عصرایران؛ احسان محمدی – خرید در ایران یک تکنیک محسوب می شود. اینکه وقتی وارد مغازه می شوی انگار پا به میدان مین می گذاری. باید هوشیار باشی که اشتیاقت برای خریدن جنس مورد نظر لو نرود، سر مال بزنی، عیب و ایراد بگیری، از لابلای تعریف های فروشند که «یه تن بزنی جا باز می کنه»، « یه بار بشوری تن خورش درست می شه» و ... نکاتی را به دست بیاوری که علیه خودش استفاده کنی تا در نهایت با قیمتی که دلت می خواهد جنس مورد نظر را بخری و سربلند بیرون بیایی!
اما این نیمی از راه است. بعد از خرید ناخودآگاه ویترین مغازه های دیگر را نگاه می
کنی یا اگر کسی آن جنس را خریده باشد قیمتش را می پرسی و بدا به آن روز که احساس
کنی گران تر خریده ای! شهد خرید ناگاه می شود شرنگ و تلخ...
خرید و فروش فارغ از چرخه اقتصادی که در پی دارد یک تفریح و لذت است که البته در ایران بیشتر با استقبال خانم ها همراه است. بسیاری از مردان ترجیح می دهند بدون سپر به جنگ های قبیله ای در آفریقا ملحق شوند تا به همراه همسران شان به خرید بروند!
البته خرید کردن بسته به خلق و خوی هر کس شکل متفاوتی دارد. برخی از همان مغازه اول خریدشان را می کنند و لذت می برند و عده ای بعد از روزها و هفته ها دو زدن در مراکز خرید و هزینه کردن وقت و پول جنسی را می خرند و در نهایت هم ناراضی هستند. اما در هر دو صورت عده کمی یافت می شوند که از خریدشان راضی باشند و همیشه این احساس وجود دارد که «نکند جنس را گران به ما انداخت»؟!
در کنار خریداران واقعی، کسانی هم هستند که به آنها window shopper می گویند. ویندو شاپرها کسانی هستند که به دید زدن ویترین مغازه ها علاقه دارند. در امریکا مشهور است که دید زدن ویترین مغازه ها و پرسه زدن در مراکز خرید کار مورد علاقه نیویورکی ها برای گذراندن زمان است.
آنها در بسیاری مواقع خریدارهای واقعی نیستند. کاسب ها می گویند آقا بازار کساده! گول این شلوغی پاساژها رو نخورید، مردم پول ندارن چیزی بخرن، میان یه چرخی می زنن، جنس ها رو زیر و رو می کنن، قیمت ها رو می پرسن و می رن!
اینکه شما فقط ویندو شاپر باشید یا خریدار واقعی در یک چیز تفاوت نمی کند و آن «عدم اعتماد» میان خریدار و فروشنده است. خرید به یک جدال برد- باخت تبدیل شده و هر دو طرف در پی خواباندن مچ همدیگر هستند. فروشنده می داند که خریدار بیش از چیزی که می گوید در جیبش پول دارد و آماده هزینه کردن است و خریدار هم مطمئن است فروشنده قیمت واقعی جنس را نمی گوید و می شود با چانه زدن حتی آن را به نصف قیمت خرید!
در این میان حلقه گم شده همان «اعتماد» است که در سیاست و اقتصاد و ورزش و روابط فردی مدام از آن می نالیم. از دیگران توقع داریم به ما اعتماد کنند و در مقابل لزومی نمی بینیم که اعتماد آنها را با صداقت پس بدهیم. در چنین فضایی حتی راه رفتن در پیاده رو هم می تواند دشوار باشد چه رسد به خرید کردن!
برای ایجاد اعتماد اجتماعی نمی توان دستورالعمل و بخشنامه صادر کرد. بی اعتمادی مثل نشستن غبار روی وسایل خانه ای متروک، کُند و آرام اما عمیق رخ می دهد. مدرسان اخلاق خوب است در مسائل جزئی مثل خریدکردن رگه هایی از این بی اعتماد اجتماعی را ببیند و دنبال چاره برای آن باشند و حل مشکلات هسته ای و تاکتیک تیم ملی فوتبال را به متخصصان آن حوزه بسپارند.
برای ایجاد اعتماد اجتماعی نمی توان دستورالعمل و بخشنامه صادر کرد. بی اعتمادی مثل نشستن غبار روی وسایل خانه ای متروک، کُند و آرام اما عمیق رخ می دهد. مدرسان اخلاق خوب است در مسائل جزئی مثل خریدکردن رگه هایی از این بی اعتماد اجتماعی را ببیند و دنبال چاره برای آن باشند. فرهنگ سازی اتفاقی ناگهانی نیست. همانطور که بی اعتمادی کم کم در جان مردم رخنه کرد فرهنگ سازی هم باید با حوصله، تمرین و آموزش در رفتار ما ریشه بزند.
دلیل عدم اعتماد به فروشنده ها تقلب فراوان در اجناس به ظاهر مشابه و چند قیمتی بودن اجناس کاملا مشابه هست . متاسفانه هیچ نظارتی هم نیست . و مهمتر از همه وجدان هم که پر کشیده و رفته
و عالیتر گفتگوی تلفنی شما در برنامه ی حالا خورشید بود .
ته تهش متاسفانه خیلی ملت خفت پسندی شدیم . کی روش طوری رفتار میکنه که انگار صدقه سری داره مربی گری میکنه
به قول شما کسی که حتی پول خشک شوییش رو تو قراردادش لحاظ کرده دیگه نباید اینقد به خودش غره بشه و خودش بباله که انگار تیم ملی فقط یک نفره و بقیه مترسکن
یعنی واقعا طرف یک درصد سود داره؟؟!
پس باعث وبانی این بی اعتمادی اول فروشنده ها هستن.
از فساد گسترده اداری بگیر تا بی اعتمادی در کسب و کار، بی قانونی های گستره که کلا تو کشور نهادینه شده و خودش تبدیل به فرهنگ شده تا مسائل اجتماعی و غیره.
فقط نمیدانیم متولی این فرهنگ سازی کیست
خدا خیرتون بده!
به نظر من راهش اینه که دروغ نگیم
راه دروغ نگفتن هم اینه که به خدا اعتماد کنیم و بدونیم خداست که روزی ما رو میده و نه بنده خدا
برای اینکه این مسئله تو جامعه جا بیفته باید رسانه ها کار کنن و مطالب مختلف صریح و ضمنی بزنن و این کار رو یه 10 20 30 سالی ادامه بدیم تا به امید خدا درست بشه
به هر حال بیماری دروغ سالیانی است که شکل گرفته و درمانش هم سالیان طول میکشه
اعتماد و انسانیت و ... برا پنهان کردن خصوصیات واقعی انسان هاست
با این دید که زندگی کنی کاملا راحتی - مثالش: میری خرید فکر می کنی رفتی پیش دزدترین فروشنده دنیا ، تمام سعیتو می کنی که سرت کلاه نذاره ، نذاشت که چه بهتر ، گذاشت : وجدانت راحته که تمام سعیت رو کردی
بعد نمیای بگی از اعتماد من سو استفاده کرد ، از خوش قلبی من ...
تو همه روابط همینه