عصر ایران؛ احسان محمدی- تیم ملی امید ایران در راه صعود به المپیک مقابل قطر 2- 1 شکست خورد. گرچه طبق قاعده باید بگوییم «چیزی از ارزش های بازیکنان ما کم نشد» اما سه امتیاز از دست دادیم، مقابل حریف شکست خوردیم و صعودمان به چالش افتاد.
هنوز سوت پایان بازی به صدا در نیامده بود که موج انتقادات علیه کادر فنی آغاز شد و در این میان نه محمد خاکپور که بیشتر محمد مایلی کهن مخاطب بود. دو گانه ه عجیب مربی داخلی – مربی خارجی و جنجال های کی روش – مایلی کهن حتی قبل از آغاز بازی کار خودش را کرده بود. یک دو قطبی بی فایده و البته مفید برای قطری ها!
واکنش ها در صفحه نخست روزنامه های ورزشی امروز صبح تقریباً مشابه بود. تیترهای « به خودمان باختیم»، « بوی امید نمی دهیم» و «ناامید شدیم» در کنار نقدهای تند به تصمیمات فنی کادر مربیگری تیم ملی امید پازلی را کامل کرد که بسیاری از قبل منتظرش بودند.
سرکوفت های پیاپی نثار محمد مایلی کهن شد که همواره با زبان گزنده اش به مربیان خارجی می تازد، از زمانی که در پی افشای رابطه افشین قطبی- کاخ سفید بود تا وقتی که کی روش را مورد حمله قرار داد و به عادل فردوسی پور لقب «کی روشی پور» داد.
محمدمایلی کهن در یکی دو دهه اخیر مربی محبوبی نبوده است.اظهارات تند، صراحت غیرضروری، زبان گزنده، رفتارهای هیجان آمیز و پاره ای اتهام زنی ها حتی پایش را تا اوین باز کرد.
اتفاقی که حتی برایش همدلی عمومی هم به همراه نیاورد. در کنار او محمدخاکپور همیشه چهره آرام و کم حاشیه ای است. در دوران بازیگری بیشتر در طبقه بازیکنان کارگر قرار داشت. زحمتکش، کم ادعا و صبور. وقتی در کانادا و در ردیف نخست اولین کنسرت موسیقی یک خواننده زن که بعد از چند دهه از ایران خارج شده بود نشست هم حساسیتی که به دیگران نشان دادند نسبت به او نشان ندادند.
هنوز هم به نظر همان کاراکتر آرام را حفظ کرده است و اگر تیم ملی امیدش مورد حمله قرار می گیرد مهمترین عامل حضور محمدمایلی کهن است که بسیاری او را بر نمی تابند.
نیمکت نشین کردن مهدی ترابی به پاشنه آشیل کادر فنی در این دیدار تبدیل شد. یک پاس گل طلایی به منتقدین! برخی به گذشته برگشتند و بازی های مقدماتی جام جهانی 98 را مرور کردند که محمد مایلی کهن اعتقادی به مهدی پاشازاده نداشت یا با علی دایی و رضا شاهرودی و چند ستاره تیم به مشکل برخورد.
شکست مقابل قطر البته یک نکته دیگر هم در خود داشت. اینکه به فاصله یک هفته بعد از هجمه تاریخی و تحقیرآمیز خطاب به جیبوتی رخ داد. قطر هم جمعیت و مساحت چشمگیری ندارد اما مچ فوتبال ما را خواباند تا یکبار دیگر بی پایه بودن چنان ادعاهای گزافی را این بار در عرصه ورزش نشان دهد.
هنوز برای صعود کردن یا نکردن به المپیک راهی طولانی در پیش است. در فوتبال همیشه پر از « اما و اگر» ما این شکست اتفاق تازه ای نیست اما اگر محمدمایلی کهن را دوست نداریم این بازی فرصت خوبی برای تسویه حساب با او نیست.
تیرهایی که به سمت مایلی شلیک می شود بر بدنه نازک تیم ملی امید هم فرود می آید. فوتبالیست های جوان گناهی ندارند که این مسابقات به یک وزن کشی میان مایلی کهن – کی روش تبدیل شده است. یادمان نرود این تیم ملی امید ایران است نه تیم ملی امید مایلی کهن!