مرتضی اشراقی گفت: بدون آنکه گوینده محترم و محبوب آن دوران (مهرداد کاظمی) را به دروغ متهم کنم، محتواى سخن او را (درباره : سیداحمد خمینی میگفت امام روزی دوبار با آهنگ ایساربان اشک میریخت) نمىتوانم صحیح بدانم.
به گزارش ایلنا، روز گذشته گفتگویی با عنوان «سیداحمد خمینی میگفت امام روزی دوبار با آهنگ ایساربان اشک میریخت/ آیتالله بهشتی موزیسینها را غافلگیر کرد/ رزمندهها میگفتند اینها مطربند و نمازمان را باطل میکنند» با مهرداد کاظمی در خبرگزاری ایلنا منتشر شد که درباره اتفاقات موسیقی کشورمان طی سالهای 1356 تا پایان جنگ ایران و عراق بود.
به دنبال انتشار این مطلب، مرتضی اشراقی نوه امام خمینی (ره) طی یادداشتی نسبت به برخی نقل قولهای مهرداد کاظمی واکنش نشان داد.
اشراقی در این یادداشت که در اختیار سایت جماران قرار داده آورده است:
«در نگاه اول، براى من با شناختى که از امام پیدا کرده ام و از نزدیکترین افراد به ایشان فرا گرفتهام، این نقل قول مقرون به صواب نبود. با این حال از نزدیکان امام که آن روزها را به خاطر دارند پرسیدم و آنها هم چنین مطلبى را به خاطر نداشتند. روشن است که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینى یادگار فقید امام هم نیستند تا از ایشان جویاى حال شوم.
اکنون به نظرم همین بهانهاى است تا یک بار دیگر به امر خاطره توجه کنیم. خاطره نامش را با خود همراه دارد. از حافظه بر مىخیزد و ارزش آن به گویندهى آن است. روایت با وثاقت راوى و میزان قرابت او با منبع خبر ارتباط مستقیم دارد. قدرت حافظه، میزان دسترسى فرد در زمان وقوع حادثه، فهم درست از روحیات گویندهى خبر، توجه به شرایط صدور و قرائن حالى و مقالى و... همه از نکاتى است که به خبر و خاطره ارزش مىدهد و یا آن را از ارزش مىاندازد.
وقتى حاج حسن آقا بحث دقیق اجتهاد در اندیشه امام و اصول آن را طرح کردند و به همه توجه دادند که براى استفاده از کلام امام باید به قواعد چنین امرى تن داد و آن را باز شناخت ، یکى از مهم ترین این مبانى را در نقل قولها از امام، توجه ویژه به ارزش روایت هاى گویندگان و گویندگان روایات دانستند. ارزشهایى که از توان راوى اول و هم چنین راویان بعد ناشى مىشود.
امروزه هر چه جلو مىرویم به اهمیت این مهم بیشتر پى مىبریم، امروزه که آرام آرام دست ما از یاران حلقهى اول امام خالى مىشود. چند سال قبل به همت پژوهشکده امام، درباره اصول اجتهاد در اندیشه امام بحثهایى مطرح شد که متأسفانه پى گرفته نشد.
در هر حال این خاطره از دید من نمىتواند با صحت قرین باشد و بدون آنکه گوینده محترم و محبوب آن دوران را به دروغ متهم کنم، محتواى سخن را نمى توانم صحیح بدانم.»