عصرایران؛ احسان محمدی- حتی اگر حرف آن مسئول محترم را باور کنیم که بعد از فیلترینگ 90درصد استفاده از تلگرام در ایران کاهش یافته (البته دادههای فنی نشان می دهد کاملاً اشتباه است) باز هم کمتر ایرانی است که ویدئو مربوط به پسر 10 سالهای که ادعا میکرد از شرکت های تسلا و ولوو پیشنهاد همکاری داشته را ندیده باشد.
در کسری از دقیقه این حرفها که در برنامه «حالا خورشید» بیان شد میان ایرانیان دست به دست شد. در روزهای بی بارانی و عبوسی آسمان و خشم زمین انگار نیاز داشتیم به خبری که دل خوشمان کند. اما از همان لحظه نخست کسانی با تردید به این ادعاها نگاه کردند و به شرکت های مذکور ایمیل زدند و نکاتی فاش شد و دفاع پدر از پسر در مقابل این ادعاها هم راه به جایی نبرد و ...
قصدم در این یادداشت اما پرداختن به ماجرا نیست. بلکه ذکر چند نکته در حاشیه این قصه است که به عنوان یک پدر آزارم می دهد. اینکه دختری تقریباً همسن و سال پسرک دارم و تصور می کنم اگر زیر فشار این همه اتهام قرار بگیرد که او را متهم به دروغگویی می کنند استخوانهای نازکش خُرد نمیشود؟ یک کودک 10 ساله در سنی نیست که بتواند به صورت سیستماتیک دروغ بگوید و حتی این انگ هم به روح لطیف بچه ها نمی چسبد گرچه جامعه به دروغ خو گرفته باشد.
وقتی تا دیروز محمود احمدی نژاد را قدیس وار میستودند و مخالفانشان را حتی به کفرهم متهم میکردند حالا او را رسماً به «دروغگویی» متهم می کنند، وقتی سیاسیون در تریبون های رسمی علیه هم اتهام می زنند و طرف مقابل تکذیب می کند و معنای آن «کذب» همان دروغ است و بعد در مراسم عروسی و ختم همدیگر را می بینند و چنان در آغوش می فشارند که دروغ مثل کیانوش در برره به دوربین زل می زند، به قول سیمین بهبهانی « وقتی که سیم حکم کـند، زر خدا شود/ وقتی دروغ داور هر ماجرا شود» چرا باید از چیزی شگفت زده شد؟ همه چیز عادی است و جای هیچ تعجبی ندارد!
فارغ از اینکه بسیاری از ما به شدت مشتاق توجه بین المللی هستیم و اینکه سری در میان سرها در بیاوریم و به دنیا بگویم بله! ما چنین و چنان هستیم و به شدت و با اغراق در مورد دستاوردها و چهره هایمان حرف می زنیم و گمان می کنیم اگر یک روز فیروز نادری سرکار نرود کل پروژه های فضایی ناسا می خوابد و اگر امید کُردستانی استعفا بدهد اینترنت دنیا مختل می شود و پرفسور سمیعی دست از طبابت بکشد نصف بیشتر مشاهیر که بیمار هستند خواهند مُرد و ... یک نکته دیگر را هم نباید از یاد ببریم؛ ما بچه ها را به خاطر نیازها و حسرت های خودمان وارد بازی بزرگترها کرده ایم. این بزرگترین ظلمی است که می شود به یک کودک کرد.
چندی پیش با قطار از مشهد به تهران می آمدم. نشریه داخلی قطار را ورق می زدم که در آن نامه هایی از کودکان به امام رضا ( ع) منتشر شده بود، در قسمتی از یکی از این نامه ها کودکی هشت ساله با خط و ادبیات و انشای کودکانه نوشته بود: « ... امام رضا من می خواهم زود بزرگ بشم، لطفاً به من کمک کن پرادو بخرم!!».
یکبار دیگر این مطلب را بخوانید، کودک هشت ساله ای که بالطبع حتی رانندگی هم نمی داند رویای خریدن خودرویی را دارد که حتی آرزوی خریدن آن برای بسیاری از بزرگسالان ناممکن است!
