عصر ایران؛ روح الله صالحی- سنکای رومی می گوید: ملّتی که نداند به کدام سمت بادبان ها را افراشته نماید هیچ بادی موافق نیست. چه کسی است که نداد افراشتن بادبان به تنهایی چه آموزش سخت و جان فرسای نیاز دارد،آموختنی که می بایست از کودکی شروع شود.
آموزش جدول ضرب یا دانستن حرکت وضعی زمین به تنهایی کفاف نمی دهد. این که بدانیم کودک ،چه گونه و چه طور بیاموزد تا تحلیل کند، پله نخست ورود به جهان مدرنی است بر پایه شعار توانا بود هرکه دانا بود استوار شده است.
دانایی، حکیم بودن نیست که همه چیز را همگان دانند و البته موتور های جستجوی اینترنت، اما اینکه پازل این دانستن چه طور کنار هم قرار بگیرند تا زیبایی و شکوهی اتفاق بیفتد که ابزهر تمدن نوین را می سازد.
در نظام تربیتی ما هیچ تاکتیک جذاب و پویایی برای دست یابی به این فرّ و شکوه نداریم و این خلاء مختص پنجاه یا صد سال اخیر دانست بلکه می شود از نغمه های باربد و نکیسا و خسروانی ها و رودکی و لابه لای گم نامی اردافیرنامه و...پیدا کرد.
شکوه و فرّ ادبیات ایران در مکتوب بودنش رقم خورده است از مسند نشینی حافظ و بیدل و مولانا گرفته تا نیما و شاملو و... تا ادبیات شفاهی و فولکوریک درّه سترگی شکاف برداشته است.
آن چه احمد شاملو در کتاب کوچه یا دهخدا در امثال حکم و صادق هدایت انجام دادند. بیشتر از آن که فخامت و بار معنایی تربیتی را در ادبیات عامیانه نشان بدهد، سادگی بیش از حد و جنبه سرگرم کننده را پیش روی مان قرار می دهد.
در این بین سهم ادبیات کودک تقریبا صفر است و بجز لالایی ها و متل ها هیچ ابزار دیالتیک برای مجهز کردن کودکان به دانایی وجود نداشته است.
عمو زنجیر باف، اتل متل توتوله و...را در مقام قیاس با پینوکیو یا مسافر کوچولو قرار دهیم به نوع بهره مندی آدم بزرگ ها از قصه برای پرورش کودکانشان پی خواهیم برد.
پینوکیو، پسرک چوبی قصه، براساس آموزه های دینی مسیحیان نوشته و ساخته شده است و جای ثابتی در نوستالژی چند نسل از ایرانی دارد.
پدر ژپتویی که نماد مسیح است و می خواهد پسرک چوبی بدون روح را در مسیر دانش و دانایی آدم کند و دروغ را ابزاری برای کنترل اول قرار داده که در صورت ارتکاب آن دماغش بزرگ شود و بعد با فریب و گمراهی به خریّت می رسد و در پشیمانی و دل تنگی برای پدر ژپتو به پسری با روح و بعد انسانی تبدیل می شود.
این ندانستن ها در حوزه نشر امروز ما هم چنان با رنگ و لعاب بیشتری در جریان است و بدون این که بدانیم تنها راه آشتی و نهادینه کردن جریان مطالعه باید ادبیات کهن و آموزه های اخلاقی با آداپته شدن و به روز در اختیار کودکان قرار بگیرد تا کشتی و بادبان بی هماورد به گل ننشیند.