عصر ایران - اخیراً بحث هایی را درباره نظام آموزش کودکان و نوجوانان شروع کرده ایم که بخش های قبلی را می توانید در انتهای همین متن ببینید.
امروز می خواهیم موضوع مهم دیگری را پیش بکشیم و آن "تجارت با کودکی" است.
ما، کودکان را پیش از موعد وارد رقابت می کنیم و در رقابت ها، خردشان می کنیم؛ به همین سادگی و به همین بی رحمی!
ما بزرگترها، بازی خودمان را می کنیم ولی مهره های این بازی را فرزندان مان قرار داده ایم، گویی، آنها نه انسان که فیل و رخ و قلعه شطرنج هستند؛ به همان سادگی که مهره ها را می زنیم و دور می اندازیم، به بچه هایمان نیز ضربه می زنیم؛ هم وزارت آموزش و پرورش، هم بسیاری از مدارس و مؤسسات و هم شمار زیادی از خانواده ها.
یکی از این جاها، مدارس موسوم به تیزهوشان هستند که رقابت احمقانه ای در مدارس سراسر کشور برای فرستادن دانش آموزان شان به این مدارس جریان دارد.
هر ساله، تعداد پرشماری از کودکان ایرانی که در مقطع ابتدایی درس می خوانند، در آزمون های مدارس تیزهوشان شرکت می کنند.
فراموش نکنیم آنانی که در این آزمون ها شرکت می کنند، عمدتاً دانش آموزانی هستند که طبق استانداردهای همین نظام آموزشی، جزو دانش آموزان موفق به شمار می روند.
سیستم آموزشی اغلب مدارس، به ویژه مدارس غیرانتفاعی، در تمام سال های تحصیل، این گزاره را به ذهن کودکان بی نوا تزریق می کند که تحصیل در مدارس تیزهوشان، موهبت بزرگی است که باید بدان نائل آیند!
اما آیا مدارس تیزهوشان برای همه این دانش آموزان موفق، جا دارد؟ پاسخ منفی است و ناگزیر آزمون ورودی می گیرند و کودکان را درگیر "استرس کنکوری" می کنند.
نتیجه نیز کاملاً مشخص است. از بین آن همه دانش آموزی که نظام آموزشی، ذهن شان را آکنده از آرزوی تیزهوشان کرده است، تنها تعداد کمی پذیرفته می شوند و بقیه، "شکست می خورند"!
برای ما بزرگترها ، شاید مهم نباشد ولی برای دختر بچه یا پسر بچه ای که هنوز در حال و هوای کودکی است، یک تجربه وحشتناک رقم می خورد، او پیش خودش فرو می شکند و چون از قبولی در "تیزهوشان" بازمانده، اولین حسی که پیدا می کند، تردید به "هوش" خودش هست!
شاید گفته شود مگر می شود همه این دانش آموزان را در مدارس تیزهوشان پذیرفت؟!
پاسخ این است که اساساً وجود مدارس تیزهوشان چه لزومی دارد؟! مگر جز این است که دانش آموزان پذیرفته شده در این مدارس، وارد پروسه ای می شوند که باقی کودکی و نوجوانی شان را می سوزاند؟ مگر جز این است که در مدارس عادی، حجم درس ها و تکالیف آزار دهنده است و در مدارس تیزهوشان، حجیم تر و پرمشقت تر؟!
وانگهی، دانش آموزان چه در مدارس تیزهوشان درس بخوانند و چه در مدارس عادی، باید در دانشگاه، از یک "خط آغاز مشترک"، شروع کنند. پس چه فایده ای دارند این مدارس عریض و طویل، جز این که تشکیلاتی در آموزش و پرورش درست کرده اند و عده ای به بهای ستاندن کودکی و نوجوانی دانش آموزان، در آن مشغول کار و نان خوردن هستند؟!
وادار کردن کودکان به رقابت های زودهنگام، تنها به مدارس تیزهوشان محدود نمی شود. آزمون های ورودی مدارس غیرانتفاعی و آزمون های تستی که با ارائه کارنامه هایی شبیه کارنامه کنکور دانشگاه ها مدام بر کودکان تحمیل می شود و آنها را در استرس و مقایسه دائمی قرار می دهد نیز همانند شبحی بر زندگی کودکان سایه افکنده اند.
این وضعیت به ویژه در مدارس غیر دولتی، به طور فزاینده ای دانش آموزان را تهدید می کند. گویا درس های غیرضرور، زائد و رسمی نظام آموزشی و امتحانات آنها کافی نیست که برخی مؤسسات با ورود به مدارس و برگزاری آزمون های سراسری و چاپ و فروش انواع کتاب های تست، کسب و کار پر رونقی برای خود راه انداخته اند و به کمک مدارس طرف قرارداد، خانواده ها و دانش آموزان را در یک استرس دائمی قرار داده اند.