شاید کودک را تحسین کنید و ذهن او را خلاق بدانید که چه زود آرزوهای بزرگ دارد و خودش را بالا می کشد که قدش به بزرگترها برسد، اما روی دیگر این سکه این است که در این میانه کودکی او گم شده است، یا در یک آگهی بازرگانی که در تعطیلات نوروز به طرز اعصاب خراشی از تلویزیون پخش می شد، چند کودک در پارکی درباره اینکه با عیدی هایشان چکار کنند با هم حرف می زدند که یکی از آنها در این میانه با نگاهی عاقل اندر سفیه دیگران را توصیه می کرد که به سبک او پولشان را در بانک مذکور سرمایه گذاری کنند تا با آن خانه بخرند!
بگذاریم بچه ها در سنی که هستند کودکی کنند، زمان و زمانه برای درگیر کردن آنها با مشکلات فرساینده زندگی به اندازه کافی وجود ندارد، آنها بی گناه به دنیا آمده اند تلاش کنیم دیرتر این معصومیت شان را از دست دهند. کار ما باید ایجاد فرصت برای بچه ها باشد که از این سن لذت ببرند نه اینکه کت و شلوار بپوشند و ادای جراح قلب و خواننده و طراح ولوو و ... در بیاورند.
دوستی تعریف می کرد که معلم کودکش عکس همین پسر 10 ساله را برای سرکوفت زدن به شاگردهای دبستانی اش سرکلاس نشان داده و گفته یاد بگیرید! ... چه چیزی را یاد بگیرند؟ این معلم خودش نیاز به یاد گرفتن ندارد؟ برنامه سازهای تلویزیون که یک روز سجاد را به خاطر خط کشش و امیر عباس را به واسطه کچلیک گفتن به تلویزیون می آورند و روز دیگر نابغه 10 ساله رو می کنند نیاز به یاد گرفتن ندارند؟ ما که هر چیزی دست مان می رسد را بدون تحقیق و درنگ درباره اثرش برای دیگران ارسال می کنیم نیاز به یاد گرفتن نداریم؟ آن بزرگوار که مخالفش را در تریبونی مقدس «آشغال» خطاب می کند نیاز به یاد گرفتن بیشتر ندارد؟ ...
«حمل بر خودستایی نشود» ولی کسی به ما رحم نکرد، دستکم ما به بچه هایمان رحم کنیم و آنها را وارد بازی بزرگترها نکنیم.
اکثر مهندسان ارشد ناسا ایرانی هستن نه دکتر سمیعی بهترین جراح مغز دنیا هست نه این بچه نابغه ، سیمای میلی هم که هر جور شده مخواد مثلا برنامه پر مخاطب بسازه کاری هم به راست ودروغ چیزی که دراین برنامه ها گفته میشه نداره مثل همون بابا یی که اورده بودن میگفت ماشین ساختم با اب کار میکنه ! جالبه پدر این بچه به رشید پور میگفت
شماهم نخبه هستی
خلاصه همه چی بر میگرده به آموزش بموقع و صحیح که الحمدلله تو این کشور تعطیله . تعطیل !
"کسی به ما رحم نکرد، دستکم ما به بچه هایمان رحم کنیم و آنها را وارد بازی بزرگترها نکنیم. "
دكتراي حقوق بين الملل
دکترای مدیریت مالی
- بالا کشیدن فتیله عقلانیت و منطق
- پایین دادن فتیله احساس و خرافات
اين متن لايك داره. داخل تريبون به هموطن خود آشغال گفتن
ولی کو گوش شنوا
تریبونی که میخواد درس اخلاق به مردم بده خودش...
عصر ایران بقول دوستنون این روزها حالت خوش نیست.
اخه این چیه نوشتی لااقل خودتون یکبار بخونید
از این متن هیچی دستگیرت نمیشه هزارتا جمله بی فایده نوشتی که تهش مشخص نمیشه حرفت چیه و دقیقا چی میخوای بگی
واقعا زشته
سپاسگزارم
با خواندن نقدهای موشکافانه شما، باریکه ی نور امیدی از وجود درک و فهم در شب دراز و ظلمانی این ویرانه دیده می شود!