عصرایران؛ احسان محمدی- باورکردنی نیست ولی درست یکسال از روزی می گذرد که ساختمان قدیمی پلاسکو پیش چشم همه فروریخت. گمان می کردیم تلخ ترین حادثه ها را دیده ایم اما در این یکسال کم مصیبت ندیدیم. نفتکش سانچی در نزدیکی چین غرق شد اما دل هایمان هنوز در آتشش اش می سوزد.
یک سال بعد از پلاسکو به ده نکته پیرامون مدیریت بحران و بحران مدیریت می پردازیم:
1- اول خبر منتشر می شود، بعد تکذیب، بعد تائید، بعد شروع تلاش ها، بعد امیدواری، بعد دعا کنید معجزه شود، بعد مرگ ...تمام! این سیکل هنوز در هر فاجعه ای تکرار می شود.
2- هنوز هم «غافل گیر شدیم» کلیدواژه تمام مدیران ما در روبرو شدن با بحران ها هستند. از سیل و زلزله تا تصادف قطار و اتوبوس سربازان و ریزش معدن و یخ زدن کولبران و ...
3- در همدلی مردم بی نظیری هستیم. شگفت انگیز. در کمک کردن، خون دادن، حمایت مادی و معنوی از همدیگر. حالا گهگاهی سلفی هم می گیریم یا برای فاجعه دیدگان جوک هم می سازیم!
4- «انشالله درست می شود»، «در اسرع وقت این مشکل حل می شود»، «ما تمام تلاش مان را صورت می دهیم که در یک هفته، یک ماه، دوماه...»...وعده دادن و عملی نکردن آن هم یک پای ثابت تمام بحران ها در کشور است.
5- رسانه های رسمی اول سکوت می کنند، امیدوارند به خیر بگذرد، بعد که شبکه های مجازی مدیریت خبر را در دست می گیرند، تلویزیون وارد صحنه می شود و می گویند اخبار رسمی را فقط از طریق ما دنبال کنید!
6- ما باید مراقب خودمان باشیم. تجربه حوادث بعد از پلاسکو نشان داد که در دل بحران باید از خودمان مراقبت کنیم. چطور؟ واقعاً من هم نمی دانم!
7- بعد از بروز مصیبت خیلی خوب سوگواری می کنیم. عکس های پر اشک و آه منتشر می کنیم و جگر هم را آتش می زنیم اما قادر به مدیریت اوضاع نیستیم و حتی نمی دانیم خودمان چقدر مقصریم. در این سرزمین سال هاست که حق شعر خوب ادا شده اما خرد نه!
8- در عین اینکه دل نگران و مضطرب هستیم به اینکه «یه روز خوب میاد» هم دل بسته ایم. اینکه یک روز از راه می رسد که این همه نگران نباشیم که یک اتفاق کوچک، جنازه تولید کند.
9- بی اعتمادی خطرناک است. در هر شکلی خطرناک است. بی اعتمادی مردم به نهادهای دولتی. نهادهای دولتی به مردم. مردم به مردم. نگذاریم شکاف بی اعتمادی به گسل های غیرقابل ترمیم تبدیل شوند. درست ترش البته این است: نگذارید!
10- بحران های پس از پلاسکو صدبار دیگر نشان داد که نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها و سلفی بگیران! ما آموزش ندیده ایم. لطفاً بحران مدیریت و مدیریت بحران را با آموزش و تمرین، ترمیم کنید!
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم؟
یک سال است رسانه های زرد ما (فرض کنید عصر ایران) در تحلیل این چنین حوادث آسمون به ریسمون می بافند تا مقاصد خاص سیاسی جناحشون رو تأمین کنند.
(نقطه مشترک این تحلیلها کوبیدن صدا و سیما و انداختن تقصیر به گردن یه دولت در گذشته و نا امید کردن جامعه از تمام مدیرانی است که در این مملکت زحمت می کشند...)
مرسی صداقت و آزادی بیان
اینجا عصر ایرانه
صبح یا ظهر یا مغرب که نیست ...