نظام آموزشی ایران، با تحمیل رقابت های بی رحمانه به کودکان، آنها را از بازی، خلاقیت، کار گروهی و تعامل، شادابی و یادگیری درس های زندگی باز می دارد و آنها را به افرادی تک ساحتی تبدیل می کند که در بهترین فرض، محفوظات بیشتری دارند.
هر چند نظام آموزش و پرورش نیاز به تحولات بنیادین دارد ولی عجالتاً می توان دو پیشنهاد را مطرح کرد: حذف مدارس تیزهوشان که وجودشان اساساً فایده ای ندارند و بیرون راندن مؤسساتی که با آزمون هایشان، مدارس را تبدیل به دکان های خود کرده اند و با کودکی بچه های مردم، تجارت می کنند!
ما در 12 سالی که مدرسه رفتیم سه چیز یاد گرفتیم :
1- خواندن و نوشتن
2- جدول ضرب
3- جمع و تفریق
بقیه چیزهایی که به خوردمان دادند در زندگی بدردمان نخورد
هر غلطي غلط نيست اشتباهات تايپي يك امر سهوي است نميشه گفت ناشي از كم سوادي است .
همانطور كه شما هم در توضيح تان "براي " را " براس" و گزينش را گذيرش نوشتيد اينها ناشي از با عجله نوشتن است و حروف كنار حرف مورد نظر در كيبورد تايپ مي شوند
ضمن انکه با بسیاری از مطالب موافقم به خصوص با عنوان "تجارت با کودکی ... و دکان موسسات " ولی حذف تیز هوشان نتیجه مناسبی ازاین گفتار نیست. مشکل اساسی بی اعتمادی به نظام اموزشی در ایران است که در ادبیات کاربران هم موج میزند. البته نمی شود همه را از نظام اموزشی راضی کرد ولی رضایت و اعتماد عمومی برای پیشرفت یک ضرورت اجتناب نا پذیر است. عطش غیرمنطقی و غیر موثر به درس و علم همه سطوح اموزشی از ابتدایی تا دکتری را گرفته است و "دکان موسسات " و چشم پوشی سیاست گذاران آموزشی بر این واقعیت شرایط را شدیدتر می کند که به نظر اینجانب هم نتایج فاجعه باری را رقم زده و خواهد زد. امیدوارم شجاعت باز کردن درد های ملموس اجتما عی در تعداد بشتری از دست اندرکاران رسانه ای تسری پیدا کند.
هر چند نظام آموزش و پرورش نیاز به تحولات بنیادین دارد ولی عجالتاً می توان دو پیشنهاد را مطرح کرد: حذف مدارس تیزهوشان که وجودشان اساساً فایده ای ندارند و بیرون راندن مؤسساتی که با آزمون هایشان، مدارس را تبدیل به دکان های خود کرده اند و با کودکی بچه های مردم، تجارت می کنند!
این درحالی است که جهت ثبت نام دانش آموزان در این مدرسه باید علاوه بر دادن تست ها مختلف (سخت تر از کنکور ) باید با پارتی بازی و منت و ... بچه را ثبت نام کنی ،
و وقتی دانش اموز را در پایان سال وقتی ارزیابی می کنی سطح علمی دانش اموز کمتر از مدارس عادی دولتی است.
و جالب است که در قانون اساسی کشور آموزش رایگان اعلام شده است ولی طوری خانواده ها را به این گونه مدارس هدایت می کنند که خانواده ها بعد از چندین سال می فهمند که چه کلاهی سرشان رفته است ((با بت کاهش هزینه های آموزشی دولت و جبران کسری بودجه وزارت اموزش و پرورش)
چرا گام اول را حذف این مدارس قرار می دهید؟ چرا از مدارس غیرانتفاعی با قیمت های نجومی که کودکان را علاوه بر دسته بندی تیزهوش و غیر تیزهوش به دو دسته پولدار و فقیر نیز تقسیم می کند شروع نمی کنید؟؟
دوست ندارم فکر کنم که این مقاله منافع گروهی سرمایه دار مالک و مدیر این گونه مدارس و خانواده های طبقات مرفه را بیشتر در نظر دارد.
به نظر بنده مشكل دقيقا همين مدارس تيز هوشان هستند و گرنه تكليف غير انتفاعي ها مشخص است. پسر بنده با وجود انكه از هوش بسيار بالايي برخوردار است اما با توجه به اينكه نخواستم در كلاسهاي تيزهوشان شركت كند نتوانست از پس ازمونهاي كذايي تيزهوشان برايد. ازمونهايي كه به هر چيزي شبيه است جز ازمون طوريكه بنده با مدرك فوق ليسانس مهندسي قادر به زدن 50 درصد تستهاي ان نيستم! خلاصه اينكه اين ازمونها باعث سرخوردگي فرزندان و پدر و مادرها شده و هيچ ثمره ديگري ندارد و اكثر افرادي كه در انها قبول ميشوند از هوش زيادي برخوردار نيستند و فقط به دليل شركت در كلاسهاي تست زني موفق به اينكار ميشوند و بعدها هم كم مياورند. ضمنا اكثر اين مدارس در زمينهاي مدارس دولتي بنا شده و متعلق به بيت المال است و گرفتن پول در اين مدارس خلاف است. در حال حاضر اموزش و پرورش بعد از كوبيدن مدارس دولتي انها را تبديل به اين مدارس ميكند.
