عصر ایران؛ مازیار آقازاده - اعلام تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر انتقال سفارت ایالات متحده آمریکا از تل آویو به شهر قدس(اورشلیم)مخالفت های گسترده جهانی را در پی داشته است.
این تصمیم دولت ترامپ با وجودی که به گمان بسیاری از ناظران و تحلیلگران امکان عملی شدن آن بسیار کم خواهد بود اما تا اینجای کار تنها با موافقت کابینه راست گرای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل مواجه شده و هیچ کشور دیگری با این اقدام دولت ایالات متحده آمریکا همراهی نکرده و بسیاری از کشورها آن را محکوم کرده یا دستکم از این تصمیم ابراز تاسف کرده اند.
صف کشورهایی که در 24 ساعت گذشته با این تصمیم دونالد ترامپ اعلام مخالفت کرده اند بسیار گسترده است؛ از کانادا و بریتانیا گرفته تا همه کشورهای اروپایی متحد واشنگتن تا گروه های مختلف فلسطینی و حتی متحدان عرب آمریکا در منطقه از جمله کشورهایی چون عربستان سعودی و اردن و البته جمهوری اسلامی ایران.
تشکیل یک موضع واحد بین همه این کشور هایی که بعضا در بین آنها اختلافات و گاه دشمنی های عمیقی وجود دارد (همانند ایران و عربستان) مرهون ماجراجویی جدید ترامپ در شناسایی رسمی شهر اورشلیم (قدس) به عنوان پایتخت اسراییل و آغاز فرایند انتقال سفارت خانه آمریکا از تل آویو به این شهر است؛ اقدامی که ممکن است در نهایت عملی نباشد و یا در صورت عملی شدن هم سالها به طول بینجامد و حتی در صورت عملی شدن نهایی از بیم جلوگیری از عملی شدن تهدیدات و حملات احتمالی، به یک مقر نظامی - امنیتی بیشتر شبیه باشد تا یک سفارت خانه و مکان دیپلماتیک.
ترامپ با اعلام این تصمیم "نابخردانه" که تبعات منفی گسترده ای روی دیپلماسی بین المللی واشنگتن و تحمیل انزوای بیشتر به واشنگتن در صحنه جهانی خواهد داشت، نشان داد به هر قیمت و هزینه ای حاضر به از دست کشیدن از شعارها و وعده های انتخاباتی خود نیست؛ حتی اگر اجرای آن تصمیم هزینه های گزافی بر دوش ایالات متحده آمریکا بر جای گذارد.
این اقدام ترامپ نشان داد، او با وجود گذشت بیش از یک سال از اتمام انتخابات ریاست جمهوری 2016 و پیروزی در این انتخابات همچنان در حال و هوای انتخاباتی سیر می کند و برای او موضوعات مربوط به آن از اولویت اساسی برخوردار است؛ بر خلاف آنکه به طور طبیعی سیاستمداران و روسای کشورهایی که با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند به محض راه یابی به مسند قدرت آن قدر با مسایل و امور کشورداری و چالش تصمیم گیری های لحظه ای و سیستمی و مسایل و بحران های داخلی و خارجی و حضور در جلسات متعدد سیاستگذاری و سفرهای داخلی و خارجی مواجه می شوند، که به طور کلی و طبیعی به یکباره از فضای انتخاباتی پیش از رسیدن به مسند قدرت فاصله می گیرند و به تمشیت امور کشور همت می گمارند.
اما در مورد ترامپ این مساله در یک سال گذشته محقق نشده و رییس چهل و پنجم کاخ سفید همچنان با مسایل و موضوعات و حتی پرونده قضایی انتخابات کلنجار می رود و در فضای آن تنفس و اقدام می کند و هر از گاهی هم در حساب توییتری خود "متلکی" هم نثار رقیب انتخاباتی سابق خود (هیلاری کلینتون) می کند.
