و اساسا منطقی نیست که پادشاهی را که هزار سال قبل از ظهور اسلام، حکومت می کرده بر اساس دیانتی که هنوز عرضه نشده بود قضاوت کنیم.
وجه دیگر قضیه البته جنبه های توریستی و اشتغال زایی آن است و بر این اساس در حال حاضر دیگر کسی دولت را متهم نمی کند با اختصاص این بودجه قصد رواج گفتمان باستان گرایی را دارد.
هر چند از منتقدین هر سخنی برمی آید و بعید نیست این موضوع را به دفن 1700 تن سیب زمینی پیوند بزنند و بگویند چطور پول دارید خرج تخت جمشید کنید ندارید سیب زمینی بخرید؟!
برای این که اهمیت و ضرورت اختصاص 10 میلیارد تومان و حتی شاید ناکافی بودن آن را یادآور شویم به جزهشدار نماینده مرودشت که از ترک خوردن بخش هایی خبر داده بود این توضیحات هم می تواند جالب باشد که «مساحت تخت جمشيد 12 و نيم هکتار موزه باز است و روش هاي مختلفي هم براي حفاظت از آن انجام شده است.
بخشي از آن مسقف است اما برخي از دانشمندان و متخصصان باستان شناسي مي گويند همين مسقف شدن باعث مي شود در زمستان سايه و مشکلاتي ايجاد شود يا با توجه به گرماي کشور نگهداري آن در درون شيشه ممکن است باعث بروز مشکلاتي شود.»
همچنین گفته می شود: بهترين روش نگهداري آثار سنگي در دنيا زير خاک بودن است کما این که بخشي از «ديوار هديه آوران» در تخت جمشيد دو رنگ است و قسمتي از آن که رنگ آن نوتر است پيش از اين زير خاک بوده است.
این نکته هم جالب است که در دولتی تخت جمشید و پاسارگاد از بودجه 10 میلیارد تومانی برخوردار می شود که مانند سلف خود داعیه کورش و هخامنشیان را ندارد و این پرسش را هم مطرح می سازد که چرا در دولت قبل در کنار آن همه هیاهو که بر سر کورش و منشور او به راه انداختند چرا به خود این مجموعه توجه نکردند و از آن درآمد سرشار 700 میلیارد دلاری نفت که در تاریخ ایران بی سابقه بود و تکرار آن نیز به رویا و آرزو می ماند بودجهای را برای این منظوردر نظر نگرفتند.
درباره بودجه مستقل 10 میلیارد تومانی این نکته را هم میتوان افزود که دریغ است که بودجههایی از این دست تنها به مصارف ترمیمی وعمرانی برسد.
بهترین نگاهبانان البته مردمان محلیاند که بیش از نسلهای گذشته به اهمیت این میراث واقفند و چون چشم خود مراقباند گزندی نرسد و نیزانجمنهای مردمنهاد که بدون بودجههای دولتی نیز صلاحیت و علاقه خود را نشان داده بودند و چنانچه حداقلی از امکانات به آنان اختصاص یابد برای حفظ و ترمیم میراث فرهنگی و گنجینههای ملی و تاریخی از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند.
خخخخخخخ
یه وقت زیاد نباشه.
یکی از با ارزشترین ها تو ایران کمترین بودجه رو داره.خداکنه توجهات زیادتر بشه
چون از هر لحاظ سود ش برا ما ایرانی هاست