اصولا پیچاندن یک نسخه برای همه کاری اشتباه است و شما برای حذف جو روانی وحشتناک حاکم بر دانش آموزان و یا بهتر بگویم والدین دانش آموزانی که از فرزندان خود انتظارات غیرواقعی دارند، اشتباه دیگری را پیشنهاد می دهید؟؟؟
این که کودک شما شیفته آزمایشات علمی شده دلیل موجهی برای تحت فشار قرار دادن او با انواع درس ها و محفوظات نیست. آینده کودک را با این خودخواهی های خیرخواهانه هدر ندهیم.
الان بچه ات که تیزهوشان خونده تیزهوشه بهر هوشی بالایی رو داره در حال حاضر چی کار کرده که به درد ما مردم ایران بخوره......
چی کار کرده که باعث اسایش و ارامش مردم ایران گشته....
حداکثر کاری که کرده انست که تو مسابقه علمی نظیر المپیاد و کنکور رتبه بیاره و بیاد پزشو به بچه خنگا که ما باشیم بده همین.....
اگه واقعا باهوش بود میومد تو مدارس عادی با امکانات کم درس میخوند ببینیم میتونه کنکور رتبه یه رقمی بیاره یا نه مرد بود میومد این بچه ضعیفا رو کمک درسی میکرد تا هم جامعه از فساد اخلاقی نجات یابد و هم عدالت اموزشی ایجاد گردد......
پس بچه تون تیزهوش نیست فقط از اون امکانات فراوانی که بهش عطا کردن داره استفاده میکنه تا رتبه تو کنکور بیاره و پزشو به خنگا بده .......
والا الان 20 ساله که مدارس تیزهوشان اومده جز اینکه بیان پز مدالاشون رو بدن چیزی در بر نداشته فساد اخلاقی م که فراوون شده .......
نخير اينگونه نيست در حال حاضر سطح تحصيلات در مدارس دولتي بقدري پائين است كه حوصله بچه را سر مي برد. در بعضي موارد انسانهاي بي مسئوليتي مي بيني كه از آنها بعنوان معلم ياد مي كنند.
به نظر بنده که خود از فارق التحصیلان این مراکز می باشم راه حل این مورد فرهنگ سازی و نه پاک کردن صورت مسئله و حذف این مدارس به غایت مفید می باشد.
باقی بقای عمرتون. در پناه خرد شاد باشین
متاسفانه سیستم آموزشی ایران بخاطر کم توجهی به نظرات کارشناسی کلا افتاده دست دلالان آموزشی
و با تبلیغات و غوغا سالاری وضعی بوجود آوردند که من بعنوان پدر و با مدرک فوق لیسانس و علیرغم باور نداشتن به کلاسهای تقویتی و خارج برنامه، مجبورم برای اینکه پسرم یا دخترم عقب نمانند بچگی آنها را داغون کنم.
پسرم الان دانشجوست و از 5 سالگی و از پیش دبستانی تا کنکور فقط چیزی که به یاد دارد سرویس مدرسه و از این کلاس به آن کلاس بوده است و الان شخصیت اجتماعی ندارد و تازه احساس آزادی که میکند با خودش ودرس لج میکند.
دخترم امسال ششم دبستان میرود و برای اینکه همانند پسرم در حقش ظلم نکرده باشم او را در مدرسه ی دولتی نام نویسی کرده ام و لی چون همکلاسیهایش اکثرا" این تابستان کلاس آموزشگاه واله ثبت نام کرده اند بالاجبار او را ثبت نام کردم ترسیدم از تیز هوشان قبول نشود و من خودم را مقصر بدانم.
او الان از اواسط خرداد تا اواسط شهریور هفته ای 3 روز بعد از ظهر باید به کلاس برود.
این شد تابستان ؟ این شد بچگی؟
بابا یکنفر در این کشور بداد ما خانواده ها برسد و یادمان دهد که زندگی باید کرد
نه چشم هم چشمی
زندکی ارزش بیهوده دویدنها را ندارد ولی چه کنیم که در سیکل معیوبی گیر افتاده ایم.
نظام آموزشی ایران واقعا سم مهلکی است که آینده کشور رو تهدید میکنه . تقریبا تمام ناهنجاریهای اجتماعی ریشه در نظام آموزشی و تربیتی ما داره . من بعنوان کسی که در این سیستم درس خوندم و چیزی زیادی از نحوه زندگی اجتماعی و کار کروهی نیاموختم ، چیزس هم بلد نیستم به بچه هام یاد بدم و نحوه زندگی کردن رو به اونها بیاموزم . من فقط بلدم به بچه هام استرس وارد کنم و ازشون بخوام که باید در درسها بیست بشی و اگه نشدی بی هوش و نفهمی.