هنوز پرونده رسیدگی به اتهام دخالت روسیه در انتخابات اخیر آمریکا به عنوان جدی ترین تهدید علیه ترامپ در دستگاه قضایی و کنگره آمریکا در حال رسیدگی است و از این حیث شاید تا حدودی بیرون نیامدن او از فضای انتخاباتی قابل توجیه هم باشد.
به هر روی اعلام تصمیم دیروز ترامپ نشان داد او تا چه میزان حاضر و مایل به همکاری با تندروترین جناح سیاسی اسراییل ( که نتانیاهو نماد آن محسوب می شود) است، و در این راه ابایی از قرار گرفتن در مقابل اراده متحد جامعه جهانی ندارد.
با وجودی که ترامپ امضای خود را پای طرحی گذاشته که سال ها پیش در کنگره آمریکا تهیه شده است، اما به احتمال قریب به یقین جز او هیچ رییس جمهوری چه از حزب دموکرات و چه حتی از حزب جمهوریخواه حاضر به انداختن امضا در پای چنین طرحی نمی بود.
البته در یک سال گذشته هم، دنیا و افکار عمومی جهان به این قبیل رفتارها و اقدامات و گفتارهای رییس جمهور جدید آمریکا عادت کرده است و شاید اگر رییس جمهور دیگری چنین کاری می کرد، دنیا جدیت موضوع را بیشتر حس کرده و افکار عمومی جهانی به ویژه در کشورهای اسلامی و عربی واکنش شدیدتری نسبت به آن نشان می دادند؛ اما صدور دستور این انتقال از جانب فردی با مختصات و مشی ترامپ شاید این حُسن را در شرایط کنونی دارد که به سیاق برخی دیگر از تصمیمات و سیاست ها و رفتارهای نامتعادل و متعارض او، کمتر از سوی دنیا جدی گرفته می شود.
در پایان اشاره به یک نکته هم خالی از فایده نیست و آن مقایسه وضعیت و مساله فلسطین در نیم قرن گذشته است؛ در نیم قرن گذشته پس از پایان جنگ شش روزه اعراب و اسراییل (در ژوئن 1967)، موضوع فلسطین شاهد افت و خیزهای زیادی در افکار عمومی جهان به ویژه در افکار عمومی جهان اسلام و عرب بوده است و هم اینک با بحران های گسترده موجود در جهان اسلام، اولویت و فوریت سابق خود را از دست داده؛ برای مثال کیست که امروز وضعیت صدها هزار پناهجوی فراری از میانمار به بنگلادش، یا میلیون ها یمنی گرفتار محاصره و سوء تغذیه و یا میلیون ها سوریه ای گرفتار آوارگی و بی خانمانی و جنگ زدگی و... را از وضعیت یک فلسطینی ساکن در بخش شرقی قدس، کرانه باختری و حتی باریکه غزه بدتر نبیند؟
ترامپ در جریان نخستین سفر خارجی خود به ریاض در نخستین روزهای استقرار در کاخ سفید
البته کشور های اسلامی نیز گرفتار بی سابقه ترین درگیری های داخلی در میان خود هستند و در همین منطقه شاهد تشدید نزاع هایی به عمق و وسعت بی سابقه ای هستیم؛ نزاع هایی که برادران سابق (همچون قطر و سعودی) را به جان هم انداخته و رقبای سابق (ایران و سعودی) را به دشمن یکدیگر بدل کرده است و پرواضح است که در این شرایط پیچیده و آشوب گونه در منطقه است که مانورهایی چون اقدام دیروز ترامپ امکان تحقق بیشتری می یابد و نکته پایانی اینکه اگر تنها ترامپ امروز لیستی از کشورهای مخالف اقدام دیروزش را ببیند و به ناهمگونی موجود در آن توجه کرده و بر این نکته وقوف یابد که تنها بنیامین نتانیاهو از تصمیم دیروز او استقبال کرده، بر انزوای بی سابقه یا دستکم کم سابقه آمریکا در سیاست جهانی بیشتر پی بِبَرد.