عبارت "انقلاب صنعتی چهارم" اولین بار توسط آلمان مورد استفاده قرار گرفت که البته در تلفظ روان تر "چهارمین انقلاب صنعتی" نامیده می شود. اما اگر بخواهیم نگاهی بسیار کوتاه به توالی انقلاب های صنعتی داشته باشیم؛ اولین دوره مربوط به زمان اختراع موتور بخار می شود. پس از آن مهار الکتریسیته و بهره برداری از آن قرار دارد و جایگاه سوم را نیز به ورود کامپیوترها به چرخه صنعت اختصاص داده اند.
به گزارش عصر ایران ، اما هم اکنون که دوران چهارمین انقلاب صنعتی نامیده می شود دورانی است که با ورود هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بزرگ داده ها مقارن شده است.
با توجه به پارامترهای مطرح شده برای دوران چهارم؛ شاید این اولین انقلاب در طول تاریخ باشد که انسان اثر مستقیمی بر ظهور آن نداشته و رایانه ها بطور مستقل و کامل با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و خطوط تولید را هدایت می کنند. نقطه آرمانی این انقلاب مکانی است که دیگر نیازی به حضور انسان در محیط های صنعتی نباشد و همه چیز بصورت رباتیک کنترل شود.
نکته قابل توجه در رابطه با انقلاب صنعتی چهارم آن است که این دوره همه صنایع را تحت اثر قرار می دهد و فقط مربوط به کارخانه ها نیست. برای مثال خرده فورشی ها، فست فودها، فروشگاههای زنجیزه ای و هر بخشی که فکرش را بکنید در این روند حضور خواهند داشت. شاید بتوان امکان تحویل کالا با پهپادهای آمازون و ورود پرینترهای سه بعدی تا تهیه منوی اختصاصی با کمک هوش مصنوعی در شعب استارباکس را نیز به نوعی آثار درگیری در انقلاب صنعتی چهارم دانست.
به پیش بینی کارشناسان با آغاز سال 2020 وارد دورانی خواهیم شد که عملا شواهد حضور در دوران انقلاب صنعتی چهارم بیش از هر زمانی مشهود و برای عموم قابل لمس خواهد شد. دورانی که روش های رباتیک و مستقل در حمل و نقل، هوش مصنوعی، دانش ماشینی، پیشرفته ترین حالت برای مواد، بیوتکنولوژی و ژنومیک* در آن قابل تصور است.
قطعا در دورانی که مورد اشاره قرار گرفت، شرایط بازار کار، استخدام و طی مراحل موفقیت شغلی نیز دچار تحولاتی اساسی خواهد شد. دورانی که تعامل با تکنولوژی در بحث شغلی به بالاترین میزان خود می رسد و این نیازمند کسب دانش و پیش آمادگی هایی برای ورودی موفق است.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به شرایط لازم برای موفیت در استخدام و مراحل شغلی در سال 2020 و مقایسه آن با سال 2015:
10 مهارت لازم برای موفقیت شغلی در انقلاب صنعتی چهارم
1. حل مسائل پیچیده (شناسایی، شناخت و به چالش کشیدن ذهن برای دستیابی به راهکارها)
2. تفکر انتقادی
3. خلاقیت
4. مدیریت نیروها
5. همکاری و مشارکت
6. هوش هیجانی*
7. قضاوت و تصمیم گیری
8. طراحی سرویس گرای خدمات(بویژه در زمینه طراحی نرم افزارها)
9. مذاکره
10. توانایی جابجایی ذهن میان مفاهیم مختلف(انعطاف پذیری شناختی)
در سال 2015:
1. حل مسائل پیچیده
2. همکاری و مشارکت
3. مدیریت نیروها
4. تفکر انتقادی
5. مذاکره
6. کنترل کیفیت
7. طراحی سرویس گرای خدمات(بویژه در زمینه طراحی نرم افزارها)
8. قضاوت و تصمیم گیری
9. گوش دادن فعال(تکنیکی در ارتباطات است که در مشاوره، آموزش و ... کاربرد دارد. این تکنیک نیازمند تمرکز بالای شنونده در دریافت ، درک و ارائه پاسخ است)
10. خلاقیت
یک مقایسه ساده نشان می دهد در سال 2020 عامل خلاقیت که در سال 2015 در رده آخر قرار داشته به رتبه سوم آمده که این نشانگر اهمیت بالای این فاکتور برای موفقیت در آینده است. ربات ها می توانند به افزایش سرعت و کیفیت روند تولید و ارائه خدمات کمک کنند اما همچنان وظیفه ارائه خلاقیت و نوآوری برعهده ذهن انسان است. کافی است به باقی جابجایی ها نیز نگاهی دقیق تر داشته باشید همه چیز به خوبی گویای نیاز روز و آینده مشاغل در آینده نه چندان دور خواهد بود.
*ژنومیک شامل تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات ژنتیکی بخصوص ژنوم موجودات است. ژنوم توالی کل DNA موجود در سلولهای یک جاندار است که بهعنوان ماده ژنتیکی عمل مینماید و سبب بروز صفات وراثتی (فنوتیپ) میشود. با انتقال ماده وراثتی از یک نسل به نسل دیگر، صفات ارثی از یک نسل به نسل بعد منتقل میشود. در موجوداتی که تولید مثل جنسی دارند، ژنها از طریق سلول جنسی نر (اسپرم) و سلول جنسی ماده (اووم) به نوزاد منتقل میشود. بطور خلاصه باید گفت که ژنومیک شامل توالی یابی و آنالیز ژنها و رونوشتهای آنها در یک موجود زندهاست.(ویکیپدیا)
* هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EQ) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجانها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعی اند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند. از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این اینگونه بر میآید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعهٔ گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانشهای پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا حرفهای است.(ویکیپدیا)