واقعا این بلای جان کشور و آینده آن هست
اولین ضربه را خود سیستم آموزشی کشور به فرزندان این مملکت می زند عده ای بی سواد میشود مسئول تالیف کتابهای درسی که محتوایشان کمترین ارزش را دارد و از طرف دیگر چون کشور درگیر مسائل مهمتر و استراتژیک هست به کل نظام آموزشی از یاد رفته است در این گیر و دار هم عده ای سودجو وارد میدان میشوند و سیستم آموزشی که زمانی علم محسوب می شد را به تجارت تبدیل می کنند با کمترین بازدهی ممکن و تحمیل هزینه های گزاف برای خانواده ها به خاطر توضیخاتی که دادید.
تمام این وضعیت ریشه در اقتصاد مریض کشور دارد و خدا به دادمان برسد آینده هم معلوم نیست که چگونه خواهد شد.
بنده از خوانندگان همیشگی سایت عصر ایران هستم به ویژه مقاله ها و مطالبی که جناب آقای محمدی می نویسن و دبیر و مشاور مدارس تیزهوشان شهر تهران با حدود 12 سال کار مداوم در این مراکز. به نظرم آشنایی نویسنده با محتوای آموزشی و پژوهشی مراکز تیزهوشان و به قول ما سمپاد یا همان مجموعه مدارس علامه حلی در حد شایعات است. به یقین اگر جناب آقای محمدی و دیگر دوستانی که کامنتهای آنچنانی گذشاته اند با محتوای آموزشی و پژوهشی این مراکز آشنایی بیشتری پیدا کنند در دیدگاه ها و اظهار نظرهایشان تجدید نظر خواهند کرد. البته بنده منکر نقدهای وارده به مدارس تیزهوشان نیستم و ما و همکاران دیگرمان در این مراکز همواره در حال نقد و ارزیابی سیستم این مراکز هستیم. در بعضی مراکز دشواری ها جدی است اما واقعا در بعضی مراکز همانند علامه حلی 1و 2و 3 شرایط بهتر و به جرات می توان آن را پیشروترین الگوی آموزش در کشور دانست که در بعضی برنامه ها و عملکردها به استانداردهای روز جهانی نزدیک است. شاهد و گواه این مساله دانش آموختگان و پدر و مادر دانش آموزانی هستند که در این مراکز تحصیل کرده و در حال تحصیل هستند
انتظار داریم آقای محمدی و سایت وزین عصر ایران برای آگاهی از وضعیت این مراکز به صورت حضوری و یا تلفنی با معاونین و مشاورین آموزشی این مراکز تماس گرفته و جویای وضعیت و جو آموزشی و پژوهشی حاکم بر این مراکز شود. به عنوان یک نمونه عینی در مرکز حلی2 (دوره اول)سالهاست که دانش آموزان چیزی به نام کارنامه عددی دریافت نمی کنند و اصولا کارنامه آنها کاملا توصیفی است و آزمون ها هم جز پایان ترم آن هم بدون ذکر نمره است.
متاسفانه اين مدارس نيز مانند اكثر كارها دچار كاسبي شد و از هدف خود غافل
شهريه ها وحشتناك بالاست تعدادپذيرفت شدگان زياد و بعضآ مدارس فرزانگان تا عدد 6 گسترش يافته معلمان منتخب براي اين مدارس رويه مناسبي ندارند ، مديريت مدارس ضعيف است و اساسا تبديل به يك بنگاه اقتصادي شده است
اما من به عنوان فرزند پدری کارمند، که نه امکانات مالی زیاد و متاسفانه پارتی و آشنایی ندارد، اگر به این مدارس راه نمی یافتم عملا هیچ شانسی نداشتم. (البته همین الان هم با وجود تحصیل در دانشگاه تهران معلوم نیست به جایی برسم)
اما تو کشور ما بین همه روسای جمهور و مجلس ها علیرغم همه اختلاف نظر ها یک وجه اشتراک بسیار قوی وجود دارد و آنهم از بین بردن تربیت و ذلیل کردن معلم !!
کسانی که فکر می کنند با بودجه تعلیم و تربیت کار های مستحبی می تواند گره گشا باشد ! چقدر نیازمند نشستن پیش آموزگارند ! اونهم آموزگاران قدیم !
"مگر جز این است که در مدارس عادی، حجم درس ها و تکالیف آزار دهنده است و در مدارس تیزهوشان، حجیم تر و پرمشقت تر؟!"
به عنوان یک فارغ التحصل این مدارس باید بگم که واقعیت واقعا جز این است! توی این مدارس به سبب سطح بالاتر بچه ها و یادگیری راحت تر بچه ها وقت کمتری صرف آموزش ها و درس ها و تکالیف ها میشه و این وقت به پژوهش اختصاص پیدا میکنه که بر خلاف تعبیر "ستاندن کودکی و نوجوانی دانش آموزان" شما، شوق یادگیری و پژوهش رو در دانش آموزان ایجاد میکنه و خیلی بهتر از درس های ملال آور معمول است
چرا به لحاظ هوش اجتماعی و کار جمعی و نگاه اجتماعی ایرانی ها مشکل دارن؟!!!
