پایگاه اطلاع رسانی "اعتدال" نوشت:
با تصویب برجام و تغییر چشم اندازها در خصوص واردات و تولید خودرو در کشور، این روزها فروشندگان و واردکنندگان خودروهای چینی به تکاپو افتاده اند تا هر طوری شده، خودروهای بی کیفیت چینی را به شهروندان ایرانی غالب کنند. در این رابطه گویا برخی ارگان ها پیش قدم شده و با بی توجهی به سرنوشت محتوم این پروژه، به فکر جایگزینی خودروهای چینی با تاکسی های فرسوده شده اند.
خبر هر چند کوتاه و تا حدودی دور از تصور است، اما متاسفانه عدم کشش بازار مصرف ایرانی و کیفیت پایین وخدمات پس از فروش ناکارآمد تولیدات چینی سبب شده است تا در ماه های گذشته فروش برخی خودروهای چینی به شدت کاهش یابد و از همین رو واردکنندگان این خودروها که تعداد زیادی از آنها را سفارش داده اند، در تلاش هستند تا با لابی گری با برخی نهادهای خاص این خودرهای را به سیستم حمل و نقل عمومی وارد کنند.
عدم کیفیت و هزینه های سربار از یک سو و عدم رعایت استانداردهای قطعه سازی و دشوار بودن تعمیرات آنها از سوی دیگر، حاکی از آن است که رانندگان تاکسی باید از این پس بخشی از درآمد نه چندان قابل توجه خود را برای تعمیرات ماهیانه کنار بگذارند.
اما مساله اساسی این است که اگر یک دستگاه دولتی تصمیم گرفته است برای تجهیز ناوگان حمل و نقل عمومی و نوسازی آن از خودروهای داخلی استفاده نکند، چرا تصمیمی براساس منافع مردم و جامعه نگرفته است؟ به خوبی واضح است خودروهای چینی به لحاظ استانداردهای زیست محیطی فاقد کیفیت لازم هستند و در حالی که دنیا برای فرار از آلودگی هوا و خطر گازهای گلخانه ای درصدد جایگزین کردن خودروهای هیبدریدی و برقی است، در وزارت کشور تصمیم گرفته شده است که یکی از آلاینده ترین خودروهای جهان به عنوان تاکسی به کارگرفته شود!
اگر مسئولان به دلایلی تصمیم گرفته اند که از خودروهای خارجی برای سیستم حمل ونقل کشور استفاده کنند، دو نکته را باید مد نظر خود قرار دهند. اولا یکی از گلایه های همیشگی دوستداران محیط زیست و مصرف کنندگان،آلایندگی خودروهای تولید داخل است که با استانداردهای روز دنیا تطابق ندارد و اصرار همه دلسوزان این بخش، ارتقای کیفی محصولات و رعایت استانداردهای یورو 6 یا حداقل یورو 5 در خودروهای داخلی است. اما متاسفانه تصمیم کنونی به جای پیشرفت نوعی بازگشت به عقب و سقوط به قهقراء می نماید. چرا که همین استانداردهای زیست محیطی که خودروهای داخلی دارند، خودروهای چینی ندارند واکثرا با جعل عناوین و مدارک، برای خود استانداردسازی نموده اند.
ثانیا با ورود هر خودروی چینی اشتغال چندین کارگر از مجموعه تولیدکنندگان داخلی به مخاطره می افتد. حال وقتی که وارد شدن یک خودرو تولید داخلی را به مخاطره می اندازد، باید صرفه و منفعتی در پس آن برای اقتصاد کشور متصور شود تا آن صرفه بتواند جبران خسارت نماید. به طور مثال با وارد کردن خودروهای مدرن دنیا که تقریبا نصف خودروهای داخلی سوخت مصرف میکنند، یا خودروهایی که کیفیت بالای قطعات مصرفی و تکنولوژِی مونتاژ وساخت سبب کاهش هزینههای نگهداری می شود و ... عملا به جزء منفعت واردکنندگان خودرو کمی هم به سفره مردم توجه می شود!
بنابر شنیده ها این طرح مصوبات اولیه را دریافت نموده و برای کار کارشناسی به یکی از معاونت های وزارت کشور ارجاع شده است، اما این دغدغه مطرح است که تصمیمی برای حمل ونقل کشور در نهادهای مربوطه گرفته نشود که هم هوای شهرها آلوده تر شود، هم گوش ایرانیها توسط چینیها بریده شود و هم سفره رانندگان تاکسی بیش از گذشته کوچک شود!