مشکل سیستم پایه هست حالا تیزهوشان هم جدا نیستن
جناب محمدی عزیز این تحلیل درستی در خصوص توجه ویژه تر به کودکانی که هر کدام آنها ممکن است در رشد و توسعه کشورشان تاثیر داشته باشند نیست...
لطفا با مطالعه بیشتر وعلمی تر به این مباحث بپردازید
سپاسگزارم
با اینکه فرزند خودم امسال در پایه ششم تیز هوشان قبول شد ولی تا اعلام نتایج کلی استرس و آشفتگی داشت نه از نحوه امتحان دادن بلکه از اینکه حقش توسط برخی پایمال بشه بعد از اینکه قبولیش اعلام شد و متوجه شد برخی دوستان و همکلاسی هاش قبول نشده تا چند روز کار خودش و دوستاش گریه و زاری بود ، من خودم یکی از مخالفین تبعیض در جامعه خصوصا بچه ها هستم چرا که اینها با احساسات پاک از نظر روحی با هم ارتباطات خوبی برقرار میکنند و معنی حیات و زندگی جزء این نیست ، به هر حال به انسان به هر قله ای از علم ، دانش ، ثروت و مقام برسه با مرگ تمام میشه اما اگر انسان بار اومد جاودانه میمونه
ملتی که فقط شعار می دهند
پیشنهاد میکنم فیلم در جستجوی بابی فیشر که درباره یک کودک باهوش هست رو ببنید.
تابحال از چند تا از مراکز تیزهوشان بازدید کرده اید و چه اندازه از فارغ التحصیلان این مجموعه اطلاع دارید که الان کجاها هستند و چه کارها می کنند .
اینی که عرض می کنم را البته با درد می گویم که بیش از 85 درصد هم دوره ای های بنده در مدرسه تیزهوشان ، الان در خارج کشور یا در مهمترین دانشگاه های آمریکا و کانادا هیات علمی هستند یا در مهمترین مراکز علمی تحقیقاتی دنیا همچون ناسا و گوگل و مایکروسافت و امثالهم مشغول کار . به نظر نمیاد این مراکز علمی یه مشت بچه روانی ، روان پریش رو که در دوران کودکی مغزشون آسیب دیده و .... رو به کار بگیرن .
نه اینکه بخوام تمام اتفاقات پیرامونی این مجموعه را تایید کنم ، مثل تمام قسمت های دیگه مملکت ، اینجا هم خیلی قسمت هاش میلنگه ، اما این که در کل سیستم فشل آموزشی کشور ، کارآمدترین قسمتشو ( به نسبت ) هدف گرفتید و سریع حکم انحلال دادید ، اصلا جالب نبود .
اونا تیزهوش هستند نه ما...کسی که پایه رو می سازه تیزهوشه نه کسی که میره و یک گوشه اونجا کار می کنه
میبینید که حتی تفکیک دانش آموز به تیزهوش و کم هوش به سطح دبیران هم نفوذ کرده و باید فکری به حال این مشکل کرد. در غیر اینصورت وضعیت از این هم بدترمیشه.
دختر من در یکی از مدارس تیز هوشان درس می خونه
فرزند من شب و روز نداره ، تعطیلی نداره، استراحت و شادابی نداره
دائم از آنها امتحان میگیرند
ظاهرا رقابتی بین مدارس تیزهوشان است و حتی برای کم نیاوردن از معلمهای مرد و جوان هم در مدارس دخترانه استفاده می شود
و چون هزچه سعی و تلاش کردند نتوانستند خودشان را به بقیه برسانند در نتیجه یا افسرده شدند یا سرخورده در حالیکه اگر همین بچه وارد مدارس عادی می شدند جزو شاگرد اول یا حداقل شاگرد زرنگ کلاس بودند
پسر بنده جزو بچه های تیزهوش است خودش میگه اگه قرار بود من مدارس عادی برم مطمئنا حوصلم سر می رفت و شاید هم مدرسه نمی رفتم چون کتابهای درسی آموزش و پرورش برایشان مثل آب خوردن می ماند پس می بینید اگر بچه های عادی وارد مدارس تیزهوشان شوند از درس زده می شوند برعکس بچه های تیز هوش هم اگر وارد مدارس عادی بشوند از مدرسه زده خواهند شد
این دوره زمونه کسی که خلاقه و کسی که بتونه در آینده کارآفرین بشه باهوش محسوب میشه
از هر بچه ای می پرسی مدرسه رودوست داری میگه نه! به نظر من اگر کنکورو بردارن خانواده ها مجبور به صرف هزینه های گزاف برای آماده کردن بچه ها درکنکورنیستندواینقدر فشار روبچه ها زیاد نیست ازون طرف تودانشگاه پایه علمی رو ببرن بالا تا متخصصین بی سواد تحویل جامعه ندن
اماخب چاره ای نیست الان این مدارس ایجاد شدن وعملا کیفیت هادرآموزش وپرورش درجه بندی دارند .
شماهم دوست عزیز برید خروجی های قبولی کنکور تیزهوشان رو بابقیه مدارس مطابقت کنید می ببینید که درصدبالایی ازدانش آموزان این مدارس درکنکور پذیرفته می شوند .پس معلومه که خانواده ها به سرنوشت فرزندانشون اهمیت میدن وبه این مدارس روی می آورند .
یکی بالاخره گفت که آدم توانمند برای جامعه مفیده
خیلی بد است که مردم امیدی به کشور خودشان نداشته باشند و در آرزوی بهشت بعد از مرگ باشند!
از ضعیف ترین مقالات عصرایران بود.
حرف درست در این مقاله فراوان بود. اما حکم و کلی و ناآگاهانه در مورد چندین بحث پیچیده.
صرفا در مورد تیزهوشان عرض کنم که در مدارس تیزهوشان در سالهای گذشته روال پذیرش بر مبنای حفظیات و... نبود و آموزن های معتبر استعدادسنجی بوده است.
این آزمون و نخبه گزینی در بسیار از کشورهای دنیا هست.
در برخی مدارس تیزهوشان (مثل حلی 2 سابق!!) حجم درسی بسیار بسیار ناچیز بود و دانش آموز بیشتر وقت خود را بر روی پژوهش و یادگیری پژوهش محور می گذاشت، اضافه کنید به این کسب مهارت های مختلف زندگی را. از اتهامات به این دسته مدارس (نه همه تیزهوشان) این بوده که کمتر روی کتاب هیا آموزش و پرورش کار می کنید.
از طرفی ما باید به جایی برسیم که همه مدارس ما به سطح های بالای آموزشی (نه تست محور!) برسند و حذف مدارس الگو راهکار مناسبی نیست. در مورد مدارس غیرانتفاعی خاص اگر دقیق تر بنویسید سخنتان صحیح است.
مطالب و نوشته های شما را همیشه دنبال می کنم، خصوصا بواسطه شغل و البته دغدغه شخصی. با اینکه موافق مطالب گذشته شما در همین خصوص بوده و در انتشار آن دریغ نمیکنم ، متاسفانه با سخن حاضر مخالفم. در انتشار یک موضوع با عنوان مقاله به خوبی میدانید ذکر منبع الزامیست! چرا؟ اگر بر سخن خود به عنوان مقاله و انتشار آن از سایت عصر ایران اعتقاد دارید لازم بود در این بحث مطالعه میدانی بیشتری می داشتید. چراکه سخن حاضر با تاکید بر "حذف مدارس تیزهوشان” کاملا اشتباه است. شکی نیست مراکزی قارچ گونه در پی خالی کردن جیب مردم با این شعار که فرزندانتان را به عالی ترین درجات علمی و... می رسانیم، رواج پیدا کرده و تلاش شبانه روزی می کنند. اما راه حل، پاک کردن صورت مسئله است!؟ به جرات می توان گفت موضوع اساسی که به بحران تبدیل شده نگرش خانواده به آموزش و تحصیل است. بزرگترین عامل آسیب، اقتصاد و نگاه خانواده به مقوله درآمد و رفاه است که البته در جامعه امروز متاسفانه یا خوشبختانه حق با خانواده است. با این مقدمه می خوام دریچه نگاه شما را به سمتی دیگر هدایت کنم.
انشائ علم بهتر است یا ثروت هنوز سوال پای تخته همه معلمان ما در ایران است و جالب اینکه با توجه به شواهد عینی به جرات می توان گفت درصد بیشماری از معلمان به یقیین ثروت را راه رسیدن به همه چیز می دانند حتی رسیدن به علم! خانواده نگاهش چیست!؟ آیا خانواده نگاهش به تحصیل فرزندان آموزشی است یا اقتصادی!؟ برای چه خانواده هزینه های سرسام آور و حتی فراتر از درآمد خانوار را در این راه خرج میکند!؟ جواب را بهتر از من میدانید. اما اگر می خواهید به عمق موضوع برسید سوال دیگر را مطرح می کنم: با این همه آموزش چرا در حوزه فرهنگ موفق عمل نکرده ایم!؟ چرا در حوزه سلامت ، پیشگیری و مراقبت ، پرورش روح و جسم موفق نبوده ایم! مگر از آغاز شعار ما در آموزش و پرورش "تعلیم و تربیت" نبود! مگر در حال حاضر یکی از شعارهای ما "تحصیل، تهذیب، ورزش" نیست! چرا خروجی کار حتی در معانی ساده واژه ، پیدا نیست!
امروزه خانواده نیاز را طلب می کند و جامعه و بازار در پی برطرف کردن این نیاز است. اگر ساز کار مدرسه تیزهوشان وجود دارد نه احساس نیاز بلکه راهبرد سند تحول آموزش و پرورش نه از امروز بلکه از دیرباز بوده است که قطعا باید باشد برای همان استعدادی که واقعا استعداد است نه با زور و نه با جبر. می توان گفت حتی این نقد به مدارس غیرانتفاعی ، موسسات و مراکز آموزش و کنکوری وارد نیست چراکه آنها فقط رفع نیاز می کنند حال اینکه صداقت و شرافت را سر لوحه کار خود قرار می دهند یا خیر نمی دانیم. اما پر واضح است نظام آموزشی در مسیر غلطی قرار گرفته و باید از این چرخه هولناک واهمه داشت چرا که وقتی اقتصاد نگاه اول و آخر هر شخص باشد نباید انتظار ماورایی داشت. البته نباید همه را به یک چشم دید ، مسلما هستند اشخاصی که پا را فراتر نهاده و به خود احترام گذاشتند نه صرفا به قانون و منشور اخلاقی. آنجا که به هر دلیل قانون نظاره گر نیست، اما شرافت و صداقت سرلوحه است می توانیم افتخار کنیم به سیستم آموزشی، به معلمان و خانواده که بحق کار خود را به خوبی انجام داده اند. باید قبول کنیم زور و اجبار صرف برای تحصیل، کلاس خصوصی و کنکوری، حضور در مدارس تیزهوشان و نمونه، تجمع عجیب در انتخاب رشته های تحصیلی ریاضی و تجربی، رشد دانشگاه های متعدد با عناوین جدید، رشد فزاینده تحصیلات تکمیلی محدود در چند رشته خاص و ... همه و همه یک پیامد را بیان می کند، و آن تزلزل شخصیت است در سردرگمی فزاینده خانواده و فرزندان. به چه قیمتی! و دوباره از تک تک شما می پرسم، "علم بهتر است یا ثروت" ؟ البته جواب ساده است. همه می دانیم این سوال کاملا شخصیست و نمیتوان برای همه یک نسخه پیچید، خواه متولیان امور پذیرش آن را داشته باشند یا خیر. اما پاسخ: هر شخص باید بر اساس باورهای خود آزادانه راه خود را پیدا و در آن تلاش کند. اما سوال اساسی این است، راه های رسیدن به علم و ثروت چیست؟ آیا راه رسیدن به آن هموار، درست اصولی و انسانی است!؟
با آرزوی سربلندی برای تمام فرزندان کشورم ایران.
بنده هیئت علمی هستم و مدت نسبتا زیادی را هم در چند مدرسه تراز اول تهران کار کردم.
نکته دوم عرضم این است که با شناختی که از دانش آموزان مستعد و باهوش دارم وجود این مدارس لازم و ضروری است.
پاک کردن صورت مسئله و حذف این مدارس به هیچ عنوان کار عاقلانه ای نیست.
راه حل در دو چیز است 1- کاهش ظرفیت پذیرش مدارس تیز هوشان 2- اصلاح شیوه پذیرش.
تا فقط افراد کاملا مستعد ورود پیدا کنند نه کسانی که به واسطه کلاس های متعدد تست زنی و ... وارد این مدارس میشوند و دچار مشکل در ادامه مسیر.
شاهد این مدعا قبولی پسر اینجانب در همین آزمون امسال این مدارس است که چون از نزدیک کلیه بچه های مدرسه را رصد میکردم کسانی قبول شده اند که بنده یقین دارم که مسیر سختی را طی خواهند نمود . والسلام
اینو واسه این گفتم که بگم من توانایی ای که آرزوی مدیران همین مدارس هست که دانش آموزاشون داشته باشن رو داشتم.
ولی یادم می یاد روزی که نتایج آزمون تیزهوشان اومد و قبول نشدم، تقریبا می تونم بگم بدترین روز زندگیم بود.
هنوز با گذشت نزدیک به 15 سال ثانیه به ثانیه اش رو یادمه که چقدر با ناراحتی برام گذشت.
من تو خانواده ای بودم که از نظر تحصیلات تو سطح بالایی هستن و خب براشون این مورد مهم بود. خوشبختانه پدر و مادرم تقریبا منطقی با این مورد برخورد کردن. تقریبا نه کامل چون بازخواستی نشدم ولی حس می کردم خیلی از این موضوع ناراحتن و ناامیدشون کردم. ولی خب یادمه از سمت خواهر و برادرم به شدت تحقیر می شدم.
بین هر بچه ای با بچه ی دیگه تو دوران کودکی بحث و دعوا و درگیری قطعا پیش می یاد. یادمه بعد این قضیه تا نزدیک به یکی دو سال جرأت بحث کردن و بگو مگو با خواهر و برادرم رو نداشتم. چون هر جروبحثی که بینمون پیش میومد همیشه توش این ناکامی منو گوشزد می کردن و باهاش تحقیرم می کردن.
حتی یادمه خیلی جاها هم که حق با من بود همیشه سکوت می کردم. چون علاوه بر اینکه با پیش کشیدن این موضوع تحقیر می شدم، قشنگ حس ناراحتی پدر و مادرمو درک می کردم که بیشتر آزارم می داد.
البته خب اون موقع خواهر و برادرم با اینکه ازم بزرگ تر بودن ولی باز بچه بودن و این چیزا رو نمی فهمیدن. واسه همین الان اصلا ازشون ناراحت نیستم.
علاوه بر این ها حتی تا یکی دو سال از رفتن به مهمونی خونه فامیل و حتی اومدن مهمون به خونمون وحشت داشتم. همیشه استرس اینو داشتم که تو مهمونی ازم بپرسم حامد جون تیزهوشان قبول شدی؟ و اونوقت با جوابم ناراحتی خانوادمو دوباره زنده کنم.
هنوز هم یادمه روزی که مادربزرگ و پدربزرگم می خواستن بیان خونمون، از دو روز قبل که فهمیدم چقدر استرس داشتم. چقدر می ترسیدم و احساس گناه می کردم که قراره اونا رو و دوباره خانوادمو ناراحت کنم. یادمه وقتی رسیدن من خودمو به خواب زدم از ترس اینکه ازم نپرسن و تازه صبح فرداش دیدمشون.
ولی خب در نهایت نتیجه شد همونی که خانواده ها در فرستادن بچه هاشون به این مدارس دنبالشن. در نهایت تو رشته مهندسی تو دانشگاه تهران قبول شدم و الان هم تو مقطع فوق لیسانس از همین دانشگاه فارع التحصیل شدم.
می خواستم بگم خیلی بهتره تو این زمینه ها اول فرهنگ سازی بشه. به خانواده ها یاد بدن اگه بچتون تو ورود به این مدارس ناکام موند، آخر راه نیست. باز هم فرصت هست. حتی باز هم راه های دیگه غیر از تحصیل هست. نمونش خود من. تو ورود به این مدارس ناکام موندم، ولی از اکثریت بالایی از این دانش آموزان تو کنکور بهتر نتیجه دادم.
اینم بگم با اینکه این مدارس اثر مثبت دارند، ولی اثر تخریبی هم دارند و اصلا شایعه نیست. نمونش تو دوران کارشناسی من از شهر ما ،من با چهار نفر دیگه تو این رشته قبول شدیم. دو نفرمون از این مدارس بودن. از این دو نفر، یکیشون تو همون دوران کارشناسی به خاطر 4 ترم مشروطی از دانشگاه اخراج شد. دانشگاه های دولتی هم تو اخراج کردن به خاطر مشروطی هیچ تعارفی ندارند.
اون یکی هم با سه ترم مشروطی نامتوالی در نهایت تونست فارغ التحصیل بشه. و جالب اینکه ایشون تو دوران ارشد تو دو ترم اول مشروط شد و متاسفانه اخراج شد. اما ما سه نفر که از مدارس عادی اومده بودیم، یکی که من، یکی دیگمون ارشد رفت شریف و یکی دیگه هم با ارشد امیرکبیر فارغ التحصیل شد.
به نظرم بهتره روی این زمینه یه تحقیقی بشه. اینکه چطور می شه که برخی دانش آموزان این مدارس تو تحصیل در دانشگاه، اینطور ناکام می مونن. آماری که برای این مدارس واقعا این مقدار زیاد است.
بعد از هدر رفتن کل تابستان و محروم شدن از بسیاری از تفریحات دوران کودکیم در نهایت علیرغم تلاشم در آزمون موفق نشدم که بعدها احساس سرافکندگی به خاطر شکست ظاهرا بزرگی (تلقین مدیر مدرسه و معلمان) که خورده بودم خجالت می کشیدم در جمع حاضر شوم و از طرف دیگر حس از دست رفتن و محرومیت بی نتیجه از تفریحات و تابستان و گردش و بازی و ... به نوعی ضعف عملکردم دائما وجدانم را آزار میداد تا حدی که در دوران دوم راهنمایی با ملاقات دوستان تیزهوشم و فخری که به من فروختند و برخی فشارهای روحی و روانی دچار افسردگی بسیار شدیدی شدم که یک روانشناس و یک روانپزشک بیش از هشت ماه مرا مداوا کردند.
که کلمه پرورشش واقعا مایه خنده و تفریحه
چون هیچ چیزی رو در ما پرورش نداد و اموزش هایی هم که گرفتیم در هیچ کجای زندگی مون به درد نخورد
از هرچی رقابت احمقانه که خانواده ها و بچه هارو بیچاره کرده هم متنفرم
همه اش شده رقابت و چشم و هم چشمی
از ثبت نام در یک مهدکودک ساده بگیرید تا رده های بالاتر
الحمداله انگار کسی هم نیست که به داد وضعیت اموزش و پرورش که نسل آینده این کشور در دستش هست، اهمیت بده یا شایدم کسانی هستندو نظراتشون به کار گرفته نمیشه!!!!
لطفا به این روند ادامه بدید
از ما و بچه های کنونی حاصر در مدارس که گذشته
اما شاید سالهای آتی نسلی شادتر و با آموزش های ارزشمند و کاربردی تحویل جامعه بدیم